گرفت صدر وزارت جمال و حشمت و جاه
به دین و دانش و داد وزیر شاهنشاه
نظام دولت و صدر جهان موید ملک
عماد دین خداوند حق عبیدالله
بلند همت و کوتاه دست دستوری
که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه
مقدم است و منزه زعار و عیب چنانک
پیمبران ز دروغ و فرشتگان ز گناه
صحیفهٔ هنرش بیکرانه دریایی است
که وهم از او نتواند گذشت جز به شناه
به خط عدل و سیاست بروی عالم پیر
نوشت همت او: «میتاً فاحییناه»
میان بادیهٔ قهر در شب بِدْعت
زمانه بود سراسیمه و فتاده ز راه
چو ماه دولت او زاسمان ملک بتافت
زمانه با ز ره آمد به روشنایی ماه
جباه ناموران را همی ببوسد چرخ
که پیش او به زمین بر همی نهند جباه
ایاکفایت تو بر هدایت تو دلیل
و یا شمایل تو بر فضیلت تو گواه
رکاب و رایت شاه از ظفر بشارت یافت
چو گشت رای تو جفت رکاب و رایت شاه
زگنجه چون به سعادت نهاد روی بهری
فلک سپرد بدو گنج و ملک و افسر و گاه
عنایت ابدی بر میانْشْ بست کمر
سعادت ازلی بر سرش نهاد کلاه
خجسته رایت منصور دور بود هنوز
که نصرت و ظفر افتاده بود در اَفْواه
چو وقت نصرت و گاه ظفر فرا رسید
بیامدند قضا و قدر ز پیش سپاه
به حیله بازنگردد قضا چو آمد وقت
به چاره باز نگردد قدر چو آمد گاه
ز دستبرد قضا روزگار گشت دگر
ز گوشمال قدر بدسگال گشت تباه
همه جهان به زمانی بدل شد ای عجبی
اکه کس ندید و ندیدست این چنین مولاه
همان که دام همی ساخت بسته گشت به دام
همان که چاه همیکند در فتاد به چاه
چگونه باشد حال کسی که گاه حیات
به چشم طنز و تَهاون کند به خلق نگاه
به عاقبت چو نکالی شود میانهٔ خلق
دریغ او نخورد یک تن و نگوید آه
سموم خشم تو و زمهریر کینهٔ تو
بر آن زمین که رود روز رزم و بادافراه
معاندان را در استخوان بسوزد مغز
مخالفان را در پشت بفسراند باه
زبهر جامهٔ خصمان و نیکخواهانت
همی کنند شب و روز صنعت جولاه
به دست قدرت بر کارگاه ظلمت و نور
یکی گلیم همی بافد و یکی دیباه
سپاس و شکر خداوند را که کار جهان
به تو سپرد و جهان کرد خالی از بدخواه
کجا وزیر تو باشی ملک سزد خورشید
ستاره لشکر و چرخ بلند لشکرگاه
تو راست همت حشمت فروز بدعت
تو را ست دولت نعمت فزای دشمن کاه
عنایت دو محمد بس است در دو جهان
که داشتی به هنر دین و ملک هر دو نگاه
تو را به روز شمار آن محمد است شفیع
تورا به روز نبرد این محمدست پناه
رواستگر بکنم حال خویش را تقریر
که هست رای تو از حال من رهی آگاه
کنون که با دل یکتاه پیشت آمدهام
چه غم خورم که قدم شد زحادثات دوتاه
چو پشت باز نهادم به کوه دولت تو
چه باک دارم اگر باد بُرد خرمن کاه
همیکنم به ری آن خواب را کنون تعبیر
که در مه رمضان پار دیدهام بهراه
ز بهر مجلس عالیت کرده بودم جمع
مدایح و غزل خوش زیاده از پنجاه
شد آن ز دستم و اشباه آن به دستم نیست
چگونه باشد درّ یتیم را اشباه
همیشه تا که بلرزد به روزگار بهار
درخت را ز نسیم و گیاه را ز میاه
ز دور دانش تو تازه باد دولت و دین
چو از نسیم درخت و چو از میاه گیاه
خجسته بادت روز و خجسته بادت شب
خجسته بادت سال و خجسته بادت ماه
ز جاه تو همه آزادگان رسیده به مال
ز مال تو همه فرزانگان رسیده به جاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی وزیر بزرگی به نام عبیدالله است که در خدمت شاهنشاه قرار دارد و به خاطر دانش و عدالتش مورد احترام و ستایش قرار گرفته است. او به عنوان ستون حکومت و نمادی از فضیلت و صلاحیت برتری در عرصه دین و سیاست شناخته میشود. در دوران سختی که کشور در آن قرار دارد، وزیر با تدبیر خود نور امید را به ارمغان میآورد و به همه نشان میدهد که با اراده و تلاش میتوان بر مشکلات غلبه کرد. همچنین، این شعر به ارتباط طبیعی و ناگسستنی میان سرنوشت و تدبیر اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که حمایت الهی و عنایت دو پیامبر بزرگ، محمد (ص)، او را در این مسیر یاری میکند. در نهایت، شاعر به آرزو میرسد که روزی بر او مبارک باشد و عدالت و خیرخواهیاش در جامعه ادامه یابد.
