گنجور

 
سوزنی سمرقندی

سپید کارا کردی دلم به عشق سیاه

به گازری در مانا نکو نبردی راه

تو گازری سره دانی بامه شستن لیک

چو دل به دست تو افتد سیه کنی و تباه

سپید کار و سیه کار دست و زلف تواند

تو بی‌گناهی ازین هر دو ای ستیزهٔ ماه

سپید کاری هر جامه را به دست سپید

سیاهکاری دل را به زلفکان سیاه

به روز ابر رخت چو از خورشید

سپید و خشک شود دیر شستهٔ تو به گاه

در آب چشمه چو شد پای به جامه زدن

در آب چشم زند دست عاشق تو شتاه

بیازمای مرا تا چگونه‌ام در آب

به سنگ در زن واندر ترد تاه به تاه

به دار چوب تو سر برنهام کلنگ بزن

ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه

مرا ز عشق تو آن بس بود بتا که بود

نظاره‌گاه دو چشمم جمال تو گه گاه

مدار بازرهی را اگر کنم گه گه

ز روی مهر بدان روی همچو ماه نگاه

گمان مبر که به روی تو ای بهشتی‌روی

نگه به چشم خیانت کنم معاذالله

 
 
 
رودکی

سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه

اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه

نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست

ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه

کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت

[...]

فرخی سیستانی

به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه

به مهرگانی بنشست بامداد پگاه

برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز

به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه

به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن

[...]

ازرقی هروی

مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه

که با سعادت زهره است و باطراوت ماه

سعادتی که همه در روان گشاید طبع

طراوتی که همه بر خرد ببندد راه

اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

ایا بهار من و عید نیکوان سپاه

چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه

بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام

برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه

میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست

به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه

چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست

اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه

ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه