زهی خجسته و فرخنده باد فروردین
به فرخی و خوشی آمدی زخلد برین
همه جهان ز تو پرحور عین شد ای عجبی
بیامدند مگر بر پی تو حورالعین
شنیدهای تو ز فردوس نغمهٔ داود
از آن کنی همه شب عندلیب را تلقین
شد از نسیم تو هشیار مست آذرماه
شد از صریر تو بیدار خفتهٔ تِشرین
طلایهٔ حشم توست نرگس و سوسن
کتابهٔ عَلَم توست لاله و نسرین
زمین شد از نفست پربخار مشک و بخور
هوا شد از نفست پر سرشک ماء معین
دو چشم ابر زعشق تو گشت درافشان
کنار باغ زبوی توگشت مشکآگین
ز کوهسار تو کردی نگارخانهٔ هند
زجویبار تو کردی نگارخانهٔ چین
تذرو را ز شقایق تو بر نهی بستر
گوزن را ز شقایق تو بر نهی بالین
بدین صفت که تویی خوانمت نسیم بهشت
وگرچه هست تو را نام باد فروردین
مسافری تو و گرد جهان مسافروار
همی شوی و جهان را همی دهی تزیین
اگر بدان صنم ماهروی برگذری
یکی ز حُزن من آگه کُنَش بهصوت حزین
در آن دو زلف دلآویز او بجوی دلم
چنان که گم نشوی در میان حلقه و چین
وگر تو را سوی فردوس بازگشت بود
درود من برسان سوی جبرئیل امین
وزو سوال کن آنگاه تا که بود به حق
امام پیشین بعد از رسول بازپسین
وگر شوی به زیارت سوی مدینهٔ علم
خیال جان مرا بر در مدینه ببین
بگو که بوسه بدان خاک ده که هست در او
جمال سیّدِ سادات و عِترت یاسین
وصی خاتم پیغمبران و شیر خدای
نبیرهٔ عرب و مرد خندق و صِفین
نه دل بهکفر بیالوده و نه لب به شراب
نه گوش داده بدان و نه هوش داده بدین
در مدینهٔ علم است و در مناقب او
در خزانهٔ عقل است رای شمسالدین
اجل مُشّید دولت ستوده مجدالملک
بشیر خلق زمان و مشیر شاه زمین
سر فضایل ابوالفضل کاختران سپهر
به صد هزار قِرانش نیاورند قرین
به خدمتش همه آزادگان شدند رهی
به منتش همه شهزادگان شدند رهین
به خاک درگه او کافیان همی نازند
چو موبدان قدیمی به آذر برزین
زحادثات فلک درگه مبارک او
جهان و خلق جهان را بس است حِصن حصین
چو قدر اوست به نزدیک کردگار عظیم
چو ذات اوست به نزدیک شهریار مکین
عظیم دارکسی راکه او دهد تعظیم
مکینشناس کسی را که او کند تمکین
به نوک کلک همی هر زمان بپیوندد
هزار عِقد ز یاقوت سرخ و درّ ثمین
ز بهر مرتبت آن عِقدهها همی بندد
سپهر گردان برگردن شهور و سنین
اگر خبر شدی ابلیس را ز نور دلش
ز ناز فخر و تکبر نکردی آن مسکین
سجود کردی و هرگز نگفتی آدم را
من آفریده ز نارم تو آفریده ز طین
آیا متابع رای تو مهر روشن تاب
آیا موافق عزم تو عقل روشن بین
اگر ز عقل بپرسی که کیست سیّد عصر
زاهل ملت و دولت تو را کند تعیین
وگر ز یُمن بپرسی که مسکن تو کجاست
دهد جواب کههست اندر آن خجسته یمین
وگر فلک زکفایت ترازویی سازد
زبان کلک تو باشد زبانهٔ شاهین
وگر ز چشمهٔ عدلت خورند کبکان آب
کنند رخنه به منقار و مِخلب شاهین
وگر به آهوی دشتی عنایت تو رسد
مکابره بکند با خیال شیر عرین
نگین تویی و چو انگشتری است ملک جهان
بها و قیمت انگشتری بود ز نگین
مراکب تو به اقبال تا به درگه تو
زمانه مرکب اقبال کرده دارد زین
به باطن اندر سرّی است با خدای تورا
که نور آن بدرخشد همی تو را ز جبین
کسیکهکاهش جاه تو را نهد سر و تن
بر او شود بن هر موی چون سر زوبین
کسی که مهر تو از دل برون کند نفسی
شود ز کین تو اندیشه در دلش سکین
متوز کین و عدو را به روزگار سپار
که روزگار به تعجیل ازو بتوزد کین
به وقت آنکه در آغاز فتنه بود جهان
که داد جز تو به تدبیر فتنه را تسکین
چو گشت رای تو پیوند رایت سلطان
کشید رایت عالیس سربه عِلّیین
همه عراق و خراسان به جمله خالیگشت
