صنع خدای و عدل وزیر خدایگان
هستند پرورنده و دارندهٔ جهان
معلوم عالم است که بر خلق واجب است
شکر خدا و مدح وزیر خدایگان
صدر اجل رضیّ خلیفه قوام دین
دستور کامکار و خداوند کامران
نیکاختری که سیرت و کردارهای او
در شرق و غرب هست ز نیک اختری نشان
آراسته شدست به توقیع او زمین
و افروخته شدست به تدبیر او زمان
در عدل جز بدو نکند عالم افتخار
در جود جز بدو نزند ملک داستان
اندر کفایت آنچه از او دید چشم خلق
نشنید گوش خلق ز تاریخ باستان
گویی ز رآی پاک و ز بخت بلند اوست
پاکی در آفتاب و بلندی در آسمان
گویی سپهر مرکب اقبال او شدست
کش ماه و آفتاب رکاب آمد و عنان
قفل و کلید گشت دو دستش که جور و عدل
بسته شدست ازین وگشاده شدست از آن
روزی بَنان او دهد آفاق را مگر
دارد بنای روزی آفاق را بنان
گیتی سرای و خلق همه میهمان شدند
تا گشت همت و کرم خواجه میزبان
جایی که میزبان کرم و همتش بود
گیتی سزد سزای و همه خلق میهمان
بنگر به دست و خامهٔ او گر ندیدهای
بحر گهر هبا کن و ابر گهر فشان
ور آرزوی دولت و بخت آیدت همی
آثار او نگه کن و توقیع او بخوان
اندر وفای او نَبُوَد جسم را وفات
و اندر هوای او نَبُوَد چرخ را هَوان
هر کس که هست چاکر او بهره یافته است
از مایهٔ سعادت و از سایهٔ امان
افزون کند موافقتش نیکخواه را
در دل قوام دانش و در تن نظام جان
بیرون کند مخالفتش بدسگال را
از دیده روشنایی و از کالبد روان
ای دادگستری که به تدبیر ورای خویش
کردی جهان مسخر شاه جهان ستان
تدبیر تو نشاند و سر کِلک تو گماشت
در روم کاردارش و در شام پهلوان
از تیغ و کلک تو حاصل همی شود
هم گنج بینهایت و هم ملک بیکران
امسال روم و شام بهر دو گشاده شد
سال دگر گشاده شود مصر و قیروان
ای دور روزگار به تو سفتهٔ نشان
گردد دل مخالف تو سفتهٔ سنان
بیطلعت مبارک و بیآفرین تو
بر آدمی حرام شود دیده و دهان
از بهر آنکه دست تو بوسد زبان و لب
گوش و دو دیده رشک برد بر لب و زبان
بر آسمان قضا و قدر متفق شدند
کردند عمر و بخت تو از یک دگر ضمان
بخت تو همچو عمر تو گردید پایدار
عمر تو همچو بخت تو گردید جاودان
من بنده روزگار تو را وصف چون کنم
پیمودن فلک به کف دست چون توان
عینالکمال عالم ارواح خوانمت
کاندر مناقب تو همیگم شودگمان
در خدمت تو رنج برم گنج بر دهم
بر رنج خدمت تو نکردست کس زیان
روزی که نفخ صور برانگیزدم ز خاک
جانم همه ثنای تو خواند ز استخوان
تا باغ را شکفته کند رایت بهار
تا راغ را کآشفته کند لشکر خزان
از عدل تو شکفته همی باد دین و ملک
خصم تو را کَشَفته همی باد خان و مان
تابنده باد فر تو بر خُرد و بر بزرگ
پاینده باد عدل تو بر پیر و بر جوان
فرخنده باد مهر تو جاوید و من رهی
هر سال گفته تهنیت جشن مهرگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به ستایش خداوند و وزیر او میپردازد و از نقش مهم این وزیر در برقراری عدالت و ساماندهی جهان سخن میگوید. او وزیر را فردی دانا و نیک اختر توصیف میکند که به واسطه تدبیر و تدبیرش، زمین و زمان آراسته شده و همه خلق در رفاه و آسایش قرار دارند. شاعر به برکات وجودی وزیر و تأثیر او بر شکوفایی دین و ملک اشاره میکند و بیان میدارد که وفاداری به او منجر به سعادت است. همچنین، از دستان وزیر به عنوان مظهر جور و عدل یاد میکند و آیندهای روشن را با تدبیر او پیشبینی میکند. در نهایت، شاعر ابراز امیدواری میکند که مهر و عدالت او همیشه پایدار بماند و این جشنواره را به عنوان نشانهای از فراوانی و خوشبختی معرفی میکند.
هوش مصنوعی: خدای جهان را آفریده و عدالت در دست وزیران اوست که نگهدار و مدیریتکنندهی زمین و آسمان هستند.
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که بر مردم واجب است شکرگزاری از خدا و تمجید از وزیران و فرمانروایان.
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از شخصی اشاره دارد که به عنوان یک رهبر و خلیفه شناخته میشود و نقش مهمی در حفظ و تقویت دین دارد. او به عنوان یک فرد موفق و خوشبخت شناخته میشود که دستورها و راهنماییهایش تأثیر بسزایی در پیشرفت جامعه دارد. این شخص نه تنها از نظر دینی قدرتمند است بلکه در امور اجتماعی و سیاسی نیز کاردان و موفق به شمار میآید.
هوش مصنوعی: انسانی نیک و با فضیلت که رفتار و شخصیت او در همه جا شناخته شده است، نشانی از نیکی و نیکسیرتی دارد.
هوش مصنوعی: زمین به امضاء و نشانهگذاری او زیبا و آراسته شده و زمان با تدبیر و برنامهریزی او روشن و درخشان گردیده است.
هوش مصنوعی: در عدالت، هیچکس جز او به خود نمیبالد و در بخشش، هیچکس جز او داستانی ندارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، آنچه که چشمها از او دیدهاند، کافی است و گوشها از تاریخ قدیم چیزهایی نشنیدهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که وی از خوشنصیبی و دیانت اوست که موجب شده تا مانند تابش آفتاب درخشان و در عرش آسمان بالا برود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که سرنوشت خوب او به گونهای است که ماه و خورشید همراهش شدهاند و در واقع به او یاری میرسانند.
هوش مصنوعی: دو دست او مانند قفل و کلید عمل کردند، به گونهای که از یک طرف به خاطر انصاف و عدالت بسته شده و از طرف دیگر باز شده است.
هوش مصنوعی: روزی دست خداوند به آفاق میرسد، مگر اینکه بنا و اساس این روزی را خود آفاق تعیین کرده باشد.
هوش مصنوعی: دنیا محل زندگی است و مردم همه مهمان هستند. وقتی که تلاش و سخاوت بزرگوار به میان آمد، او به عنوان میزبان شناخته میشود.
هوش مصنوعی: در مکانی که میزبان خوب و با شخصیت باشد، زمین و دنیا سزاوار اوست و همه مردم میتوانند به عنوان مهمان در آنجا حضور داشته باشند.
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن به کار او با قلم؛ اگر دریا و جواهر را ندیدهای، وجود خود را پر از زیبایی و ثروت کن و مانند ابر، جواهرات را بریز.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشبختی و موفقیت هستی، به نشانههای آن دقت کن و پیامهای مربوط به آن را مطالعه کن.
هوش مصنوعی: در محبت و وفاداری او، جسم دچار فنا و زوال نمیشود و در سایه عشق او، گردش زمان و چرخش دنیا دچار ناپایداری نمیگردد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدمت او درآید، از برکت خوشبختی و حمایت امن او بهرهمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: موافقت و همراهی او با نیکاندیشان، بر دانش درونی و استحکام زندگی انسان میافزاید.
هوش مصنوعی: او دشمن بدخواهش را از چشمانش و از وجودش دور میکند تا نتواند با کارهایش او را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: ای قاضی و دادگستر که با تدبیر و فراست خود، توانستی جهان را به اقتدار و تسلط شاه درآوری.
هوش مصنوعی: تدبیر و تدبیرسازی تو باعث شد که جایگاه مهمی به تو داده شود؛ به طوری که در روم به عنوان کاردار و در شام به عنوان یک پهلوان شناخته شدی.
هوش مصنوعی: از هنر و تردستی تو، هم ثروت بیپایانی به دست میآید و هم سرزمینهای وسیعی که هیچ حد و مرزی ندارند.
هوش مصنوعی: امسال، درهای دو سرزمین روم و شام برای ما باز شده است، و سال آینده نیز درهای مصر و قیروان گشوده خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای روزگار، روزهای سخت و نامساعد تو مثل کوههای تیز و برندهای هستند که دل من، که به خاطر تو ناراحت است، احساس میکند تحت فشار و خطر قرار دارد.
هوش مصنوعی: چهرهی مبارک و بینظیر تو برای انسان، باعث میشود که چشم و زبانش از زیبایی و شگفتی ناتوان شوند.
هوش مصنوعی: به خاطر این که دست تو را ببوسد، زبان و لب حسرت میخورند و دو چشم به لب و زبان تو حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: بر آسمان سرنوشت و تقدیر توافق کردند که عمر و شانس تو از یکدیگر حمایت کنند.
هوش مصنوعی: سرنوشت تو به اندازه عمرت ثابت و پایدار است و عمر تو نیز به اندازه سرنوشتت جاودانه خواهد بود.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم تو را توصیف کنم، در حالی که برای سنجش عظمت آسمانها به اندازهی یک دست هم راهی ندارم؟
هوش مصنوعی: تو را به کمالی میخوانم که در عالم ارواح وجود دارد، زیرا من فضایل تو را ذکر میکنم و این تصور میشود که میتوانم دربارهات سخن بگویم.
هوش مصنوعی: من برای خدمت به تو رنج میبرم و گنجهایم را هم فدای این خدمت میکنم. هیچکس به اندازه من برای تو زحمتی نکشیده و در این راه متضرر نشده است.
هوش مصنوعی: در روزی که فرشتهای به صدا درآید و همه مردم از خاک برانگیخته شوند، جان من تنها ستایش و تمجید تو را خواهد کرد و از وجودم تنها صدای تو به گوش خواهد رسید.
هوش مصنوعی: برای اینکه باغ به گل بنشیند و زیبایی بهار را به نمایش بگذارد، به همین ترتیب سپاه خزان نیز برای ویرانی و نابودی آن میکوشد.
هوش مصنوعی: از انصاف و عدالت تو، دین و مملکت پیروزی یافته و دشمن تو، در حال نابودی است. همچنین، خانه و زندگیات نیز در امنیت و رونق است.
هوش مصنوعی: باد به تمامی افراد، خواه کوچک و بزرگ، بوزد و عدالت تو بر همه، چه پیر و چه جوان، برقرار باشد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال مهر تو که همیشه و جاودانه است و من هر سال به تو این تبریک را میگویم که جشن مهرگان را جشن بگیریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.