شد خراسان بهسان خلد برین
در راحت گشاد روحِ امین
تا رسید از عراق خرم و شاد
سیف دولت امیر شمسالدین
آن امیری که رای روشن او
خاتمِ مُلک را شدست نگین
اجل آنجاست کاو کشید کمان
نصرت آنجاست کاو گشاد کمین
پیش سلطان ملککه بود چو او
به قبول و به حشمت و تمکین
در عزیزی چو او کرا دارد
برکیارق که هست شاه زمین
گر بگردی ز روم تا حد هند
ور بپویی ز مصر تا در چین
تازهتر زو نیایی اندر صدر
چیرهتر زو نیابی اندر زین
دو سپه را سپاه سالارست
که روانها به مهر اوست رهین
ظفر و فتح را به روز نبرد
عَلَم او علامتی است مُبین
ای امیری که از تو آموزند
اُمَرا رسم و سیرت و آیین
همه عقل است با دل تو ندیم
همه جود است با کف تو قرین
هست در رزم تیغ تو ابری
که از او خون صِرْف خیزد هین
روی لشکر تویی به صلح و به جنگ
پشت لشکر تویی به مهر و به کین
بِدَرَد زهرهها چو گویی هان
بِدَمد جانها چوگویی هین
تا برآورد رایت عالیت
در نشابور سر به علیّین
زنده گشتند امّتی بیجان
شاد گشتند لشکری غمگین
هرکجا عزم و همت تو بود
جرخ یار تو باد و بختْ مُعین
وز تو خشنود باد تا محشر
جان سلطان ملک به خلد برین
آمدی تا به تو سلامت یافت
پایگوران ز دست شیر عرین
کرد اقبال و فر این سلطان
بر تو فرخنده جشن فروردین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، خراسان به مانند بهشت توصیف شده و روحی از آرامش و خوشی در آن وجود دارد. شخصیت اصلی، امیر شمسالدین، به عنوان یک فرمانده باهوش و محترم معرفی میشود که به پیروزیهای بزرگ هجرت کرده و در نبردها موفق بوده است. او مورد توجه Sultan ملک قرار دارد و در میان مردم به عنوان یک شخصیت برجسته و مواردی چون حکمت و سخاوت شناخته میشود. آوازه و قدرت او باعث شادی و زنده شدن امید در میان مردم و لشکرش شده است. در نهایت، این امیر با قدرت و پیروزیهای خود، اقبال و خوشبختی را برای سرزمینش به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: خراسان به مانند بهشت برین در آرامش و راحتی قرار گرفته است و روحِ امانتدار در آن گشایش یافته است.
هوش مصنوعی: سیف دولت امیر شمسالدین با خوشحالی و سرزندگی از عراق وارد شد.
هوش مصنوعی: آن رئیسی که فکر و تدبیر روشنی دارد، به عنوان فرمانروای حکمرانی معروف شده است.
هوش مصنوعی: مرگ در جایی است که تاخیر نمیکند و پیروزی در جایی است که راهی برای پنهان شدن باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: در برابر سلطان کشور، کسی مانند او از جهت پذیرش، شکوه و اقتدار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که کسی مانند او (که دارای عظمت و ارزش بالاست) در دنیا وجود ندارد و او مانند شاه زمین است که مقام و جایگاه ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: اگر از روم دور شوی تا به مرز هند، یا از مصر خارج شوی تا به چین برسی،
هوش مصنوعی: اگر از او جلوتر بیایی، برتری پیدا نمیکنی و اگر از او فاصله بگیری، نیز نمیتوانی بر او تسلط yابید.
هوش مصنوعی: دو سپاه را فرماندهی وجود دارد که جانها به محبت و عشق او وابستهاند.
هوش مصنوعی: در روز جنگ، پیروزی و موفقیت او را با پرچم مشخصی میتوان شناخت.
هوش مصنوعی: ای امیری که مردم از تو یاد میگیرند، روش و شخصیت و آداب و رسوم را.
هوش مصنوعی: همهٔ عقل و هوشمندی در کنار دل تو قرار دارد و تمام بخشش و generosity نیز با دستان تو مرتبط است.
هوش مصنوعی: در نبرد، شمشیر تو مانند ابری است که تنها خون از آن میبارد، پس به هوش باش!
هوش مصنوعی: تویی که در میدانهای نبرد و صلح، در هر حال، حامی و پشتیبان لشکر هستی؛ چه در لحظات محبت و آرامش و چه در وقتهای دشمنی و نبرد.
هوش مصنوعی: وقتی میگویی که وقت فرا رسیده، دلها به تپش میافتند و جانها به جنبش درمیآیند.
هوش مصنوعی: وقتی پرچم بلندی از عظمت تو در نشابور به اهتزاز در میآید، به اوج و بالاترین درجات صعود خواهی کرد.
هوش مصنوعی: قوم وخویشی که روح و جانشان را از دست داده بودند، دوباره زنده شدند و شاد شدند، ولی گروهی از رزمندگان به خاطر غم و اندوهی که داشتند، ناراحت و بدحال باقی ماندند.
هوش مصنوعی: هر جا که اراده و تلاشت باشد، یار تو خواهد بود و شانس و سعادت در کنار تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان سلطان در بهشت باشد، امیدوارم تو همیشه راضی و خشنود باشی.
هوش مصنوعی: تو به اینجا آمدی تا سلامتی به دست آورند، در حالی که گورستانها از خطر شیر وحشی در امان شدند.
هوش مصنوعی: خوشبختی و شادکامی این پادشاه بر تو، جشن فروردین را گرامی میدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهمه شهر بود ازو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین
باغبان! زیر سرو بن منشین
نه کجا سرو نیست نیست زمین
نه همه سایه زیر سرو بود
زیر شاخ سمن شو و بنشین
باغ تو پر درخت سایه ورست
[...]
مجلس است این مگر بهشت برین
که بنای بهشت است بر این
پیکر بومش از بدایع روم
نقش دیوارش از صنایع چین
این ز دلها همی زداید زنگ
[...]
قدحی نوش کرد شاه زمین
شاه محمود سیف دولت و دین
تا که نفس چو آب او شد پاک
شد متین شخص او چو کوه متین
نز پی علتی و رنجی خورد
[...]
ای جمال ترا کمال قرین
طوق طوع تو بر شهور و سنین
از یمین تو ملک برده یسار
به یسار تو دهر خورده یمین
هر کجا حزم تو فرود آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.