بنگر این پیروزهگون دریای ناپیدا کنار
بر سر آورده ز قعر خویش درّ شاهوار
کشتی ای زرین در او گاهی بلند و گاه پست
زورقی سیمین در او گاهی نهان گه آشکار
بنگر این غالب دو لشکر بر جناح یکدگر
لشکری از حد روم و لشکری از زنگبار
در تموز و در زمستان مختلف با یکدگر
متفق با یکدگر در مهرگان و در بهار
بنگر این سرگشته پیلان معلق در هوا
نعرهشان بنگر چو کوس اندر مصاف کارزار
آتش از دلشان درفشان چون سنان اندر نبرد
بر فراز و بر نشیب از دیده مروارید بار
بنگر این گوهر که از پولاد و سنگ آید برون
عالم تاریک را روشن کند خورشید وار
عکس او در جرم او گویی مرکب کردهاند
در میان دستهٔ گل سُفتهٔ زر عیار
بنگر این مرکب که از رفتن نیاساید همی
گه بود صحرانورد و گه بود دریاگذار
موج برخیزد ز دریا گر به دریا بگذرد
ور به صحرا بگذرد برخیزد از صحرا غبار
بنگر این حرّاقهٔ جانپرور صورت پذیر
با تن آمیزنده و با جان صافی سازگار
تازه گرداند زمین را چون فرو بارد سرشک
تیره گرداند هوا را چون برانگیزد بخار
بنگر این گسترده شادروان که بر آب روان
بستهاند او را به مسمار گرانسنگ استوار
باطن او سر به سر آلایش و درد و دریغ
ظاهر او سربهسر آرایش و رنگو نگار
بنگر این ترکیب مردم بنگر این تقلیب حال
بنگر این تذهیب صورت، بنگر این ترتیب کار
این بدایع وین طبایع را بباید صانعی
گر به صانع نیست حاجتحجتی قاطع بیار
گرکواکب کرد صانع پسکرا خوانی زهفت
ور طبایع کرد باری پس کدام است از چهار
از چهار و هفت دل بگسل که معبودت یکی است
مستعان بندگان و ملک او نامستعار
نیست آن اول که ثانی باشد او را بر اثر
نیست آن واحد که بر انگشتگیری در شمار
ذات او دانستنی امروز و فردا دیدنی
بنده را فردا نظر و امروز علم و انتظار
بندگان در قبضهٔ تقدیر حکمش عاجزند
عاجز و مقهور در سودای جبر و اختیار
زو یکی را بهرهگنج است و یکی را بهره رنج
زو یکی را قسم نورست و یکی را قسم نار
زو شدست امروز پیدا آنچه پنهان بود دی
زو شدست امسال پنهان آنچه پیدا بود پار
بس شگفتیها که هست از قدرت و آثار او
در گریبان سپهر و آستین روزگار
از شگفتیها یکی این است کاندر خاک مرو
روی پنهان کرد فرزند وزیر شهریار
بود چون ماه و عطارد روشن و روشنضمیر
چرخ بودش جا و اکنون در زمین دارد قرار
گر زمین مرو چرخ اول و ثانی نشد
ماه را مسکن چرا گشت و عطارد را حصار
ای زمین اندر کنار تو همی دانی که کیست
نیک بنگر تا که را داری در آغوش و کنار
در کنارت زینهار کدخدای خسروست
خویشتن را دور دار از زینهارش زینهار
داد پیغامی ملک سلطان مجیرالدوله را
بر زبان باد نوروز از بهشت کردگار
گفت کانجا یاد تو با ما تو را فرزند توست
باید آنجا از تو فرزند تو ما را یادگار
تا ز فرزند تو ما باشیم اینجا شادمان
همچو کز فرزند ما هستی تو آنجا شادخوار
صاحبی کاندر تبارش بود شمعی دلفروز
کز همه عالم به علم و عقل او کرد افتخار
نیستش جای ملامت گر همی گرید چو شمع
زانکه ناگه در تبارش کشته شد شمع تبار
