خدایگان وزیران تویی به استحقاق
غیاث دولت عالی تویی علی الاطلاق
نظام نیست مبارکتر از تو در اسلام
هُمام نیست همایونتر از تو در آفاق
شرفگرفت به شاه تو دودهٔ سلجوق
خطر گرفت به جاه تو گوهر اسحاق
شدست اصل محامد زنام تو مشتق
شدست بخت مساعد به روی تو مشتاق
چو در مدیح تو دولت زبانگشاده به نطق
به خدمت تو سپهر از مجره بست نطاق
فلک چوکار ممالک به تو مفَوَّضکرد
حوالهکرد به تو رزق بندگان رزاق
زکلک تو در ارزاق بندگان بگشاد
که کلک توست کلید خزانهٔ ارزاق
بر آسمان شده ای از زمین به قدر بلند
جنانکجا شب معراج مصطفی به براق
بلند قدر تو گر صورتی شود به مثل
ز بس بلندی در ساق عرش ساید ساق
وزیر آن مَلِکستی که گر نشاط کند
شدن ز ملک خراسان به سوی ملک عراق
بود ز مرو علم تا به مَروه و زمزم
بود ز بلخ سپه تا به کَرخ و بابالطاق
شوند پیش رکابش سران روم و عرب
چو بندگان کمر بسته خاضِعُ الاَعناق
عروس عقد تو را با زمانه بست قضا
درست عقدی کان عقد را مباد طلاق
هدایت فلک است آن عروس را هدیه
قبول شاه قباله صداقت تو صداق
درین حدیث زکس نیست اختلاف و خلاف
که یکدل اند بزرگان به اتفاق و وفاق
خلاف شاه و خلاف تو آن گروه کنند
که در خدا و پدر گشتهاند عاصی و عاق
برابر سَخَطِ تو بر اوفتد آتش
به جان دشمن بدخواه و حاسد زرّاق
چنانچه درفتد آتش برابر خورشید
چو بر نهند به حرّاقه پنبهٔ حرّاق
کنند خلق به اقدام قصد خدمت تو
بدین سبب بود اقدام بهتر از احداق
به نعمت توکه جوید همی سعادت چرخ
وصال آن که نجوید ز خدمت تو فراق
ز بهر عز و شرف آرزوست طوبی را
که چوب تخت تو برّد ز شاخ او شقّاق
اگر به هاویه مهر تو بگذرد سازد
رحیق و ماء مَعین از حَمیم و از غَساق
صبا گرفته به دندان عنان مرکب تو
که از صبا ببرد مرکب تو گوی سِباق
سحاب جود تو را حوض کوثرست سرشک
سرای تخت تو را شاخ اخضرست رواق
به دستهای تو در معجزند عشرکرام
غلام عُشر کرام تواند سَبعِ نطاق
نوشتهاند ز خلق تو نکتههای کریم
مصنفان کتاب مکارم الاخلاق
ثناگران جهان راگه نوایبِ دهر
بس است مدح تو تعویذ خَشیهٔالاملاق
اگر نبودی مدح تو کس ندانستی
که چیست نکته و معنی زنطق و استنطاق
خدایگانا بشنو دمی به فضل و کرم
زمن رهی سخن راست بیدروغ و نفاق
زشاعری دل من سیرگشت و این نه عجب
که هست خالی بازار شاعران ز انفاق
چو نیست بهرهٔ من قطرهای زآب کرم
مرا چه سود زآب کروم و کأس دهاق
مگر رهاکنم آرایش و دقایق شعر
روم بهراه تصوّف چو بوعلی دقّاق
سفر چگونهکنم با وثاق و رخت خلق
ز سعی خلق و ز مرسوم بینصعیب و خلاق
اگرچه خدمت شاه جهان و خدمت تو
همی فریضه شناسم ز طاعت خلاق
امیر اهل سخن را خوش و نکو نبود
که غازیانه بود رخت و حاجیانه وثاق
اگر پرستش شه نیستی مرا میعاد
وگر ستایس تو نیستی مرا میثاق
زدست خویش به مجلس قدح فرو نهمی
به خانه برنهمی شعرهای خویش به تاق
به تاق بر نتوانم نهاد دفتر شعر
زبهر آنکه تویی از همه کریمان تاق
گزیر نیست مرا از مدیح چون تو وزیر
که چون مدیح تو گویم بود به استحقاق
بخواه بجهٔ معلاق رز به شادی آنک
ز سنبل است همیشه به گلستان مِعلاق
بتیکه بر لب شیرین او و برکف او
طرب فزای دو باده است هر دو خوش به مذاق
یکی است در لب او دَرد عشق را دارو
یکی است برکف او زهر رنج را تریاق
چنو نزاد کس اندر قبیلهٔ خَلُّخ
