به درّ و مشک ز ابر بهار و باد شمال
مُوشََّح است زمین و معطر است جبال
به جویبار پراکنده شد حُلّی و حُلَل
به کوهسار درفشنده گشت بدر و هلال
تذرو سوسن و قمری گرفت در چنگل
پلنگ لالهٔ کوهی گرفت در چنگال
به باغ و راغ به بوی بهشت و پیکر حور
هزارگونه نسیم است و صدهزار خیال
به سان دلشدگان اند مرغکان بهار
همه برفته ز هوش و همه بمانده زهال
همی کنند خروش از وصال فروردین
چنانکه من ز فراق تو ای بت محتال
تنم خمیده چو دال است زآن کجا زلفت
به دال ماند و خالت چو نقطه در بن دال
به روی و موی تو ره یابم و شوم گمره
که روت اصل هدی گشت و موت اصل ضلال
ز اصل آزر و مانی مگر نسب داری
که آزری تصویریّ و مانوی تِمثال
غزال و کبک شدستند دشمن تو به طبع
که برده داری رفتار کبک و چشم غزال
تو را سزد که وفا دارم ای نگار بدیع
که کردگار تو را آفرید بدر جمال
همیشه تا بزیم در دل و زبان من است
وفای بدر جمال و ثنای صدر جلال
نظام ملک شهنشه قوام دین رسول
خدایگان وزیران و قبلهٔ اقبال
ابوعلی حسن آن صاحبی که حضرت اوست
امان لشکر ایمان و کعبهٔ آمال
خیال مذهب او گر رسد به کشور روم
همه مسیحپرستان شوند چون اَبْدال
چنانکه باد به خاک اندرون عداوت او
به استخوان مخالف درافکند زلزال
ابا به فضل و هنر گوی برده از اقران
و یا به قدر و شرف برگذشته از امثال
بلندبخت شد آن کس که یافت از تو قبول
بزرگ نام شد آن کس که کرد با تو وصال
خرد به نامهٔ رسم تو بر نهاد سخن
بهقابخامهٔ عمر تو برکشید مقال
زعقد حور سزد بر جنیبت تو لگام
ز پشت شیر سزد بر حمایل تو دوال
اگر ز صاحب کافی و جعفر برمک
به فضل وجود و کفایت همی زنند مثال
هزار صاحب در حضرت تو اند خدم
هزار جعفر در همت تواند عیال
اگر بیابد روبه ز دولت تو نشان
وگر بیابد آهو ز هیبت تو مثال
یکی ز سر بکند پیل مست را خرطوم
یکی ز بن بکند شیر شرزه را چنگال
به کار خویش در اندیشههای دشمن تو
چو روغن اندر بگسست و آب در غربال
ز برج شیر برآمد تو را ستارهٔ صبح
سزد که خصم تو با سگ فرو شود به جوال
سپهر بر شده، در آرزوی خدمت تو
چو تشنه باشد در آرزوی آب زلال
به هرکجا که رسد صدر عالمی باشد
کسی که پیش تو خدمتکند به صف نعال
تو در سلالهٔ آدم ستارهای بودی
هنوز پیکر آدم سلاله و صَلصال
به نام عمر تو دولت هزار نامه نوشت
همیکند به تو هر سال از آن یکی ارسال
سحاب و دریا رشک طفیل جود تواند
بلی طفیل جهاندیدگان بود اطفال
حُسام توست ز حساد قابِض الْاَرْواح
سنان توست بر اعدا مُقَسِّمُالاجال
بپروری و بمالی همی به جودو بهخشم
تویی موافق پرور تویی مخالف مال
بهگوش و چشم و زبان دشمن تو سازد مکر
چو وقت مکر درآید بر او بگردد حال
نه بشنود نه بگوید نه بیند ای عجبی
به گوش و چشم و زبان کر و کور گردد و لال
اگر هزار کست یک زمان سوال کند
ز جود خویش به بخشش دهی جواب سوال
تو را ملال نگیرد همی ز بخشیدن
مگر ز طبع تو راه عدم گرفت ملال
زهمت تو نشان و خبر چگونه دهم
که نیست وهم مرا گرد همت تو مجال
ترازویی که به شاهین همت آویزی
خزینهٔ همه شاهان در او سزد مثقال
زجانبی که همی دشمنان زدند آسیب
نهیب بود همه خلق را به جان و به مال