تا به مردی در سواری کرد در میدان فضل
شد به میدان اجل بر مرکب تازی سوار
وان که گفتی ذوالفقارستی قلم در دست او
در دریغش خون همی گرید قلم چون ذوالفقار
گر همی نازند حوران بهشت از وصل او
در بهار از هجر او مرغان همی نالند زار
چون بشد بیمار نرگس گشت خاکستر نشین
جامه زد در نیل و پیش مرگ او شد سوگوار
گل چو آگه شد که او ناگه بخواهد رفت زود
جامه بر تن چاک کرد و بستر از غم کرد خار
وز پیآن تاکند روشن روانش را دعا
دست بردارد همی همچون دعاگویان چنار
شور در لشکر فتاد از آسمانگویی مگر
کاسمان را باد تا محشر به پیروزی مدار
شیر بچهگر شکار دام کیوان گشت زود
باد شیر شرزه را کیوان به دام اندر شکار
ور نهال مهتری پژمرده شد در باغ ملک
سبز و خرم باد سرو سروری در جویبار
مدت گشتاسب از گیتی مبادا منقطع
گر ز گیتی منقطع شد مدت اسفندیار
دور گردون گر ز احمد بستد ابراهیم را
عمر احمد باد همچون دورگیتی پایدار
ور تن بوطاهر از جان مطهر گشت دور
دولت بوالفتح با فتح و سعادت باد یار
صبر و خرسندی دهاد ایزد مجیرالدوله را
بر دریغ و درد فرزند عزیز نامدار
هم پدر را باد در دنیا نثار آفرین
هم پسر را در بهشت از رحمت ایزد نثار
یادگارست از معزی تا قیامت این سخن
از سخن گستر سخن بهتر که ماند یادگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف زیباییهای طبیعت و عالم هستی میپردازد و از تجلیات مختلف آن سخن میگوید. شاعر در ابیات مختلف به تصویر کشیدن مناظر طبیعی، کهکشانی، و شگفتیهای هستی پرداخته و انسان را به تأمل در این جلوهها دعوت میکند. او به خیالی قوی اشاره میکند که در دل این پدیدهها مینگرد و به دلایل وجودی آنها میپردازد. همچنین، شاعر به قدرت و حکمت پروردگار اشاره کرده و از عاجزی انسان در برابر تقدیر و سرنوشت میگوید. نگارگری از انسان، روابط او با زندگی و رویارویی با غم و شادیهای روزگار را به تصویر میکشد و در نهایت به یادگاری از سخنان معزی اشاره میکند که میتواند تا قیامت باقی بماند.
هوش مصنوعی: به تماشای این دریا و رنگ زیبای آن بپرداز، که از عمق خود، لؤلؤی باارزش و گرانبهایی را به سطح آورده است.
هوش مصنوعی: کشتی طلایی در گاهی به اوج میرسد و گاهی به پایین میآید. در دل او همیشه یک قایق نقرهای نهفته است که گاهی نامش هویدا میشود و گاهی پنهان میماند.
هوش مصنوعی: نگاهی بینداز به این دو لشکر که در کنار یکدیگر ایستادهاند؛ یکی از آنها متعلق به روم و دیگری از زنگبار است.
هوش مصنوعی: در تابستان و زمستان، برخی از اوقات گرایشی به تفاوتها وجود دارد، اما در مهرگان و بهار، زمانی که به فصلهای زیبا و پرنشاط نزدیک میشویم، همگی در یک جهت و با هم هماهنگ هستیم.
هوش مصنوعی: به تماشای این فیلهای سرگردان در آسمان بپرداز و صدای بلندی که مانند آوای جنگ است، بشنو.
هوش مصنوعی: آتش از دلهایشان بهجوش آمده، مانند نیزهای که در میدان جنگ بر بلندی و پستی میرود، از چشمانشان مانند مروارید اشک میبارد.
