دیدم شبی به خواب درختی بزرگوار
از علم و عقل و فضل بر او برگ و شاخ و بار
از قندهار سایهٔ او تا به قیروان
وز قیروان شکوفهٔ او تا به قندهار
نزدیک او نشسته جوانی گشاده طبع
با صورتی بدیع و زبانی سخنگزار
آثار تازگی و نشان خجستگی
بر صورت مبارک او گشته آشکار
گفتم که کیستی تو چنین شاد و تازه روی
باز این درخت چیست چنین سبز و آبدار
گفت این درخت دین خدای پیمبرست
من دولتمگرفته به نزدیک او قرار
تا در چهار فصل بپیرایم این درخت
چون زادْ سروْ مرد کشاورز در بهار
گفتم که تا به سعی تو پیراسته است دین
دین را به اهتمام تو آراسته است کار
گفتا همیشه نصرت دین است کار من
در روزگار ناصر دین شاه روزگار
گفتم بپرسم از تو در این حال چند چیز
فرزانهوار پاسخ هر پرسشی بیار
گفتا هر آن سوال که از من کنی کنون
آن را دهم جواب به توفیق کردگار
گفتم که چیست آن که نه آب و نه آتش است
چون آب و آتش است به وادی و کوهسار
پشت زمین ز رفتن او هست پر هلال
روی فلک ز جنبش او هست پر غبار
بادی استکوه پیکر وکوهی است باد پای
برقی است ابر گردش و ابری است برقبار
هامون همی گذارد و گردون از او خجل
صحرا همی نوردد و دریا بر او سوار
اندر جَهَد بدیدهٔ شیران گه نبرد
اندر رسد به آهوی دشتیگه شکار
گفتا باین صفت که تو پرسی همی زمن
اندر جهان ندانم جز اسب شهریار
گفتم که چیست آن که به شکل سپهر نیست
لون سپهر دارد و گهگه کند مدار
هنگام جنگ در صف هیجا برآورد
ناگه مدار او ز سرسر کشان دمار
گاهی چو جوی آب بود گه چون برگ بید
گاهی چو لوح مینا گه چون زبان مار
زنگارگون چون سبزه بود در مکان خویش
شنگرف گون چو لاله شود روز کارزار
آید دلاوران عجم را از او عجب
چونانکه سروران عرب را ز ذوالفقار
گفتا که هیچ چیز ندانم باین صفت
جز تیغ پادشاه عجم شاه کامکار
گفتم که چیست آن که به گوهر چو مرغ نیست
چون مرغ از این دیار بپرد به آن دیار
از چوب و آهن است چو از دست شد رها
بیرون جهد ز چوب و ز آهن کند گذار
پرواز او به رزم یکی سازد از دو تن
آهنگ او به جنگ دو تن سازد از چهار
شکلی خمیده گیردش اندر کنار خویش
چون عاشقی که گیرد معشوق در کنار
در دست شیر مردان هر ساعتی به پای
چرمگوزن را بکشد تنگ استوار
چون پای را به چرم گوزن اندر آورد
از بیم چون گوزن شود شیر مرغزار
گفتا بر این مثال مگر تیر خسروست
آن خسروی که هست کریم و بزرگوار
فرمانده زمانه ملک سنجر آن که او
ملک زمانه را ز پدر هست یادگار
شاهی که همچنانکه محمد ز انبیاء
هست اختیار او ز ملوک است اختیار
دارد هزار بنده که هر بنده را رهی است
صد پهلوان چو رستم و صد چون سفندیار
دل بر نشاط اوست یلان را به روز رزم
سر بر بساط اوست شهان را به روز بار
گردون بلند کردهٔ او را نکرد پست
دولت عزیز کردهٔ او را نکرد خوار
در صید و در مصاف ز پیکان و تیغ او
نخجیر و خصم هر دو نیابند زینهار
تاکلک او نگارگر روی دولت است
بر روی دولت است ز توقیع او نگار
دانی چرا ستاره نبیند کسی به روز
باشد بر آسمان به شب تیره صد هزار
زیراکه هر ستاره که پیدا بود به شب
خورشید بامداد کند بر سرش نثار
ای اختران به نور تو محتاج بر سپهر
وی ماهیان به جود تو مشتاق در بحار
از بهر آنکه کشتهٔ تو دوزخی بود