همای فضل تو پوشید بر ولایت بر
عقاب جود تو گسترد بر رعیت بال
چو از بر تو به ایزد رسید شقهٔ سر
رسید شقهٔ نصرت ز ایزد متعال
چو نصرت آمد آسیب نبود از دشمن
چو مهدی آمد تشویش نبود از دجال
تو بخت سرمدی و فر ایزدی داری
دو نعمت است بزرگ این دو چیز فرخفال
تا مرد سخنگوی شکافد به سخن موی
در وصف رخ و زلف و لب و چشم و خط و خال
بر دست تو باد آن گهر تاک که گویی
او راست مه و مهر یکی عم و یکی خال
تا پیکر تنین فلک را ز دو جانب
نفع و ضرر خلق بود در سر و دنبال
ماه ظفری از فلک ملک همی تاب
سرو هنری در چمن عدل همی بال
با طالع تو سعدْ قرانکرده شب و روز
با دولت تو بخت قرین گشته مه و سال
از اختر فرخندهٔ تو فال زده عید
وز عید زده اختر فرخندهٔ تو فال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای بهار و سرسبزی طبیعت میپردازد و نمادهای شگفتانگیز آن را به تصویر میکشد. زمین و کوهها معطر و زندهاند، و پرندگان در شادی و شور به سر میبرند. شاعر از دلباختگی و عشق خود به یک معشوق سخن میگوید و به زیبایی او اشاره میکند. در ادامه، شاعر به مدح و ستایش شخصیتی بزرگ و معتبر، که به نظر میرسد وزیر یا متولی دین باشد، پرداخته و برتریها و فضایل او را مورد ستایش قرار میدهد. در نهایت، تأکید میکند که چنین شخصیتی در خدمت به مردم و در دفاع از دین و حق خدمتی بینظیر دارد و نوید بخش بهروزی و سعادت است. شعر سرشار از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق است که به پیوند میان طبیعت، عشق، و صفات انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از زیباییهای طبیعت در فصل بهار است. بارش باران و وزش باد شمال باعث شده که زمین پر از گلهای زیبا و عطر دلانگیز شود و کوهها نیز با عطر خوشی معطر شدهاند. به طور کلی، این بیت توصیف میکند که چگونه طبیعت در این فصل زندگی و شادی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: زینتها و زیورآلات در زیر آب پخش شد و در کوهها، ماه و ماهِ نو برافراشته شدند.
هوش مصنوعی: سوسن و قناری در دستان پلنگی گرفتار شدند و نیز گلهای لالهٔ کوهی در چنگال آن حیوان اسیر گشتند.
هوش مصنوعی: در باغ و میوهزار بوی بهشت و زیبایی حوریها به مشام میرسد و نسیمهای گوناگون و صدها خیال و تصور در این فضا به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: پرندگان بهاری مانند عاشقانی هستند که همه در اعماق احساسات غرق شدهاند و از حال و هوای خود بیخبرند.
هوش مصنوعی: آنها از رسیدن به بهار بسیار شاد و سرمست هستند، مانند من که از دوری تو، ای محبوب فریبنده، ناله میکنم.
هوش مصنوعی: بدن من همانند حرف "دال" خمیده و کج است، زیرا زلف تو به شکل دال درآمده و حالت صورتت مانند نقطهای در انتهای آن است.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و جذابیت تو راهی را انتخاب میکنم که مرا به گمراهی میکشاند، زیرا روی تو حقیقت و هدایت را به من نشان میدهد و در عین حال، مرگ من را به سوی گمراهی میکشاند.
هوش مصنوعی: تنها اگر نسبتی با آزر و مانی داشته باشی، میتوانی به تصویر و تمثالی از آنها بنشینی.