چنو ندید کس اندر ولایت قبچاق
به بزم و رزم زند دوست را و دشمن را
ز چشم بر دل و از دست بر جگر مرزاق
چنانکه کبک و کبوتر شکار باز شوند
شود شکار سر زلف او دل عشاق
همیشه تاکه بر اوراق رنگ و نقش کنند
فروغ چشمهٔ خورشید و خامهٔ ورّاق
نوشته باد بر اوراق دفتر و سیرت
فزون از آنکه بود مر درخت را اوراق
وزارتی که ز جد و پدر رسیده به تو
مقیم باد در این خانه تا به روز تلاق
بر آسمان وزارت همیشه خالی باد
ستاره و مه عمرت زاحتراق و محاق
به رای و همت تو آفتاب دولت شاه
به شرق و غرب جهان باد دائم الاشراق
نوشته بر رخ اعدای شاه دست اجل
به خط نیزهٔ خطی: «ومالَهُم مِن واق»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش وزیر بزرگی پرداخته است که در حکومت اسلامی نقش مهمی داشته و او را به عنوان خدمتگزار و الگوی شایستهای معرفی میکند. شاعر با زبان مجمل و زیبا به برتریهای وزیر اشاره میکند و او را چنان میستاید که کارها و امور کشور به او سپرده شدهاند. وزیر به دلیل قدرت و دیانتش در میان مردم مورد احترام است و او را کلیددار نعمتها و روزیها میداند. همچنین، در متن به شکوه و عظمت مقام او نسبت به دیگران تأکید شده و به کمالاتش در اداره امور کشور اشاره دارد.
شاعر از عشق و فداکاریهای این وزیر برای خدمت به مردم یاد میکند و در نهایت میطلبد که او همیشه در مقام خود باقی بماند و از الطاف الهی برخوردار گردد. این مدح، ترکیبی از توصیف فضایل انسانی و عظمت مقام دولتی است که با زبانی شاعرانۀ دلنشین و پر از تشبیهات گیرا بیان شده است.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و یگانه، تویی که شایستگی برترین حکومت را داری و در تمامی ابعاد، باعث نعمت و رحمت برای مردم هستی.
هوش مصنوعی: هیچ نظامی در اسلام به اندازه تو خوشبخت و سعادتمند نیست و هیچ کس در جهان به اندازه تو بزرگ و ارجمند نیست.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که نژاد و خاندان سلجوقی به خاطر شرافت و مقام شاه شما به اعتبار و عظمت دست یافتهاند، و مانند جواهر اسحاق که ارزشمند و گرانبهاست، جایگاه و مقامشان با ارزش و مهم گردیده است.
هوش مصنوعی: اصل خوبیها از نام تو سرچشمه گرفته و بخت خوش به خاطر دیدن تو شوق و اشتیاق دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که در ستایش تو، زبان به گفتار میآید، به خاطر خدمت و احترامی که برای تو قائل هستند، آسمان نیز از مدار خود به دور میشود.
هوش مصنوعی: آسمان و ستارهها امور کشورها را به تو واگذار کردهاند و روزی بندگان را به تو سپردهاند.
هوش مصنوعی: به سبب حیله و هوش تو، در روزی بندگان باز شد، چون کلک و نواخت تو، کلید خزانهٔ روزیهاست.
هوش مصنوعی: تو به اندازهای از زمین بلند شدهای که گویی در آسمانها قرار داری؛ مانند شب معراج پیامبر که بر اسب آسمانی براق سوار شد.
هوش مصنوعی: اگر نیکو صورت و قد بلندی داشته باشی، طوری که در آسمان بلندی به نمایش درآید، این بلندی باعث میشود که حتی در مقامات بالا نیز تأثیرگذار باشی.
هوش مصنوعی: وزیر آن پادشاهی است که اگر آرامش و خوشحالی یابد، به سمت سرزمین عراق از خراسان حرکت میکند.
هوش مصنوعی: علم و دانش از مرو تا مروه در دسترس بود و نیرو و قدرت از بلخ تا کرخ و بابالطاق گسترده بود.
هوش مصنوعی: در برابر او، سران روم و عرب مانند بندگانی که کمر بسته و با گذاشتن سر به پایین خود را تسلیم کردهاند، حاضر میشوند.
هوش مصنوعی: عروس پیوند تو را سرنوشت با دنیا فراهم کرده و این پیوندی است که هیچگاه منحل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و ارزشمندی عروسی اشاره شده که هدایت و روشنی در زندگی فراهم میآورد. همچنین به نقشی که صداقت و درستکاری فرد در این رابطه دارد، تأکید میشود. در واقع، عروسی نمادی از یک پیوند مقدس و محترم است که با صداقت و وفاداری همراه است.
هوش مصنوعی: در این موضوع هیچ گونه اختلاف و نزاعی وجود ندارد، زیرا بزرگترها با یکدل و بهطور توافقی نظر یکسانی دارند.
هوش مصنوعی: گروهی که در برابر خدا و پدر خود نافرمانی کردهاند و عاصی بودهاند، برخلاف شاه و برخلاف تو عمل میکنند.
هوش مصنوعی: در برابر خشم و نارضایتی تو، آتش در جان دشمنان بدخواه و حسود خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: اگر آتش به اندازهی نور خورشید درخشان شود، مانند زمانی است که پنبه را در آتش میسوزانند.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر تو و برای خدمت به تو اقدام میکنند، و به همین دلیل، تلاش و کوشش کردن برای تو از انتظار و بیعملی بهتر است.
هوش مصنوعی: فقط کسی که به نعمتهای تو دست پیدا کند، میتواند سعادت و خوشبختی را تجربه کند و کسی که از خدمت و محبت تو دوری کند، هرگز نمیتواند پیوند و اتصال واقعی را به دست آورد.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگی و شرافت، آرزوی درخت طوبی را داریم که چوب تخت تو از شاخههای آن برشده باشد.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو به عمق وجودم فرو رود، رحیق (شراب خالص) و آب زلال از دل درد و رنج میجوشد.
هوش مصنوعی: نسیم با دندانهایش افسار اسب تو را گرفته تا آن را از مسیر باد ببرد و در این مسیر، تو را به رقابت و جنب و جوش وا دارد.
هوش مصنوعی: ابرهای سخاوت تو، مانند حوض کوثر هستند و قطرات اشک بر سجادهات، همچون شاخههای سبز در باغی زیبا میباشد.
هوش مصنوعی: دستهای تو دارای قدرت و شگفتی هستند و میتوانند کارهای شگفتآوری انجام دهند. تو در مقام خود به اندازهای قوی و تأثیرگذار هستی که میتوانی بر دیگران تأثیر بگذاری.
هوش مصنوعی: آثار و نوشتههایی که دربارهی خوبیها و ویژگیهای نیکوی تو از جانب نویسندگان جمعآوری شده، نشاندهندهی عظمت و صفات برجستهات است.
هوش مصنوعی: دنیا پر از ستایشگران است و وقتی که صدای زمان میآید، فقط همین بس است که تو را مدح کنند؛ زیرا ستایش تو مانند دعای محافظ از فقر و تنگدستی عمل میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو نبودیو کسی نمیدانست که چه چیزی در پس مفهوم و برداشت کلمات نهفته است.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، لحظهای به رحمت و بخشش خود گوش فرا بده و از من سخن راست و بیهیچ دروغ و نفاقی بشنو.
هوش مصنوعی: دل من از شاعری خسته و سرشار شده و این هم دور از انتظار نیست که بازار شاعران از بخشش و نیکی خالی است.
هوش مصنوعی: اگر من حتی یک قطره از آب کرم نداشته باشم، چه فایدهای دارد که آب کرم و لیوانهای پر از آن وجود دارد؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانم شگفتیها و زیباییهای شعر را کنار بگذارم و به سوی سادگی و تفکر عمیق بروم، مانند بوعلی که آن را در دقّاقی نشان میداد؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم سفر کنم در حالی که دست و پایم بسته است و لباسهایم از تلاش مردم و آداب و رسوم پر شده است، بدون اینکه کمک و خلاقیتی داشته باشم؟
هوش مصنوعی: با اینکه من خدمت به پادشاه جهان را واجب میدانم، اما خدمت به تو را نیز در درجه اول از فرامین خالقم میشمارم.
