ایا نوشته هنرنامهها فزون ز هزار
و یا شنیده ظفرنامهها برون ز شمار
چو رزم شاه هنرنامهٔ شگفت بخوان
چو فتح شاه ظفرنامهٔ بدیع بیار
به رزم او نگر وگرد آن فسانه مگرد
به فتح او نگر و دست از آن حدیث بدار
مشافهه به همه وقت بهتر از ماضی
معاینه به همه حال بهتر از اخبار
حکایتی نشنیدست خلق در عالم
عجبتر از ظفر و فتح شاه گیتی دار
معز دین خدا خسرو مصاف شکن
خدایگان جهان سنجر ملوک شکار
شهی که بود به مغرب نبرد او امسال
چنانکه بود به مشرق نبرد او پیرار
جز او به مشرق و مغرب ز خسروانکه شکست
به نیم روز صف رزم صد هزار سوار
ز رزم غزنین نیکوترست رزم عراق
ز بس عجایب تقدیر عالم الاسرار
مصاف خصم توگفتیکه برکشید فلک
ز سنگ و آهن و پولادباره و دیوار
مصاف سلطانگفتی که بر بسیط زمین
پدید شد فلکی پر ستارهٔ سیار
بر آن صفت ز درازی کشیده هر دو مصاف
که وهم کس نرسد از میان همی به کنار
مثال پیلان چون پاره پاره ابر سیاه
که بر هوا شود از رودبار و دریابار
دمان و جمله برو جنگ جوی پیلانی
همه چو دیو عجب شکل و بُلعَجب کردار
نهنگ یَشک و ستون بای و اژدها خرطوم
سپهر گردش و کُه پیکر و صبا رفتار
بتافت آینه از پشت پیل در صحرا
چنانکه مهر درخشان بتابد ازکهسار
شعاع خنجر و رفتار تیر و شکل کمان
چو برق و ژاله و قوس قزح بهوقت بهار
چو روی شست به خون تیغ جنگیان گویی
که کرد رنگرزی پیشه گنبد دوار
همی ز پیکر آن تیغهای خونآلود
نمود سرخی شنگرف و سبزی زنگار
گه مصاف گروهی ز لشکر سلطان
اگر شدند پراکنده در یمین و یسار
دو چیز در شدن آن گروه تعبیه کرد
که هر دو کرد پدیدار ایزد دادار
یکی که تا بنماید به شاه نصرت خویش
که هست نصرت او به زلشکر جرار
دگر که تا بنماید به خلق مردی شاه
که بیسپاه گه رزم چون کند پیکار
عجب نباشد اگر بیسپه شود منصور
کرا خدای بود روز رزم ناصر و یار
چو ذوالفقار برآهخت شهریار جهان
نمود مردی و دارات حیدر کرار
دلیروار کمان ظفر چو کرد به زه
به تیر دوخت سپر بر سوار تیغگذار
ظفر بیامد و پیوسته گشت با پیکان
در آن میان که جدا شد ز شست او سوفار
رسیدکوکب نصرت ز آسمان بهزمین
چو از زمین بهسوی آسمان رسید غبار
سبک شدند و سراسیمه آن سپاهگران
ز تیر شاه و ز پیلان مست جان اوبار
یکی بجست ز پیلان وکرد ناله ی زیر
یکی بخست ز پیکان وکرد نوحهٔ زار
یکی بهزیر خس اندر خزید چون خرگوش
یکی به دام غم اندر فتاد چون کفتار
زغم سرشک یکی گشت چون گداخته لعل
ز خونْ دهان یکی گشت چون شکافته نار
همی شکسته و مغلوب خسرو منصور
همه فکنده و مقهور دولت قهار
اگر نکردی شاه زمانه رحمت و عفو
در آن دیار نماندی ز دشمنان دیار
به یک نفس ز سر سرکشان برآوردی
به تیغ تیز دخان و بهپای پیل دمار
جهان سیاه شدی بر مُعادیان چو سَقَر
عراق تنگ شدی بر عراقیان چو حصار
بزرگوارتر از شاه ما بهگیتی کیست
که درگذشت به بخشایش از سر آزار
گناه و عذر به هم بود و این نبود شگفت
که در میان دو لشکر چنین بود بسیار
درشت و نرم رود کارها به روز نبرد
بزرگ و خرد بود زخمها به گاه قمار
همی پلنگ و گهر زاید از میان جبال
همی نهنگ و صدف خیزد از میان بحار
کجا مخالفت اندر جهان پدید آید
گل شکفته کند در زمان خلنده چو خار
کجا موافقت از دور روی بنماید
به یک زمانکند از زهرمار مهرهٔ مار
خلاف شاه نبود اختیار شاه عراق