زظالمان بلاجوی و مفسدان لعین
بساط مملکتش را اگر بپیمایند
سری بهکاشغرست و سری به قسطنطین
جهانیان همهگشتند متفق که توراست
ضمیر روشن و رای درست و عزم متین
چو رای و عزم و ضمیر تو هست حاجت نیست
خدایگان جهان را به کارزار و کمین
شدست شاه به تدبیر و رای تو چو پدر
ستوده سیرت و نیکوخصال و نیکآیین
همی دهند رسولان زرای و تدبیرت
خبر به حضرتکرمان و حضرت غزنین
سخنکه بود پراکنده چون بناتالنعس
به مدح ذات تو شدگردگشته چون پروین
چو من مدیح توگویم نبایدم حاجت
که در مدیح تو مدحی دگر کنم تضمین
عروس شعر مرا مِدحَت توکابین است
مَشاطه بخت و قبولت قباله و کابین
به مجلس تو نثار من از دعا و ثناست
که راغبند قضا و قدر بدان و بدین
چو من ثنای توگویم قضاکند احسنت
چو من دعای تو گویم قدر کند آمین
همیشه تا که شود شاد زافرین دل مرد
چنان کجا که ز نفرین دلش شود غمگین
دل تو شاد همی باد زافرین و دعا
دل حسود تو غمگین ز ناله و نفرین
نگاهدار و معین تو خالق دو جهان
تو خلق را به عنایت نگاهدار و معین
شمار ملک بهدست تو تا بهروز شمار
جمال دین به بقای تو تا بهٔومالدین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری دربارهٔ آغاز فروردین و زیباییهای طبیعت است که با نشانههایی از عنصرهای بهشتی و فراوانی گلها و گیاهان توصیف میشود. شاعر به سرودن از خوشحالی و شادی ناشی از ورود بهار میپردازد و به نقش آفرینش در زنده شدن زمین و جان گرفتن طبیعت اشاره میکند. همچنین، از مقام و ارزش امام و پیشوایان دینی میگوید و آنها را مورد ستایش قرار میدهد، در حالی که به صفات نیکو و فضایلشان اشاره میکند. شعر به نوعی به تجلیل از شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام پرداخته و آرزو میکند که دلها شاد و زندگیها پر از برکت باشد. در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد که بر همه جهانیان رحمت و نعمت نازل کند.
هوش مصنوعی: بهار خوشیمن و مبارک باد! فروردین با شادی و خوشبختی به ما نیکی و سروری هدیه آورد و از بهشت برین فرود آمد.
هوش مصنوعی: همه جهان به خاطر تو پر از زیبایی و جذابیت شده است. چه عجب، که فرشتگان زیبا هم برای تو آمدهاند.
هوش مصنوعی: شنیدهای که آواز داود در بهشت به گوش میرسد، و تو هم هر شب، بلبل را به یادآوری و تعلیم میکنی.
هوش مصنوعی: نسیم تو مرا بیدار و شاداب کرده است، همچنان که در آذرماه، صدای تو خواب خفته را بیدار میکند.
هوش مصنوعی: نرگس و سوسن به عنوان نشاندهندهٔ زیبایی و جلوههای قدرت تو هستند و لاله و نسرین به عنوان بخشهایی از پرچم و نشانهٔ عظمت تو مطرح میشوند.
هوش مصنوعی: زمین به خاطر نفست پر از عطر مشک و بخور شده است و هوا نیز به خاطر نفس تو پر از اشکهای صاف و زلال گشته است.
هوش مصنوعی: دو چشمان من از عشق تو مانند ابرها باران میبارند و در کنار باغ، عطر تو فضای اطراف را پر کرده است.
هوش مصنوعی: نقش و نگار زیبایی که از کوهها و چشماندازهای تو به وجود آمده، مثل یک نمایشگاه هنری در هند جلوهگر است و جویبارهای تو نیز میتوانند به زیباییهای چین تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: تو به شقایقها اجازه میدهی که بستر گوزن را زیبا کنند و بالین او را زینت بخشند.
هوش مصنوعی: تو را با این ویژگیهای خاصی که داری، به نسیم بهشت تشبیه میکنم، هرچند که نامت باد فروردین است.
هوش مصنوعی: تو همچون مسافری هستی که در این دنیا به سفر میپردازی و در این مسیر، به زیباییهای جهان نیز میافزایی.