هوش مصنوعی: به این مروارید نگاه کن که از آهن و سنگ به وجود میآید و همچون خورشید، دنیای تاریک را روشن میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تصویر او بهگونهای در گناهش نمایان شده که گویی آن را با دقت و ظرافتی خاص در میان دستهای از گلهای زرد زیبا به تصویر کشیدهاند.
هوش مصنوعی: به این مرکب نگاه کن، که هرگز از حرکت بازنمیایستد؛ گاهی در دشتهای بیپایان سفر میکند و گاهی در دریاها گزند میزند.
هوش مصنوعی: اگر موجی از دریا برخیزد و به دریا برود، همچنان به همان شکل باقی میماند. اما اگر به صحرا برود، غباری از آن بلند میشود.
هوش مصنوعی: به این شعلهای که زندگیبخش است و ظاهر دارد نگاه کن، که با بدن آمیخته و با روح پاک هماهنگ است.
هوش مصنوعی: زمین را طوری تازه و سرسبز میکند که همچون بارش باران، هوا را تیره و ابری میسازد، بهطوری که بخار آب بهوجود میآید و فضا را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: به تماشای این پل با شکوه بنشین که بر روی آب روان ساخته شده و با میخهای قیمتی محکم نگهداشته شده است.
هوش مصنوعی: درون او پر از ناخرسندی و مشکل است، اما ظاهرش زرق و برق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: به این ترکیب مردم نگاه کن، به تغییر وضعیتها دقت کن، به زیبایی ظاهری توجه کن، و به نظم و ترتیب کارها نگاه کن.
هوش مصنوعی: برای این زیباییها و ویژگیها باید یک خالق وجود داشته باشد؛ اگر نیازی به خالق نیست، پس دلیل قاطعی برای این وجودها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر سازندهی جهان، ستارهها را به صدا درآورده باشد، پس نام آن را چه بنامیم؟ و اگر طبیعتها را به وجود آورده باشد، پس کدام یک از چهار عنصر است؟
هوش مصنوعی: از وابستگی به چهار و هفت دل خود را رها کن، چون معبودی که میپرستی تنها یکی است. او یاریدهنده بندگانش است و عنوانی که به او داده میشود موقتی است.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی که اول باشد، دومی ندارد و هیچ چیزی که واحد باشد، در حساب و شمارش قابل شمارش نیست.
هوش مصنوعی: خود او را نمیتوان فقط با دانایی امروز و فردا شناخت، بلکه باید با چشم دل او را دید. من برای فردا امید دیدن او را دارم و امروز فقط شناخت و انتظار از او دارم.
هوش مصنوعی: انسانها در کنترل تقدیر powerless هستند و در تلاش برای فهم حقیقت جبر و اختیار، احساس ناتوانی و تسلیم دارند.
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی میتواند از تجربیات مختلفی بهرهمند شود. برخی از افراد از گنج و ثروت برخوردارند، در حالی که دیگران با رنج و درد مواجهاند. همچنین، برخی به نور و روشنایی راه پیدا میکنند، در حالی که دیگران در تاریکی و ناامیدی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: امروز چیزی که دیروز پنهان بود، نمایان شده است و برعکس، چیزی که امسال مشخص بود، امسال پنهان شده است.
هوش مصنوعی: از شگفتیهای زیادی که در قدرت و نشانههای او وجود دارد، در آسمان و در جریان زمان میتوان نشانههایی مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: یکی از شگفتیها این است که فرزند وزیر شهریار، در زیر خاک مرو، چهرهاش را پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: آن شخص چنان درخشان و روشندل بود که مانند ماه و عطارد میدرخشید، در آسمان جایگاهی داشت، اما اکنون در زمین سکونت کرده است.
هوش مصنوعی: اگر زمین نمیگردید، ماه و عطارد چه جایی برای زندگی و سکونت پیدا میکردند؟
هوش مصنوعی: ای زمین، تو خوب میدانی که چه کسی در کنار توست. خوب نگاه کن تا ببینی در آغوش و کنار خود چه کسی را داری.