از خون دشمنانت به دوزخ شود بخار
چون سقف بیستون ز هوا بر زمین فتد
گر دشمنت کند ز که بیستون حصار
از فر دولت تو به اطراف مملکت
شد خاندان بدکنشان جمله تار و مار
قومی شدندکشتهٔ شمشیر لشکرت
قومی اسیر و بسته به زنجیر بر قطار
آنان که زندهاند ندانم همی چرا
از حال آن گروه نگیرند اعتبار
در مغزشان خُمار شراب ضَلالت است
شمشیر تو برون برد از مغزشان خمار
گردون غلام توست و زمانه به کام تو
دشمن به دام توست و بداندیش خاکسار
در دست دوستان تو چون زر شدست خاک
در باغ بندگان تو چونگل شدست خار
چون بنده انتظار کند قوت خویش را
او را به یک نظر برهانی ز انتظار
دریای بیکرانی و از بهر گوهرست
بازارگان به ساحل دریای بیکنار
تا خاک را غبار بود باد را نسیم
تا اب را سرشک بود نار را شرار
بادند حلم و طبع تورا سخره خاک و باد
بادند عفو و خشم تو را بنده آب و نار
عمر تو بینهایت وگنج تو بیقیاس
ملک تو بیکرانه و فتح تو بیشمار
امروز بر تو خوشتر و پدرام تر ز دی
وامسال بر تو بهتر و فرخندهتر ز بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به خواب درخت بزرگی میپردازد که نماد دین و علم است. شخصی جوان و خوشچهره به درخت نزدیک شده و میگوید که تلاشش در خدمت به دین خداست. شاعر چند سوال از او میپرسد، او پاسخهایی به توصیفاتی از اسب و شمشیر پادشاه میدهد. در نهایت، او به عظمت و روزگار پادشاهی اشاره کرده و ویژگیهای او را ستایش میکند. شعر توصیفاتی از قدرت، شجاعت و بزرگواری پادشاهی را بیان میکند که بر دشمنان غالب است و دوستانش را در کنار خود دارد. این توصیفها به نوعی بر عظمت و صلاح دین و وفاداری به آن تأکید دارد.
هوش مصنوعی: یک شب در خواب درختی را دیدم که از نظر علم، عقل و فضیلت بسیار بزرگ و محترم بود و بر روی آن برگها، شاخها و میوههایی وجود داشت.
هوش مصنوعی: سایهٔ او از قندهار تا قیروان گسترش یافته و شکوفههای او از قیروان به قندهار میرسد.
هوش مصنوعی: در کنار او جوانی نشسته که دارای روحی آزاد و دلنشین است، چهرهای زیبا دارد و به خوبی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: چهره او نشاندهنده جوانی و سعادت است که به وضوح بر آن نمایان است.
هوش مصنوعی: از کسی که خوشحال و با طراوت به نظر میرسد، سوال کردم که تو کیستی و این درخت چه خاصیتی دارد که اینقدر سرسبز و پرآب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: آن درخت، نماد دین و آیین الهی پیامبر است و من به لطف او، به جایگاه و ثروتی رسیدهام.
هوش مصنوعی: این درخت را در چهار فصل آراسته میکنم، مانند فرزندی که در بهار بهدنیا میآید و توسط کشاورز پرورش مییابد.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش تو، دین به زیبایی و آراستگی درآمده است. من نیز گفتم که به خاطر تلاشهای تو، این دین به زیبایی و نظامی خاص دست یافته است.
هوش مصنوعی: او میگوید که همیشه وظیفهاش حمایت از دین است و این کار را در زمان ناصرالدین شاه انجام میدهد.
هوش مصنوعی: گفتم که در این وضعیت از تو بپرسم چند نکته هوشمندانه را برای پاسخ به هر سوالی بیاوری.
هوش مصنوعی: او گفت: هر سؤالی که از من میکنی، اکنون پاسخ آن را با کمک خدا به تو میدهم.