هوش مصنوعی: اگر به آن معشوق زیبا رویی بگذری، لطفاً یکی از غمهای من را با صدای حزین به او بگویید.
هوش مصنوعی: در آن دو زلف زیبا و جذاب او، دلم را به جستوجو ببر، طوری که در میان حلقه و چینهای آن گم نشود.
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد تو به بهشت بازگشتی داشته باشی، سلام من را به جبرئیل، فرشتهی مورد اعتماد، برسان.
هوش مصنوعی: سپس از او بپرس تا بدان که امام پیشین که بعد از پیامبر آخر است، چه کسی است.
هوش مصنوعی: اگر به زیارت مدینه علم بروی، خیال جان من را در ورودی مدینه ببین.
هوش مصنوعی: بگو که بوسه بزن بر آن خاکی که در آن زیبایی و جمال سرور همه سرورها و خانواده دلبرِ یاسین وجود دارد.
هوش مصنوعی: این عبارت اشاره به شخصیت و ویژگیهای برجسته فردی دارد که به عنوان جانشین پیامبر اسلام شناخته میشود. او، فرزند عموی پیامبر و از خاندان عرب است. همچنین به دلاوریهای او در نبردهایی همچون خندق و صفین اشاره شده که نشاندهنده شجاعت و فداکاریاش در راه حق و دفاع از ایمان میباشد.
هوش مصنوعی: نه دلش به کفر آغشته است و نه لبش نوشیدن شراب را تجربه کرده است. نه به آنچه که گفته شده گوش داده و نه به این سخنان توجهی کرده است.
هوش مصنوعی: در شهر علم و دانش، درباره فضایل او سخن میگویند و در گنجینهٔ عقل، دیدگاه شمسالدین قرار دارد.
هوش مصنوعی: مرگ، سازندهی دولت و مقام والای بشیر، مایهی خرسندی مردم زمان و راهنمای پادشاه زمین است.
هوش مصنوعی: فضایل و ویژگیهای ابوالفضل به قدری زیاد و برجسته هستند که هیچ ثروتی نمیتواند به اندازه آنها ارزشمند باشد و هیچ چیز دیگری نمیتواند به او نزدیک شود.
هوش مصنوعی: همه آزادگان به خدمت او درآمدند و همه شاهزادگان به خاطر لطف و محبت او وابسته شدند.
هوش مصنوعی: در زمین معبد او، کسانی که به او خدمت میکنند با ناز و لطافت رفتار میکنند، درست مانند موبدان قدیمی که به آذر برزین (آتش مقدس) احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: از رویدادهای آسمانی، درگاه او جایگاه خوشبختی است و وجود جهان و انسانها برای او مانند دژ مستحکمی است.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان ویژگیهای و مقامهای عالی فرد میپردازد. در آن اشاره شده است که هر چقدر مقام و ارزش او در نزد خداوند بزرگ است، به همان اندازه نیز در نزد پادشاه قدرتمند و با نفوذ قرار دارد. به عبارتی دیگر، عظمت و شان این شخص هم در عالم معنوی و هم در دنیای مادی شناخته شده است.
هوش مصنوعی: به بزرگمنشی کسی احترام بگذار که به تو احترام میگذارد و ارزش کسی را بشناس که خود را در برابر تو خاضع میکند.
هوش مصنوعی: همواره در انتهای تخیل و هنر، پیوندی از هزاران گره و زنجیر از یاقوت سرخ و مروارید باارزش وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای احترام به مقام او، زمان و وقایع را به دور او میچرخاند و به او شکل و قوام میبخشید.
هوش مصنوعی: اگر متوجه شدی که ابلیس به خاطر نور وجودش به خودبالید و از روی ناز و تکبر رفتار کرد، بدان که آن مسکین در واقع در حال رنج و ضعف است.
هوش مصنوعی: تو در برابر من سجده کردی و هرگز نگفتی که من انسان را از آتش و تو را از گل آفریدهام.
هوش مصنوعی: آیا دل من به روشنی خورشید عشق تو است؟ آیا اندیشهام با ارادهی تو همراستا است؟
هوش مصنوعی: اگر از عقل بپرسی که چه کسی رهبر و پیشوای زمانه است، او به تو خواهد گفت که تنها کسی که میتواند ملت و دولت را مشخص کند، هم اوست.
هوش مصنوعی: اگر از خوشبختی بپرسی که جایت کجاست، پاسخ میدهد که در آن سمت خوشیمن است.