کز آن خلاف بود دور مردم مختار
چو بر مراد سپه بود مدتی مجبور
حواله کرد به تقدیر خالق جبار
سپاس و شکر خداوند را که از پس جنگ
به صلح و دوستی و نیکویی برآمد کار
سپرد شاه به محمود گنج محمودی
که برگرفت ز غزنین به تیغ گوهردار
به تیغگوهر دار آنچه بستد از دشمن
به دوست داد سراسر به دست گوهر بار
به دست خویش ولیعهد کرد شاهی را
که اختیار ملوک است و افتخار تبار
چو داد ملک محمد قرار بر محمود
ازو محمد خشنود شد به دار قرار
چنین نماید تأیید ایزدی تأثیر
چنین نماید شمشیر سنجری آثار
فتوح شاه کرامات و معجزات شدست
که اندر آن نرسد وهم و فکرت و گفتار
اگر ملوک و سلاطین رفته زنده شوند
به معجزات و کرامات او دهند اقرار
خدایگانا فتحی برآمدت امسال
که بخت نیک بدان فتح مژده دادت پار
به زینهار تو آیند زین سپس ملکان
که دادهای اُمرای عراق را زنهار
چو عذر و خدمت هرکس فزون شد از مقدار
به نزد تو همگان را فزوده شد مقدار
نظام یافت همه شغلهای بیترتیب
نسق گرفت همه کارهای ناهموار
نشاط و رغبت احرار سوی درگه توست
که هست درگه عالیت کعبهٔ احرار
چو در دیار و بلاد عراق نام تو رفت
شرف گرفت ز نام تو آن بلاد و دیار
فزوده کرد ز نامت خلیفه در بغداد
جمال خطبه و منشور و سکه و دینار
ز پیش خویش فرستاد سوی حضرت تو
لوا و خاتم و شمشیر و جُبّه و دستار
اگر سکندر رومی همی ولایت داد
ملوک را ز در روم تا حد بلغار
تو درگشادن گیتی سکندر دگری
تو را سزد که ولایت دهی سکندر وار
چرا همی به سکندر توراکنم مانند
ازین حدیث مرا کرد باید استغفار
ز دست تو ملکانی نشستهاند به مُلک
که پیش هر ملکانی سکندرست هزار
سه خسروند به هند و عراق و ترکستان
که از عطای تو دارند هر سه استظهار
همیشه شکر تو دارند در میانهٔ جان
چنانکه نقطه بود در میانهٔ پرگار
توراست بخت مشیر و خرد نصیحتگر
تو راست فتح ندیم و ظفر سپهسالار
به فر بخت توگردد به انتها آسان
هر آن مصاف که باشد به ابتدا دشوار
وگر بود به شب تار عزم رزم تو را
سعادت تو کند روز روشن از شب تار
جهانکه جود تو بیند ز بحر دارد ننگ
زمین که دست تو بیند ز ابر دارد عار
هر آن عدو که ز پیکار تو بلندی جست
بلند گشت سرانجام لیکن از سر دار
کرا خمار گرفت از شراب کینهٔ تو
به عاقبت ز شراب اجل شکست خمار
کسی که بود به تیمار بیپرستش تو
چو پیش تخت تو آمد جدا شد از تیمار
رسید تا ز خراسان رکاب تو به عراق
فلک به کام و مراد دل توکرد مدار
ز دهر کند شده دشمنانت را دندان
ز بخت تیزشده دوستانت را باز آر
سزد که جان بفشانند بندگان امروز
که آمدیّ و نمودی به بندگان دیدار
کنند بر سُم اسبان تو فریشتگان
زخلدگوهر و از آسمان ستاره نثار
به فال گیر شها شعرهای بندهٔ خویش
همهگزیده چو یاقوت و لولو شهوار
که کردگار به زودی تو را کند روزی
هر آنچه فال زند بندهٔ تو در اشعار
کتاب فتح تو سال دگر بپردازد
چو بوستانی آراسته به رنگ و نگار
نهال او را از نکته و نوادر برگ
درخت او را از حکمت و معانی بار
همیشه تا که بود بر سپهر اختر هفت
همیشه تاکه بود در زمانه طبع چهار
تو را نصیب ز هفت و چهار باد سه چیز
تن درست و دل شاد و دولت بیدار
نهاده پیش تو بر دست سروران سپاه
به رزم جان عزیز و به بزم جام عُقار
شهان و تاجوران را به مشرق و مغرب
بر استان و سم اسب تو لب و رخسار
