سپید کارا کردی دلم به عشق سیاه
به گازری در مانا نکو نبردی راه
تو گازری سره دانی بامه شستن لیک
چو دل به دست تو افتد سیه کنی و تباه
سپید کار و سیه کار دست و زلف تواند
تو بیگناهی ازین هر دو ای ستیزهٔ ماه
سپید کاری هر جامه را به دست سپید
سیاهکاری دل را به زلفکان سیاه
به روز ابر رخت چو از خورشید
سپید و خشک شود دیر شستهٔ تو به گاه
در آب چشمه چو شد پای به جامه زدن
در آب چشم زند دست عاشق تو شتاه
بیازمای مرا تا چگونهام در آب
به سنگ در زن واندر ترد تاه به تاه
به دار چوب تو سر برنهام کلنگ بزن
ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه
مرا ز عشق تو آن بس بود بتا که بود
نظارهگاه دو چشمم جمال تو گه گاه
مدار بازرهی را اگر کنم گه گه
ز روی مهر بدان روی همچو ماه نگاه
گمان مبر که به روی تو ای بهشتیروی
نگه به چشم خیانت کنم معاذالله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به تضاد عشق و زشتی میپردازد. او از عشق سیاه سخن میگوید و به ویژگیهای گیرا و فریبای معشوقش اشاره میکند. معشوقی که با زلفان سیاه و چهرهای زیبا، دل شاعر را تسخیر کرده است. شاعر احساساتی مانند عشق و درد را توصیف میکند و از بیگناهی معشوق در برابر این احساسات میگوید. او همچنین به زیبایی معشوق و نقش آن در زندگیاش اشاره میکند و در نهایت، ابراز میکند که چگونه معشوق همچون ماهی درخشان است و نگاه او را از خیانت به دور میداند. شاعر از عشق خود به معشوق سخن میگوید و احساسات پیچیدهای بین عشق و دلدادگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل من را با عشق سیاه به آرامش رساندی، اما در مسیر نیکو، کار درستی انجام ندادی.
هوش مصنوعی: تو در کار خود ماهر و دانا هستی و میتوانی با انجام کارهای خوب، خود را به دیگران نشان دهی، اما هنگامی که عشق و علاقهات به کسی بربخورد، به راحتی میتوانی به او آسیب برسانی و او را ناامید کنی.
هوش مصنوعی: کارهایی که در دست و موهایی که سیاه هستند (نماد کارهای خوب و بد) تو میتوانی از این هر دو بیگناه باشی، ای دشمن زیبایی ماه.
هوش مصنوعی: کارهای بیعیب و نقص هر لباس را میتوان به دستانی سپید نسبت داد، اما دل را هم باید به تاریکی زلفهای سیاه واگذار کرد.
هوش مصنوعی: وقتی روزی ابری باشد و چهرهات از نور خورشید سفید و بیروح شود، به یاد بیاور که تو همچنان برای من در دلنشینی و گرما، حتی اگر زمانی طولانی از تو دور باشم.
هوش مصنوعی: وقتی که پایم به چشمه میرسد، در آب چشم جذاب تو را میبیند و دست عاشقانهام به آن سمت دراز میشود.
هوش مصنوعی: مرا آزمایش کن تا ببینی در چه وضعیتی هستم، مانند سنگی که در آب میافتد و به تردید میافتد.
هوش مصنوعی: دست از عشق تو برداشتم و از عمق دل میگویم که اگر بخواهم، از حال و روز خود ناله میکنم.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من به اندازهای ارزشمند است که تنها نگاه کردن به زیبایی تو در چشمانم کافیست.
هوش مصنوعی: اگر گاهی برگردم و به خاطر محبت، به چهرهات مانند ماه نگاه کنم، روند زندگیم را تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: به این فکر نکن که من به چشمانت که مانند یک بهشت زیباست خیانت میکنم، هرگز چنین چیزی در ذهنم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.