هوش مصنوعی: دوست تو به طبع و رفتار خود، به مانند کبک و غزال دشمنان تو شدهاند. رفتار او شبیه به طرز نشستن کبک و نگاه کردنش شبیه به چشمان غزال است.
هوش مصنوعی: شایسته است که من به تو وفادار باشم ای زیبا روی بینظیر، که خدا تو را با چهرهای درخشان خلق کرده است.
هوش مصنوعی: همواره در دل و زبان من وفای به دوستی و ستایش زیباییهای خاص وجود دارد.
هوش مصنوعی: حکومت شاه به عنوان پایهگذار دین و راهنمای مردم تلاش میکند تا با کمک وزیران و نیکخواهان، مسیر موفقیت و سعادت را هدایت کند.
هوش مصنوعی: ابوعلی حسن، مردی بزرگ و معتمد است که به عنوان پشتیبان و حامی ایمان شناخته میشود و به آرزوها و امیدهای دلهای مردم پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: اگر اندیشههای او به سرزمین روم برسد، تمام مسیحیها مانند بندگان خدا تبدیل به پیروان او خواهند شد.
هوش مصنوعی: همچنان که باد در زمین خشم و دشمنی میکشد، antagonism او به ریشه و استخوان مخالفان نفوذ میکند و زلزلهای ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با فضل و هنر خود از دیگران جلوتر است، یا به خاطر مقام و شخصیتش بر دیگران برتری دارد.
هوش مصنوعی: کسی که محبت و توجه تو را دریافت کند، به خوشبختی میرسد و آنکه با تو ارتباط و وصال برقرار کند، به نام و اعتبار بزرگی دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه به نام رسمی که تو داری، سخن را با ابزار عمرت ثبت و ضبط کرده است.
هوش مصنوعی: بیت بیانگر زیبایی و شایستگی فردی است که به خاطر ویژگیهای برجستهاش، سزاوار بهترینهاست. در این بیت به نوعی به مقام و جایگاهی اشاره میشود که فرد با شخصیت و تواناییهایش به آن دست یافته و این مقام باید با چیزی ارزشمند و باعظمتی همچون زینتهای حور به تصویر کشیده شود. همچنین، نامی از قدرت و اقتدار به عنوان شیر نیز در اینجا ذکر شده که نشاندهنده عظمت و توانایی فرد است. به طور کلی، این تصویرها به کیفیت و ارزش وجودی فرد اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر به فضیلت و دانش صاحب کافی و جعفر برمک اشاره کنیم، بهراحتی میتوان گفت که آنها همچون نمونهای از فضیلت و توانایی در میان مردم شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: در حضور تو افرادی بسیار هستند که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و تواناییهایی مانند جعفر طیار دارند که میتوانند در راستای کمک به تو تلاش کنند و تسهیلاتی برایت فراهم کنند.
هوش مصنوعی: اگر روباهی نشانهای از قدرت و عظمت تو پیدا کند، یا اگر آهویی به خاطر شکوه و جلال تو نمونهای از زیبایی و آرامش را ببیند، تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر یک فیل مست را از سرش بگیری، و یک شیر خشمگین را از پایش بگیری، هر دو حیوان آسیب میبینند و قدرتشان کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: به فعالیت و کار خودت فکر کن، چرا که اگر به کارهای دشمن توجه کنی، مانند این است که روغن را در آب بریزی و آن را در یک صافی رها کنی، در نهایت چیزی به دست نخواهی آورد.
هوش مصنوعی: ستارهٔ صبح از برج شیر برای تو طلوع کرده است، شایسته است که دشمن تو مانند سگی در گونی به دام بیفتد.
هوش مصنوعی: آسمان برافراشته است و در آرزوی خدمت به تو، مانند کسی که تشنه باشد و منتظر آب زلال.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، باید کسی در صدر و مقام عالی باشد که در خدمت تو باشد و مانند نعل اسب، به صف آماده خدمترسانی باشد.
هوش مصنوعی: تو در نسل آدم مانند ستارهای درخشان بودی، در حالی که هنوز بدن آدم از گل شکل گرفته بود.