تو از سعادت جاوید و از عنایت بخت
ز عمر و ملک و جوانی وگنج برخوردار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به وصف جنگها و پیروزیهای یک شاه پرداخته است. شاعر میگوید که داستانها و حماسههای مربوط به این پیروزیها بسیار بیش از آنچه شنیده شده، است. سپس به وصف دو جنگ بزرگ این شاه، یکی در مغرب و دیگری در مشرق، میپردازد و قدرت و شجاعت او را در میدان نبرد ستایش میکند. همچنین به تأثیرات مثبتی که این پیروزیها بر مردم و کشور دارد، اشاره میشود. به طور کلی، متن به تمجید از ویژگیهای قهرمانانه و حکومتداری خوب این شاه و همچنین برکت و نعمتهایی که از قدرت او ناشی میشود، میپردازد. شاعر در نهایت بسیاری از امور مهم سیاسی و اجتماعی را به شایستگی و نصرت الهی و مانا بودن نام و سرداری این شاه نسبت میدهد.
هوش مصنوعی: آیا تعداد نوشتههای هنری بیش از هزار است یا تعداد داستانهای پیروزی شمارش ناپذیر است؟
هوش مصنوعی: وقتی که جنگی را به رهبری شاه مشاهده میکنی، داستانی خارقالعاده را بشنو و وقتی که شاه پیروزی به دست آورد، متن زیبای پیروزی را به میان آور.
هوش مصنوعی: به جنگ او نگاه کن و به آن داستانهای غیرواقعی نپرداز. به پیروزی او توجه کن و از آن سخنان بد بگذر.
هوش مصنوعی: همیشه گفتوگو و ارتباط مستقیم از یادآوری و بررسی گذشته بهتر است، و در هر شرایطی، بسنده کردن به شنیدهها و اخبار نسبت به تجربه کردن و مشاهده فعلی برتر است.
هوش مصنوعی: داستانی در دنیا وجود ندارد که از پیروزی و موفقیت پادشاهی که صاحب زمین و زمان است، عجیبتر و شگفتانگیزتر باشد.
هوش مصنوعی: سلطانی که دین خدا را بزرگ میدارد و در میدان نبرد پیروز است، مانند سنجر، پادشاهی است که بر دیگر پادشاهان سلطه دارد و در شکار مهارت دارد.
هوش مصنوعی: امسال، رهبری که در سمت غرب قرار دارد، مانند سال گذشته که در سمت شرق بود، نبرد را آغاز کرده است.
هوش مصنوعی: جز او، هیچکس در شرق و غرب به قدرت خسروانی که در میانه روز، صد هزار سوار را در جنگ شکست داد، شایسته نیست.
هوش مصنوعی: جنگی که در غزنین رخ میدهد، بهتر از جنگ عراق است، به خاطر شگفتیهای زیادی که در تقدیر و سرنوشت نهفته است.
هوش مصنوعی: در این بیت به قدرت و استحکام چیزی اشاره شده که دشمنان را به چالش میکشد. بیان شده که این قدرت از اشیاء مستحکم مانند سنگ، آهن و فولاد به وجود آمده است. به نوعی، این تصویر نشاندهنده یك مقاومت و پایداری است که میتواند در برابر خصم و دشواریها ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: در زمین، آسمانی پر از ستارههای درخشان و در حال حرکت آشکار شده است.
هوش مصنوعی: در این جمله به این اشاره میشود که ویژگیهای خاصی که در اثر طولانی شدن یا کشیدگی ایجاد شده، باعث شده که هیچکس قادر نباشد از میان آن دو طرف به درک و فهمی فراتر از آنچه که وجود دارد، برسد. به نوعی، این موضوع بیانگر عمق و پیچیدگی مسألهای است که فراتر از تصور و درک عادی افراد قرار دارد.
هوش مصنوعی: تشبیه فیلها به تکههای ابر سیاه است که از دریا و رودخانه به سوی آسمان میروند. این تصویر، حالتی از حرکت و جابهجایی را به ذهن میآورد، گویی که فیلها مانند ابرهایی بزرگ و تاریک در آسمان معلق هستند.