هوش مصنوعی: گفتم که چیست آن چیز که نه آب باشد و نه آتش، اما ویژگیهای آن مثل آب و آتش در دشت و کوه وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمین از رفتن او پر شده و آسمان به خاطر حرکت او مملو از غبار است.
هوش مصنوعی: باد به گونهای است که همچون کوهی بزرگ و با وقار به نظر میرسد و کوه نیز به نوعی شبیه به باد است. رعد و برق مانند پاهایی است که بر ابرها میکوبد و ابرها در حال حرکت هستند گویی همانند برق در آسمان در حال درخشیدناند.
هوش مصنوعی: هامون در حال حرکت است و آسمان از او شرمسار شده است، دشت در حال پرسهزنی است و دریا بر او سوار شده است.
هوش مصنوعی: در مواقعی که شیران به سختی و زحمت میافتند، گاهی اوقات غزال دشت هم به دستشان میافتد.
هوش مصنوعی: او گفت: در مورد این ویژگی که تو میپرسی، در دنیا نمیشناسم جز اسب پادشاه.
هوش مصنوعی: گفتم چه چیزی وجود دارد که شکل آسمان را ندارد، اما رنگ آسمان را به خود میگیرد و هر از گاهی دور خودش میچرخد؟
هوش مصنوعی: در لحظهای که جنگ آغاز شد، ناگهان او از جمعیت جلو آمد و به سوی دشمن حمله کرد.
هوش مصنوعی: گاهی مثل جوی آب آرام و روان است، گاهی مانند برگ بید نرم و شکننده، گاهی بهصورت لوحی صاف و شفاف، و گاهی همچون زبانی تند و خطرناک رفتار میکند.
هوش مصنوعی: مانند سبزه که زنگ زده و نازیبا است در جایگاه خود، در میدان جنگ مانند لالهای سرخ و زیبا خواهد شد.
هوش مصنوعی: دلاوران و شجاعان عجم به خاطر قدرت و مهارتشان مورد تحسین قرار میگیرند، همانطور که سران و قهرمانان عرب به خاطر شمشیر ذوالفقار مشهور و مورد ستایش هستند.
هوش مصنوعی: گفت که من هیچ چیزی نمیدانم که به این ویژگی مربوط باشد جز شمشیر پادشاه عجم، شاه کامکار.
هوش مصنوعی: گفتم چه چیزی است که مانند مرغی که از این سرزمین پرواز میکند، به ارزش و زیبایی نمیرسد. مگر او بتواند به سرزمین دیگری برود؟
هوش مصنوعی: چو از چوب و آهن رهایی یابی، دیگر از آنها فاصله میگیری و به چیزهایی دیگر و بالاتر دست مییابی.
هوش مصنوعی: پرواز او در میدان جنگ، موجب میشود که دو فرد به یکدیگر نزدیک شوند، و حرکات او در نبرد به نوعی طراحی شده است که حتی چهار نفر را به چالش میکشاند.
هوش مصنوعی: چون عاشقی که معشوقش را در کنار خود میگیرد، او نیز به صورت خمیده و زیبا در کنار خود میگیرد.
هوش مصنوعی: در دستان مردان قوی و شجاع، در هر لحظه، پای چرمین گوزن به شدت و استحکام گرفته میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی پا در چرم گوزن بگذارد، به خاطر ترس ورمیدارد، مانند گوزن میشود و شجاع و دلیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: گفت که آیا این نمونه فقط نشاندهندهٔ تیر خسرو نیست؟ آن خسروی که دارای generosity و بلندی مقام است.
هوش مصنوعی: فرماندهی زمانه، ملک سنجر، کسی است که میراثدار قدرت و سلطنت است و این مقام را از پدرش به ارث برده است.
هوش مصنوعی: سلطانی که مانند محمد در میان پیامبران است، اختیار و قدرت او برتر از سایر شاهان و فرمانروایان است.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قدرت و بزرگی یک شخصیت میپردازد. شاعر میگوید که این شخصیت دارای هزاران پیرو و سرباز است، که هر کدام از آنها توانایی و مسیر خاص خود را دارند. او همچنین اشاره میکند که در میان این پیروان، پهلوانانی وجود دارند که همچون رستم و سفندیار، از بزرگترین قهرمانان داستانهای ایرانی هستند. در واقع، این بیت نشاندهنده عظمت و نفوذ این شخصیت در دنیای اطرافش است.
هوش مصنوعی: دلها به شادابی او خوش هستند و قهرمانان در روز نبرد به شادابی او تکیه میکنند، همچنان که پادشاهان در روزهای سخت به او اتکا دارند.
هوش مصنوعی: آسمان دیگر او را پایین نیاورد و مقام والا و ارزشمند او را نادیده نگرفت.
هوش مصنوعی: در شکار و در نبرد، هیچکس نمیتواند از تیر و شمشیر او در امان بماند، پس مراقب باشید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و دلربایی چهره محبوب اشاره دارد و بیان میکند که زیباترین هنرها و نقشها بر روی چهرهی او نمایان است. به نوعی میتوان گفت، جذابیت و شکوه چهرهی محبوب، هنری است که تنها او را میتواند به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: آیا میدانی چرا در روز کسی ستاره نمیبیند؟ چون در آسمان، تنها در شب تاریک است که هزاران ستاره خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: چرا که هر ستارهای که در شب دیده میشود، صبح با تابش خورشید بر سر آن ناز و محبت میبارد.
هوش مصنوعی: ای ستارگان، برای روشنایی شما به آسمان نیاز داریم و ماهیان در دریا با امید به بخشندگی شما در انتظارند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه کسی که به خاطر تو کشته شده است، در دوزخ قرار دارد، بخار ناشی از خون دشمنانت به سوی دوزخ خواهد رفت.
هوش مصنوعی: وقتی که سقف بیستون از آسمان بر زمین بیفتد، اگر دشمن تو را در محاصره قرار دهد، از چه کسی باید کمک بخواهی؟
هوش مصنوعی: از برکت وجود تو، در سرتاسر کشور، خانوادههای بدذات و شرور به شدت تضعیف و نابود شدند.
هوش مصنوعی: قومهایی به دست شمشیرهای لشکر تو کشته شدند و گروهی دیگر به زنجیر و بند گرفتار آمدند.
هوش مصنوعی: افرادی که زندهاند، نمیفهمم چرا به وضعیت آن گروه توجهی نمیکنند و اهمیت نمیدهند.
هوش مصنوعی: در ذهن آنها نشانههایی از گمراهی و سردرگمی وجود دارد، اما شمشیری که تو به کار میبری، آنها را از این سردرگمی رها میکند.
هوش مصنوعی: جهان و زمانه در خدمت تو هستند و دشمنان تو در چنگال تو گرفتارند، در حالی که بداندیشان و بدخواهان تو در برابر تو ناتوان و خاشعاند.
هوش مصنوعی: دوستان تو مانند طلا ارزشمند شدهاند و خاک در باغ بندگان تو مانند خار، کمارزش و بیفایده است.
هوش مصنوعی: وقتی انسان به انتظار چیزی باشد و قدرت و توانایی خود را به درستی بشناسد، با یک نگاه میتواند به فهم و بصیرت جدیدی دست یابد و از این انتظار رهایی یابد.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک دریای وسیع و بیپایان است که در آن کسبوکارها و تاجران به دنبال به دست آوردن ثروت و گوهرهای ارزشمند هستند. سواحل این دریا نیز محلی برای تجارت و داد و ستد هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا زمانی که خاک وجود دارد، باد به شکل نسیم خواهد بود و همچنین تا آب هست، اشک و قطراتش وجود دارند. به همین ترتیب، تا آتش وجود دارد، شعله و درخشش آن نیز پایدار خواهد بود. در واقع، این بیانگر ارتباط و وجود چیزها در عالم است.
هوش مصنوعی: عقل و نفست مانند خاک و باد هستند که تحت تأثیر زندگی و محیط قرار دارند، و همچنین عفو و خشم تو وابسته به آب و آتش هستند.
هوش مصنوعی: عمر تو بیپایان است و ثروت تو نامحدود، قلمرو تو وسیع و موفقیتهایت بسیار است.
هوش مصنوعی: امروز برای تو بهتر و شادتر از دیروز است و امسال برای تو خوبتر و خوشیمنتر از سالهای گذشته خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.