هوش مصنوعی: در کنار تو، به خاطر احتیاط و ایمنی، رئیس و فرمانروای خسرو قرار دارد؛ بنابراین، باید از حضور او دوری کنی و احتیاط کنی.
هوش مصنوعی: پیغامی از سوی پادشاه به نام سلطان مجیرالدوله به گوش میرسد که در روز نوروز از بهشت الهی فرستاده شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که در محلی که یاد تو با ما است، فرزندی از تو وجود دارد و باید در آن مکان از تو، فرزند تو را به یاد بیاوریم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرزند تو در اینجا در کنار ما باشد، ما شاد و خوشحال خواهیم بود، همانطور که تو در آنجا به خاطر فرزند ما خوشحالی.
هوش مصنوعی: شخصی از نسل او وجود دارد که مانند شمعی روشنیبخش است و به خاطر علم و عقلش بر تمام جهان افتخار میکند.
هوش مصنوعی: اگر او گریان است، جای سرزنش ندارد؛ زیرا مانند شمعی است که ناگهان در میان خانوادهاش به قتل رسیده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردی با شجاعت در میدان علم و فضیلت است، در نهایت در عرصه مرگ و زندگی به مانند سوارکاری ماهر بر اسب تازی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که میگفتی که شمشیر ذوالفقار در دستش است، باید بدانی که قلم او نیز مثل شمشیرش، در اندوه و غم میزند و خون اشک میریزد.
هوش مصنوعی: اگر حورهای بهشت به خاطر وصال او در بهار ناز کنند، پرندگان نیز از دوری او به شدت ناله و زاری میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی نرگس بیمار شد، خاکستر پایش را در بر کرد و جامهای به رنگ نیل پوشید و به خاطر مرگ او، همه غمناک و سوگوار شدند.
هوش مصنوعی: گل وقتی متوجه شد که ناگهان قرار است برود، به سرعت لباسش را پاره کرد و از غم، بستر را آماده کرد.
هوش مصنوعی: پس از آن، روشنایی روح او را دعا میکند، و دعاگویان چنار، همچنان دست دعا را بلند میکنند.
هوش مصنوعی: شور و هیجان به طور ناگهانی بر لشکر حاکم شد، گویی که بادی از آسمان وزید و آنها را به سوی پیروزی در روز قیامت هدایت کرد.
هوش مصنوعی: شیر بچهای که در حال شکار است، خیلی زود به دام افتاد. شیر نیرومند به دام افتاد و شکارچیان او را گرفتند.
هوش مصنوعی: اگر در باغی که پر از درختان سبز و شاداب است، جوانهای از یک پادشاهی پژمرده شود، پس در آبراهها سروهایی که نشان از بزرگی و عظمت دارند، به خوبی و سرسبزی میدرخشند.
هوش مصنوعی: مدت زمان زندگی گشتاسب نباید قطع شود؛ زیرا اگر او از دنیا برود، مدت اسفندیار نیز پایان خواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت گردش روزگار، ابراهیم را از نعمت احمد محروم کند، امید است که عمر احمد همچنان چون گردش دنیا پابرجا و پایدار باشد.
هوش مصنوعی: اگر تن بوطاهر به روح پاکی برسد، دورانی از خوشبختی و موفقیت برای بوالفتح آغاز خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای خدا، صبر و شکیبایی بده به مجیرالدوله، که در غم و درد از دست دادن فرزند گرانقدر و نامی خود به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در این دنیا هم پدر از خوبیها بهرهمند میشود و هم پسر در بهشت از رحمت الهی برخوردار میگردد.
هوش مصنوعی: این گفته از معزی به یادگار خواهد ماند تا همیشه، زیرا از کسی بیان شده که در سخنوری ماهر است و سخنانش ارزشمندتر از دیگران باقی میماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.