هوش مصنوعی: وزیر بزرگ و پرمعنا، با دانش، دین و عدالت خود، مقام بلند و زیبایی را در دربار شاه به دست آورد.
هوش مصنوعی: دولت و نظام حاکمیتی که در رأس جهان قرار دارد، به حمایت و تایید ملک عماد دین خداوند، عبیدالله، وابسته است.
هوش مصنوعی: کسانی که اهداف بزرگ دارند و اراده قوی دارند، باید بدانند که در برابر چرخ روزگار و مشکلات زندگی، توانایی و قدرت آنها محدود است. در واقع، هرچقدر هم که همت و تلاش آنها بالا باشد، در برابر واقعیتهای زندگی نمیتوانند همهچیز را به دلخواه خود تغییر دهند.
هوش مصنوعی: او پیشوایی است خالی از نقص و عیب، همانطور که پیامبران از دروغ و فرشتگان از گناه دور هستند.
هوش مصنوعی: آثار هنری او مانند دریایی بیانتهاست که فقط با تلاش و کوشش میتوان از آن عبور کرد و فهمید.
هوش مصنوعی: بر روی دنیای کهنسال، با قلم عدالت و تدبیر، نوشته شده است که تلاش او این بوده است: «مردگان را زنده کردیم».
هوش مصنوعی: در دل بیابان و در اوج خشم و ناامیدی، در زمانی که ناملایمات آغاز شده بود، فردی پریشان و گمراه به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه دولت او از آسمان پادشاهی تابید، زمانه با راهیابی به روشنایی ماه، درخشید.
هوش مصنوعی: چرخ گردش روزگار سرهای معروف را میبوسد، چون در برابر او بر زمین سر به خاک میگذارند.
هوش مصنوعی: آیا وجود تو به عنوان نشانهای بر هدایت و فضیلت کافی نیست؟
هوش مصنوعی: زمانی که فکر و تصمیم تو با هم هماهنگ شد، پیروزی و موفقیت شاه نیز به اثبات رسید و نشانههایی از پیروزی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: هنگامی که چیزی را در گنجینه نهادند و به سمت خوشبختی روی آورد، آسمان (فلک) به او ثروت، ملک، تاج و مقام بخشید.
هوش مصنوعی: برکات همیشگی بر او فرود آمد و برای او نشانهای از خوشبختی جاودانه قرار داد.
هوش مصنوعی: پرچم خوشبختی منصور هنوز دور و دستنیافتنی بود، در حالی که پیروزی و موفقیت در دهانها زمزمه میشد.
هوش مصنوعی: وقتی زمان پیروزی و موفقیت فرا رسید، تقدیر و سرنوشت به پیشاپیش سپاه آمدند.
هوش مصنوعی: زمانی که تقدیر به سراغ انسان میآید، هیچ تلاشی برای دور زدن آن نتیجه نمیدهد و هرگاه که سرنوشت در حال وقوع است، راه چارهای برای تغییر آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیرات سرنوشت و زمان، هر چیز به شکل دیگری درآمد و از عذاب و تنبیه ناپسند دچار فساد و نابودی شد.
هوش مصنوعی: همهی جهان در یک لحظه تغییر یافت و این واقعیت برای هیچکس قابل مشاهده نبود و کسی تا به حال چنین چیزی را ندیده است.