هوش مصنوعی: زمان و تمام موجودات به جنگ برخاستهاند، مانند فیلهایی که همگی به شکل دیوان عجیبی درآمدهاند و در کردارشان شگفتی و تسلط دارند.
هوش مصنوعی: نهنگ یشک و ستون بای و اژدها مانند خرطومی است که بر گرداگرد آسمان میچرخد و مانند کوهی بزرگ و پیکر، همراه با نسیم صبحگاهی در حرکت است.
هوش مصنوعی: آینه در دشت، مانند نوری که از کوه مشکفروغ میافکند، درخشان و زیبا میدرخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیباییها و تأثیرات طبیعت در بهار میپردازد. اشاره به ظرافت و تندی خنجر، رفتار تند و دقیق تیر، و شکل و زیبایی کمان را دارد. همچنین، توصیفاتی همچون برق، دانههای باران و رنگینکمان را به عنوان نمادهای زیبا و دلنشین بهار میآورد که نشاندهندهٔ شگفتی و طراوت این فصل است.
هوش مصنوعی: وقتی که سرخی خون جنگجویان بر روی شست نمایان میشود، گویی که گنبد آسمان رنگرزی کرده است.
هوش مصنوعی: از بدن آن شمشیرهای خونآلود، رنگ سرخ مانند شنگرف و سبزی مانند زنگار نمایان شد.
هوش مصنوعی: اگر گروهی از لشکر سلطان در میدان نبرد پراکنده شوند و به سمت راست و چپ بروند،
هوش مصنوعی: دو چیز را خداوند در وجود آن گروه قرار داد که هر دو به وضوح نمایان هستند.
هوش مصنوعی: شخصی که میخواهد توانایی و قدرت خود را به پادشاه نشان دهد، باید بداند که این قدرت او به خاطر لشکر بزرگ و قویاش است.
هوش مصنوعی: شخصی باید به مردم نشان دهد که میتواند به تنهایی و بدون سپاه در میدان جنگ پیروز شود.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر منصور بدون حمایت سپاهیانش باشد، زیرا آن روز که ناصر و یارانش آماده جنگ بودند، خداوند در کنارشان بود.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه جهانی، شمشیر ذوالفقار را بلند کرد، نشان داد که مردی چون علی (ع) و دلاوری از او برخاسته است.
هوش مصنوعی: به جرأت و شجاعت، تیر پیروزی را به کمان کشید و سپر را به سوار آمادهای که شمشیر به دست دارد، دوخت.
هوش مصنوعی: پیروزی آمد و در میانه، تیراندازی ادامه یافت؛ زیرا او از انگشتانش جدا شد و به سمت دیگری رفت.
هوش مصنوعی: ستارهی نصرت از آسمان به زمین آمد، مانند غباری که از زمین به سوی آسمان صعود کرد.
هوش مصنوعی: سپاه دشمن به شدت ترسیده و مضطرب شدند و از تیرهای شاه و نیز از باران تیراندازی فیلها به سمت جان او فرار کردند.
هوش مصنوعی: یکی از پیلان فرار کرد و نالهای اندوهناک سر داد، و دیگری از تیرکمان به گریه و زاری پرداخت.
هوش مصنوعی: یکی مانند خرگوش در زیر درخت سرپناهی پیدا کرد، و دیگری مانند کفتار در دام اندوه اسیر شد.
هوش مصنوعی: از غم، اشک مثل لعل داغ شدهای به زمین میریزد و دهان چون آتش شکاف خورده، خونین است.
هوش مصنوعی: خسرو منصور به شدت شکست خورده و تحت سلطه دولت قوی قرار گرفته و دیگر هیچ توانایی برای مقابله ندارد.
هوش مصنوعی: اگر حکمرانهای زمانه با رحمت و بخشش رفتار نکنند، در آن سرزمین از دشمنان جایی نمیماند.
هوش مصنوعی: در یک لحظه، بدون ترس و بسیار سرسخت، با شمشیر برندهی دخان بر سر زورمندان ایستادی و با قدرتی زیاد بر پایی چون فیل، نابودی به بار آوردی.
هوش مصنوعی: جهان بر کسانی که به موعود ایمان دارند، ظلمت و تنهایی را به همراه آورده است، همچنان که در عراق، در زمان سختی و تنگی، بر مردم آن دیار فشار میآورد.
