هر جهانداری بود پاینده از بخت جوان
در جهانداری جوانبخت است سلطان جهان
سایهٔ یزدان ملکشاه آن جوانبختی که هست
بر همه شاهان گیتی کامکار و کامران
آنکه ایزد قدر او را همچو او دارد بزرگ
وانکه دولت بخت او را همچو او دارد جوان
رونق و قیمت به او باشد جهان را تابود
چشم را قیمت به نور و جسم را قیمت به جان
ملک و دین ازگردش ایام باشد بیگزند
تا بود شمشیر تیزش ملک و دین را پاسبان
گنج را دارد به خاک اندر نهان هر خسروی
او همی دارد مخالف را به خاک اندر نهان
هرکه یک ره پیش او در بندگی بنددکمر
تا قیامت پیش او دولت همی بندد میان
ای شهنشاهی که اندر شاهی و مردی توراست
رای پاک و تیغ تیز و بازوی کشور ستان
پیش از آنکایزد بساط پادشاهی گسترید
نور او تابنده بود از گوهر سلجوقیان
تا پدید آمد ز ایام تو تاریخ فتوح
درکتب مَدروس شد تاریخهای باستان
ازکواکب هست تفضیل آسمان را بر زمین
وز وجود توست تفضیل زمین بر آسمان
سود دارد هر که سر بر خَطِّ فرمانت نهاد
وانکه سر ننهد برین خط جانکند بر تن زیان
هست در زندان محنت بدسگالان تو را
دیدهها بیروشنایی کالبدها بیروان
مشرق و مغرب تو داری وز سر شمشیر تو
هست در مشرق خروش و هست در مغرب فغان
منت ایزد راکه در یک سال حاصل شد تورا
آن شگفتیها که عاجز ماند ازو وهم و گمان
بر مراد توست کار از کارزار آسوده باش
جامهٔ نصرت تو پوش و نامهٔ دولت تو خوان
عادت شاهان تو داری هم برین عادت بزی
سیرت شاهان تو داری هم بر این سیرت بمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از پادشاهی جوان و خوشبخت اشاره دارد که در عالم پادشاهی خود، با قدرت و فراوانی بخت و اقبال مواجه است. شاعر به وسعت و قدرت سلطنت او و همچنین حمایت الهی از او تأکید میکند و میگوید که او برترین پادشاهان است و به دیگر شاهان نصرت میدهد. همچنین بر اهمیت وفاداری و خدمت به او تأکید شده است و اینکه کسانی که تحت فرمان او هستند، در زندگی خود بهرهمند خواهند شد. در نهایت، شاعر از پادشاه میخواهد که به سیره و رفتار نیکو و محترمانه خود ادامه دهد و بر شکوه سلطنت خود بیافزاید.
هوش مصنوعی: هر حاکمی که در جایگاه خود پایدار باشد، به لطف جوانی و بخت خوبش، در فرمانروایی موفق است و به عنوان پادشاه دنیا شناخته میشود.
هوش مصنوعی: سایهٔ خداوند بر ملکشاه است که برتر از همه شاهان دنیا خوشبخت و سعادتمند است.
هوش مصنوعی: کسی که خداوند به او ارزش زیادی میدهد، او را بزرگ میدارد و کسی که بخت و اقبال جوانی به او میدهد، او را شاداب و جوان نگه میدارد.
هوش مصنوعی: جهان با وجود او رونق و ارزش دارد، چشم ارزشش به نور است و تن ارزشش به جان.
هوش مصنوعی: حکومت و دین تحت تأثیر تحولات زمان قرار دارند و تا زمانی که شمشیر تیز و قدرتی برای حفظ آنها وجود داشته باشد، از خطرات در امان خواهند بود.
هوش مصنوعی: هر پادشاهی گنج و ثروتی را در دل زمین پنهان دارد، اما او نیز دشمنانش را در زیر خاک مخفی نگه میدارد.
هوش مصنوعی: هر کس که در راه بندگی خدا یک قدم بردارد و خود را تسلیم کند، تا ابد در برابر او از نعمت و کرامت برخوردار خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ که در مقام سلطنت و در مقام مردانگی قرار داری، تو دارای اندیشهای پاک و شمشیری تیز و بازوی توانایی برای حفظ و نگهداری کشور هستی.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه فرمانروایی ایزد بهطور رسمی آغاز شود، نور او بهطور درخشانی از ذاتی که متعلق به سلجوقیان بود، ساطع بود.
هوش مصنوعی: زمانی که روزگار تو آغاز شد، تاریخ فتحها در کتب مربوط به آن ثبت و ضبط شد و تاریخهای کهن به یادگار ماند.
هوش مصنوعی: آسمان به دلیل وجود ستارهها و کواکبش بر زمین برتری دارد و زمین نیز به خاطر وجود تو بر آسمان برتری دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که سر اطاعت و فرمان برداری تو را بر زمین بگذارد، سود میبرد؛ اما کسی که این کار را نکند، جانش در خطر است و به خود آسیب میزند.
هوش مصنوعی: در زندان رنج و سختی، کسانی که بدی میکنند به تماشا نشستهاند و اشخاصی که روح و جان ندارند، در سایهی تنگناها و ناامیدی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: تو در مشرق و مغرب خود قدرت و عظمت داری، و صدا و فریاد در مشرق از هنر شمشیر توست و در مغرب نیز از شکوه تو به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال تو که در یک سال به دست آوردی آن چیزهای شگفتانگیز که عقل و تصور از درک آن ناتوان است.
هوش مصنوعی: کارها به خوبی پیش میرود و نیازی به نگرانی نیست. آرام باش و لباس پیروزی را بپوش، مضمون نامهٔ موفقیتت را بخوان.
هوش مصنوعی: شما به رفتار و منش شاهان عادت کردهاید، پس بر اساس این عادت زندگی کنید و همواره بر همین روال و نحوهی رفتار خود باقی بمانید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.