هوش مصنوعی: امیر اهل سخن بر این باور بود که برای کسی که به کارهای فرهنگی مشغول است، خوب و شایسته نیست که از لباس جنگی و رزمندهای استفاده کند و به نوعی باید درونیترین روحیات و شایستگیهای خود را با لباس مناسب و متناسب نشان دهد.
هوش مصنوعی: اگر تو به پرستش و عشق من اعتقاد نداری، پس من برای تو جایی ندارم و اگر هم به من احترام نمیگذاری، پس هیچ وعدهای بین ما نیست.
هوش مصنوعی: من از دست خودم، جام را به مهمانی میبرم و در خانهام، اشعار خود را بر دیوار میزنم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم دفتر شعر را به خاطر تو که بهترین و بزرگترین کریم هستی بر تاق بگذارم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از مدح تو که وزیر هستی فرار کنم، زیرا وقتی که درباره تو سخن میگویم، این راستای شایستگی توست.
هوش مصنوعی: از گل معلقی که همیشه در گلستان به شادابی سنبل است بخواه که به شادی به تو هدیه دهد.
هوش مصنوعی: بتی که لبهای شیرین او شادابی و خوشی را به ارمغان میآورد و در دستان او دو نوشیدنی لذیذ قرار دارد که هر دو خوشمزه و دلپذیر هستند.
هوش مصنوعی: در لب او، درمان عشق وجود دارد و در دستانش، داروی شفابخش رنج ها موجود است.
هوش مصنوعی: هیچکس در قبیلهی خَلُّخ به دنیا نیامده و هیچکس در سرزمین قبچاق دیده نشده است.
هوش مصنوعی: در جشن و میدان، دوست و دشمن را میتوان از نگاه و احساسات قلبی و همچنین از دستاوردهایشان شناخت.
هوش مصنوعی: چنان که کبک و کبوتر به شکار پرندهگیر میافتند، دل عاشقان نیز در پی زلف او گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: همواره باید توجه داشت که زیباییهای زندگی و هنر، همچون تابش خورشید و آثار هنری، به ایجاد رنگ و نقش بر روی کاغذ کمک میکنند.
هوش مصنوعی: نوشتهها بر روی صفحات دفتر به سرعت در حال تغییر هستند و شخصیت یا روح انسان از آنچه که میتوان در این نوشتهها دید، بسیار بیشتر و غنیتر است؛ همانطور که برگههای یک درخت، تنها بخشی از وجود آن درخت را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: مقام و منصبی که از نسلهای گذشته به تو رسیده است، در این خانه تا زمان جدایی و دوری باقی بماند.
هوش مصنوعی: همیشه آسمان مقام و منصب تو از ستاره و ماه خالی باشد و عمرت از سوختن و تاریکی دور بماند.
هوش مصنوعی: به لطف و اراده تو، خورشید خوشبختی و قدرت شاه همیشه در شرق و غرب دنیا درخشان و تابان باشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان شده که بر چهرهی دشمنان شاه، نشان و علامتی به وسیلهی تقدیر و سرنوشتی که با نیزه نوشته شده، دیده میشود که نشان میدهد آنها هیچ راه گریزی ندارند و در برابر سرنوشتشان powerless هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا همی بگزینی تو بر وصال فراق
چرا همی ز خراسان روی به سوی عراق
تن مرا تو همی امتحان کنی به بلا
دل مرا تو همی آزمون کنی به فراق
تو را که گفت که بُگسِل ز بیعت و پیمان
[...]
شبی که هست کف او خزانهٔ ارزاق
ز طبع اوست وجود مکارم الاخلاق
ابوالمظفر ، شاه مظفر ، اتسز ، کوست
خدایگان همه خسروان علی الاطلاق
بنام اوست کمال صحیهٔ آداب
[...]
مؤیدین جمال ای ستودهٔ آفاق
ترا به مدح من اهلیت است و استحقاق
مرا به جود تو دانم که همچنین باشد
که از حکیمان طاقم تو از کریمان طاق
به حق من نبود جود تو به روی و ریا
[...]
خلاصه همه عالم یگانه آفاق
که با بزرگی جفتست و از بزرگان طاق
امیر عالم عادل شهاب دین خالص
که پشت لشگر دینست و روی ملک عراق
رسیده ذکر بزرگی او همه اطراف
[...]
گهی حریف خلافی گهی رفیق وفاق
نه بر طریق وصالی نه بر طریق فراق
نه بر وصال ثبات و نه در فراق صبور
نه با جفات قرار و نه با وفا میثاق
گهی به خشم به تریاق بر فشانی زهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.