هوش مصنوعی: در دنیا کیست که از پادشاه ما بزرگتر باشد، کسی که زخمهایی که به او زدهاند را فراموش کرده و با بخشش رفتار کرده است؟
هوش مصنوعی: در میان دو لشکر، گناه و عذر به هم آمیخته بود و این امر چندان تعجبآور نیست.
هوش مصنوعی: کارها در روز جنگ به دو چیز بستگی دارد: به کارهای بزرگ و به کارهای کوچک. در آن لحظه، زخمها و آسیبها ناشی از ریسکها و قمارهایی است که انجام میدهیم.
هوش مصنوعی: از دل کوهها پلنگ و جواهر به وجود میآید و از اعماق دریاها نهنگ و صدف متولد میشوند.
هوش مصنوعی: در کجا ممکن است در دنیا مخالفتی به وجود بیاید که گل بتواند در زمانی که خار در حال خندیدن است، بشکفد.
هوش مصنوعی: کجا میتوان انتظار داشت که دو چیز بهطور همزمان از دور با هم هماهنگ شوند، مانند اینکه زهر ماری با اثر مهرهاش به شدت تاثیرگذار باشد.
هوش مصنوعی: اشتباه کردن در کار شاه، باعث دور شدن مردم مختار از او شد. در حقیقت، سلطنت شاه عراق با این مشکل مواجه بود.
هوش مصنوعی: زمانی که سپاه به خواسته خود رسید، ناچار بود مدتی به قدرت و سرنوشت خالق بزرگ تسلیم شود.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که بعد از جنگ، به صلح و دوستانه بودن و نیکی رسیدیم.
هوش مصنوعی: شاه به محمود اجازه داد که گنجینهای را که با تیغی گرانبها از غزنین برداشت کرده بود، بگیرد.
هوش مصنوعی: هر چه دشمن از تو گرفت، با محبت و بخشش به دوستانت بده، چون در نهایت، تمام چیزهایی که از دست دادهای، در دستان دوستانت به شکل با ارزشتری خواهد بود.
هوش مصنوعی: شاهی را که اختیار پادشاهان و افتخار نسلشان به دست خود به ولیعهدی انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: وقتی ملک محمد قرار و آرامش را بر محمود برقرار کرد، محمد از این اقدام خوشحال و راضی شد و از آنجا آرامش پیدا کرد.
هوش مصنوعی: این گونه است که تأیید خداوند اثر میگذارد و شمشیر سنجر نیز چنین آثاری دارد.
هوش مصنوعی: پیروزی شاه، نشانههای کرامت و معجزات به همراه دارد، به طوری که هیچ تصور، اندیشه یا گفتاری نمیتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهان و سلطانها دوباره زنده شوند، به معجزات و ویژگیهای شگفتانگیز او اعتراف خواهند کرد.
هوش مصنوعی: خدایا، امسال تو پیروزیای برای من به ارمغان آوردی که خوشبختی با آن پیروزی خبرهای خوبی برایم آورد.
هوش مصنوعی: به احتیاط و با دقت باید توجه کنی که سران و فرماندهان عراق، پس از این، تحت تأثیر و زیر نظر پادشاهان میآیند.
هوش مصنوعی: هرگاه که عذر و خدمات هر کسی بیشتر از حد معمول شود، نزد تو همگان ارزش و مقدار بیشتری پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: تمام کارهای بینظم و نامرتب سامان گرفت و به ترتیب درآمد.
هوش مصنوعی: آزادیخواهان با شور و شوق به سوی درگاه تو میآیند، زیرا اینجا جایگاه والایی است که همچون کعبه برای آزادگان به شمار میرود.
هوش مصنوعی: وقتی که نام تو در سرزمینها و مناطق عراق به گوش میرسد، آنجا به خاطر نام تو اعتبار و ارزش بیشتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: خلیفه در بغداد با نام تو زیبایی خطبهها، فرمانها، سکهها و دینارها را افزایش داد.
هوش مصنوعی: او از جانب خود، پرچم، مُهر، شمشیر، لباس مخصوص و سربند را به سوی تو فرستاد.
هوش مصنوعی: اگر سکندر رومی به پادشاهان سلطنت میداد، این سلطنت از درگاه روم تا مرز بلغارستان گسترده میشد.
هوش مصنوعی: تو مانند سکندر، توانایی و لیاقت گشودن درهای جهان را داری و شایسته است که حکومت را به تو بسپارند، همچون سکندر که فرمانروایی بزرگ بود.