هوش مصنوعی: در نام تو، زندگی در خوشبختی و سعادت، هزاران نامه نوشته میشود و هر سال به تو یکی از آنها ارسال میگردد.
هوش مصنوعی: ابر و دریا به خاطر بخشندگی و کرم این موجود، حسادت میکنند، آری، موجودات بزرگ و دانا، مانند کودکان رفتار و احساس میکنند.
هوش مصنوعی: شمشیرت که یادآور حسادت کسی است، مانند قاصدی است که جانها را میگیرد و تیغ تو بر دشمنان، جنگ را به قسمتهای مختلف تقسیم میکند.
هوش مصنوعی: در این دنیا یا پرورش میدهی و امکانات را فراهم میکنی یا در برابر خواستهها و نیازها به شدت مقاومت میکنی. پس باید بدانیم که کارهای ما یا بر اساس عطا و بخشش است یا ناشی از خشم و مخالفت.
هوش مصنوعی: دشمن تو به کمک گوش، چشم و زبانش نقشه میکشد، ولی وقتی زمان نقشهکشی فرا میرسد، او خود تحت تاثیر آن قرار میگیرد و وضعیتش تغییر میکند.
هوش مصنوعی: انسانی که نه شنیده، نه صحبت کرده و نه دیده است، واقعیتی شگفتانگیز است. در این حالت، گوشها، چشمها و زبان او ناتوان و بیکار میشوند.
هوش مصنوعی: اگر هزار نفر در یک زمان از تو بپرسند که فضیلت بخشش چیست، تو باید به آنها پاسخ بدهی.
هوش مصنوعی: اگر تو از بخشیدن احساس ناراحتی کنی، این به خاطر طبیعت توست که به سمت غم و ناامیدی میرود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از تلاش تو نشانی و خبری بدهم، در حالی که خیال من از رسیدن به همت تو ناتوان است؟
هوش مصنوعی: ترازویی که به آن همت شاهین آویزان شده، باید بارگاه و ثروت تمام شاهان را در خود جا دهد.
هوش مصنوعی: از طرفی که دشمنان حمله کردند، صدمهای بود که همگان را به جان و مالشان تهدید میکرد.
هوش مصنوعی: فضل و مهربانی تو همچون پرندهای بزرگ بر سرزمین حکومت تو سایه افکنده و بخشندگیات همچون عقابی بر رعیت و مردم بال و پر گشوده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از همراهی تو به خداوند میرسیم، پیروزی و نصرت بزرگی از سوی خدای بزرگ به ما خواهد رسید.
هوش مصنوعی: وقتی یاری و کمک الهی فرا برسد، دیگر آسیبی از دشمن نخواهیم دید. زمانی که مهدی (علیهالسلام) ظهور کند، دیگر نگرانی و ترسی از دجال وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تو شانس بزرگی داری و از زیبایی خاصی برخوردار هستی، این دو نعمت بزرگ، سرنوشت خوشی را برای تو رقم میزنند.
هوش مصنوعی: وقتی فردی که قدرت بیان دارد، شروع به صحبت کند، به زیباییهای چهره و ویژگیهای ظاهری مانند مو، لب، چشم و خال اشاره میکند و جزئیات آنها را وصف میکند.
هوش مصنوعی: بر دستان تو همان گوهری است که گویی یکی از آنها ماه و دیگری مهر است، یکی عمو و دیگری خال.
هوش مصنوعی: تا زمانی که وجود و شکل جهان به خاطر نفع و ضرر انسانها در آغاز و انتهای آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: ماه روشنایی از آسمان پادشاهی میتابد و در باغ عدل، قامت زیبای سرو به شکوفه نشسته است.
هوش مصنوعی: با وجود تو، شبی خوش و روزی خوب پدید آمده و بخت و اقبال به خوبی با تو پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: از ستارهٔ خوشبختی تو نشانهای گرفتهام که عید خوشی را به همراه دارد و از این عید نیز نشانهای برای خوشبختی تو به دست آوردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.