هوش مصنوعی: کسی که برای دیگران تله و دام میسازد، خود گرفتار آن دام میشود. همچنین کسی که برای دیگران چاه میکند، خود در چاه میافتد. این به این معناست که هر کسی که نقشهای برای آسیب رساندن به دیگران میکشد، ممکن است همان آسیب به خودش برگردد.
هوش مصنوعی: حال کسی که زندگی را با تمسخر و بیتوجهی ببیند و به دیگران نگاهی سرسری و سطحی داشته باشد، چگونه میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: زمانی که فردی از جمع مردم خارج شود، پس از آن از او هیچ کس قدر و ارزش او را نمیداند و هیچ کس افسوسش را نمیخورد یا آه و نالهای نمیکند.
هوش مصنوعی: خشم و کینهٔ تو مانند بادهای سوزان و سرد بر سرزمینی که در روز جنگ و نبرد میوزد، تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: دشمنان را باید به شدت مجازات کرد و کسانی که با ما مخالفاند، باید به شدت تحت فشار قرار گیرند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای تهیه و دوختن لباسهای مناسب برای دشمنان و نیکوکاران، روز و شب تلاش و کوشش میشود.
هوش مصنوعی: در دستان قدرت، تاریکی و روشنی هر دو با هم در حال بافته شدن هستند، یکی گلیمی میبافد و دیگری پارچهای زیبا.
هوش مصنوعی: سپاسگزار خداوند هستیم که اداره امور عالم را به تو سپرد و باعث شد تا دنیا از دشمنان خالی شود.
هوش مصنوعی: کجا تو به مقام وزیری برسی، در حالی که خورشید و ستارهها در لشکرگاه و آسمان حضور دارند؟
هوش مصنوعی: تو با اراده و عزم خود، درخشندگی و افتخار را به دست آوردهای، زیرا تو با سختکوشی و تلاش، توانستهای نعمت و موفقیت را به زندگیات وارد کنی، حتی اگر دشمنان همواره در تلاش برای کاهش ارزش تو باشند.
هوش مصنوعی: محبت و توجه محمد (ص) در این دنیا و آن دنیا کافی است، زیرا او با هنر و علم خود به دین و حکومت هر دو اهمیت داده است.
هوش مصنوعی: شما را به روزهای مشخصی در زندگی اشاره میکند که پیامبر محمد، شفیع و نجاتدهنده شماست، و در روزهای سخت و دشوار، این محمد است که به شما پناه میدهد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم وضعیت خود را توصیف کنم، مشکلی نیست؛ چون نظر تو درباره حال من، برای من روشن است.
هوش مصنوعی: حالا که با دل یکدلی به پیش تو آمدهام، چه نگرانی باید داشته باشم از اینکه قدمهایم تحت تاثیر حوادث دچار لغزش شدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که به طرف کوه قدرت تو تکیه کردهام، دیگر اهمیتی ندارد اگر باد خرمن کاه را ببرد.
هوش مصنوعی: من در پی آن هستم که خوابم را که در ماه رمضان دیدهام، اکنون به واقعیت برسانم و تعبیر کنم.
هوش مصنوعی: برای این که در محضرتان باشم، بیش از پنجاه شعر و مدح جمعآوری کرده بودم.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که من چیزی را که از دست دادهام، دوباره به دست آورم، در حالی که مانند آن را نیز در اختیار ندارم؟ بندرت پیدا میشود که به یتیم، چیزی شبیه به در گرانبها بدهند.
هوش مصنوعی: هرگاه که در بهار، درخت به خاطر نسیم میلرزد و گیاه تحت تأثیر آب و هوا حرکت میکند، نشاندهنده تأثیرات گذران زندگی و تغییرات طبیعی است.
هوش مصنوعی: از دوری دانش تو، دولت و دین تازه و شکوفا میشود، مانند این که درخت از نسیم لطیف و گیاه از آبیاری تازه سرسبز و زنده میشود.
هوش مصنوعی: برای تو روزها، شبها، سالها و ماهها خوش و مبارک باشد.
هوش مصنوعی: از مقام و منزلت تو، همه آزادگان به ثروت دست یافتهاند و از دارایی تو، همه فرزانهها به مقام و نفوذ رسیدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.