هوش مصنوعی: اگر روزگار ترازویی بسازد که بر اساس آن افراد را بسنجند، در آن صورت زبان و سخن تو به اندازهای ارزشمند خواهد بود که مانند زبانهٔ یک شاهین محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر کبکان از چشمهٔ عدالت بنوشند، به خاطر این که باعث تباهی و آسیب به منقار و چنگال شاهین شوند.
هوش مصنوعی: اگر محبت تو به آهوهایی که در دشت میگردند برسد، آنها هم برای مقابله با خیال و تصورات در مورد شیر درنده آماده میشوند.
هوش مصنوعی: تو مانند نگینی هستی که در انگشتری جا دارد و ارزش و قیمت انگشتری به خاطر وجود نگین آن است.
هوش مصنوعی: شما به لطف و خوشاقبالی که دارید، در آستانهی درگاه شما، زمانه نیز خوشبختی و رونق را برایتان به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: در درونت راز و رمزی وجود دارد که از جانب خداوند به تو داده شده است، به طوری که نور و روشنی آن از پیشانیات نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کس که به خاطر کم شدن مقام و ارزش تو به خود آسیب برساند، مثل این است که هر موی او به شکل نیزهای خواهد شد.
هوش مصنوعی: کسی که عشق و محبت تو را از دلش بیرون کند، دیگر از کینه و دشمنی تو به آرامش نمیرسد.
هوش مصنوعی: بهتر است که کینه و دشمنی را به دست زمان بسپاریم، زیرا زمان به سرعت آن کینه را از ما دور میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا در اوج آشوب و بلوا بود، تنها تو بودی که توانستی با تدبیر خود آرامش را به این اوضاع برگردانی.
هوش مصنوعی: وقتی تصمیم تو به اتحاد و همبستگی جلال و شکوه سلطانی رسید، پرچم عالی و بلندمرتبهای به عرش و مقامهای رفیع کشیده شد.
هوش مصنوعی: همهی سرزمینهای عراق و خراسان به دلیل ظلم و فساد برخی افراد، دچار ویرانی و خالی شدن شدند.
هوش مصنوعی: اگر دایرهٔ نفوذ و قدرت او را در نظر بگیریم، میتوان بهراحتی به دو نقطهٔ دور و مهم چون کاشغر و قسطنطنیه اشاره کرد.
هوش مصنوعی: همه مردم بر این موضوع توافق دارند که تو دارای اندیشهای روشن، نظر صحیح و ارادهای قوی هستی.
هوش مصنوعی: وقتی اراده و تصمیم قوی و اندیشه روشنی داری، نیازی به کمک و حمایت بزرگان و قدرتهای جهان در مبارزه و پیکار نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: شاه با تدبیر و تصمیمات تو به اوج رسیده است، همانگونه که پدر، رفتار و صفات نیک و کردار نیکو تو را ستایش میکند.
هوش مصنوعی: رسولان با هدایا و تدابیر خود اطلاعاتی را به کرمان و غزنین میرسانند.
هوش مصنوعی: سخنها و صحبتها مانند ستارههای پراکنده در آسمان هستند که وقتی درباره تو به ستایش میآیند، نظم و زیبایی خاصی پیدا میکنند و به شکلی درخشان و منظم مانند مجموع ستارههای پروین میشوند.
هوش مصنوعی: هر وقت که من در ستایش تو سخن میگویم، نیازی نیست که به چیزی دیگر فکر کنم، چرا که در ستایش تو، نیازی به ستایش دیگری نیست.
هوش مصنوعی: شعر من با ستایش تو زینت مییابد و خوشبختی و پذیرش تو مانند سند ازدواج و مهریهام است.
هوش مصنوعی: در مجلس تو، من همه دعا و ستایش خود را نثار میکنم، زیرا تقدیر و سرنوشت به آنچه من گفتهام و به این وضعیت که دارم، علاقهمند است.
هوش مصنوعی: اگر من از تو تعریف کنم، خوبیات را میسپارد و اگر من از تو دعا کنم، نتیجهاش را ارزشمند میداند.
هوش مصنوعی: هر زمان که دل مردی به لطف و محبت خوشحال میشود، در جایی که دلش از نفرین و بدی غمگین میگردد.
هوش مصنوعی: آرزو دارم که دلت شاد باشد به خاطر دعاها و خوب wishes دیگران، اما دل حسود تو به خاطر نالهها و نفرینها غمگین است.
هوش مصنوعی: خداوندی که مراقب و یاریدهنده است، خالق این دو جهان است. او با لطف و رحمت خود، موجودات را تحت حمایت و هدایت خود قرار داده است.
هوش مصنوعی: تعداد فرشتگان به دست توست، اما زیبایی دین تا روز قیامت به بقای تو وابسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.