هوش مصنوعی: چرا باید مانند سکندر برای خودم تور و تله بسازم؟ از این صحبت باید توبه کنم.
هوش مصنوعی: براثر وجود تو، کسانی در سرزمینها نشستهاند که در برابر هر یک از آنها، سکندر به اندازه هزاران نفر ارزش دارد.
هوش مصنوعی: سه پادشاه در هند، عراق و ترکستان وجود دارند که هر کدام از طرف تو حمایت و کمک میگیرند.
هوش مصنوعی: همیشه محبت و قدردانی از تو در دلهایشان وجود دارد، مانند نقطهای که در وسط پرگار قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو مشاور و راهنمای خردمندی باشی، پیروزی و موفقیت همانند یک فرمانده بزرگ، نصیب تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر چه در آغاز دشوار به نظر میرسد، در نهایت و با گذر زمان به آسانی و سادگی تبدیل میشود، زیرا تقدیر و سرنوشت تو به سمت خوبی میرود.
هوش مصنوعی: اگر در شب تاریک قصد جنگ و مبارزه کنی، سعادت و پیروزیات در روز روشن نصیبت خواهد شد.
هوش مصنوعی: جهان، هنگامی که بخشش و generosity تو را ببیند، از ننگ و شرمندگی زمین احساس میکند. همچنین، زمانی که دست تو را از ابر ببینند، خود را به خاطر این نعمتها خجل میدانند.
هوش مصنوعی: هر دشمنی که به خاطر نبرد تو به علو و مقام رسید، در نهایت از روی دار مجازات خواهد رفت.
هوش مصنوعی: هر که از شراب کینهٔ تو مست شده باشد، در نهایت با نوشیدن شراب مرگ، مستیاش برچیده میشود.
هوش مصنوعی: کسی که به محبت و مراقبت تو بیاعتناست، زمانی که به حضور تو میرسد، از آن بیتوجهی و بیمحلی جدا میشود.
هوش مصنوعی: به خراسان رسید و با رکاب تو به عراق رفت. آسمان هم آنچنان خواسته تو را فراهم کرده که به آرزوی دلت رسیدهای.
هوش مصنوعی: زمانه باعث شده دشمنان تو قویتر و تندتر شوند، اما بخت به دوستیهای تو کمک کرده و میتواند آنها را دوباره به طرف تو باز گرداند.
هوش مصنوعی: درست است که بینهایت ارزش دارد که بندگان امروز جان خود را فدای تو کنند، زیرا که تو آمدی و خود را به آنان نشان دادی.
هوش مصنوعی: فرشتگان از خلوص و زیبایی وجود تو به قدری شگفتزده هستند که بر پاهای اسبان تو میریزند و از آسمان ستارهای برایت نثار میکنند.
هوش مصنوعی: شاعر میگوید که اشعارش برای فالگیر بسیار ارزشمند و زیبا هستند، همچنین مانند یاقوت و مروارید خاص و درخشان هستند.
هوش مصنوعی: خداوند به زودی روزیات را فراوان خواهد کرد و هر چیزی که تو بخواهی و در اشعار خود اشاره کردهای، محقق خواهد شد.
هوش مصنوعی: کتاب آیندهی تو مثل باغی زیبا و پررنگ و نقش خواهد بود که به زودی به ثمر مینشیند و رونق میگیرد.
هوش مصنوعی: نهال او را میتوان به وجود آوردن و نوآوریهای او بساخت و برکت و تجربههای او را از دانش و معانی عمیق برگرفت.
هوش مصنوعی: همیشه در آسمان، سیارهای به نام زهره وجود دارد و در طول زمان، طبع و ویژگیهای چهار فصل نیز همواره پابرجاست.
هوش مصنوعی: تو از هفت و چهار باد، سه چیز به دست میآوری: تندرستی، شادی دل و ثروت بیدار.
هوش مصنوعی: من در پیش تو با دست قدرتمندان سپاه آماده نبرد جان عزیزم هستم و در مجالس شادی نیز آماده شرکت در میباشم.
هوش مصنوعی: پادشاهان و سران کشورها در شرق و غرب، به زیبایی لب و چهره تو حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: تو از خوشبختی پایدار و محبت بخت، از عمر طولانی، قدرت و جوانی و همچنین از ثروت بهرهمند هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.