چیست آن کوه زمینپیما و باد راهوار
بارهای صحرانورد و مرکبی دریاگذار
هیکلی پولادسم آهوتگی غشغاو دم
پیکری پاکیزهگوهر راهواری شاهوار
بر حریر و کاغذ و دیبا و سنگ و چوب و گل
خوبتر زو خامهٔ نقاش ننگارد نگار
جلوهٔ طاوس دارد گاه جولان در نبرد
با تگگوران بودگاه دویدن در شکار
خویشتن تازان کند گاه سبق مانند یوز
خویشتن درهم کشد گاه حذر مانند مار
باد صرصر نیست در پیش تگ او تیزرو
سنگ مرمر نیست در زیر سم او استوار
در کفل مضمر نماید پای او گاه نشیب
درکتف مدغم نماید دست او برکوهسار
سم و پشت و ساق و یال او تو پنداری که هست
لنگرکشتی و تیر کشتی و موج بحار
چون بتازندش به میدان باد از او جوید شتاب
چون بخارندش به آخور کوه از او گیرد قرار
بشکند بانگش دل مردان به روز نام و ننگ
بسپرد نعلش سرگردان به روز گیرودار
از نهیب نعرهٔ او یشک و ناخن بفکند
پیل مست و شیر نر در بیشه و در مرغزار
هستگردان چون سپهر و آفتاب او یکی است
کوکب او شانزدست و ماه نو دارد چهار
ماه او نعل است وکوکب میخهای نعل او
آفتاب اوست شاه کامران و کامکار
شاه اسبان خوانم او را تا به پیروزی و فتح
شاه شاهان جهان بر پشت او باشد سوار
ناصر دین خسرو مشرق ملک سنجرکه هست
از جهانداران و سلطانان جهان را یادگار
دیدهٔ گردون ندید از دودهٔ سلجوقیان
زو مبارکتر به ایرانشهر شاه و شهریار
جز جوانمردی و مردی نیست رسم و کار او
کز جوانمردی و مردی آفریدش کردگار
نیست بحر بیکران وکوه بیپایان بهم
گر ببینی شکل هفت اقلیم گیتی آشکار
شخص او اقلیم عقل است و در آن اقلیم هست
حلم و طبعش کوه بیپایان و بحر بیکنار
آن کجا لشکر سوی صحرای ترکستان کشید
کرد صحرا بر همه خانان ترکستان حصار
گر ز ابر عفو او رحمت نباریدی سرشک
زآتش خشمش هلاک عالمی بودی شرار
پای فغفوران و خاقانان درآوردی ببند
از سر گُردان و جباران برآوردی دمار
خواست گردون تا بود درگردن و گوش ملوک
حکم او مانند طوق و امر او چون گوشوار
زیر عفوش هست گنج و زیر خشمش هست رنج
زیر مهرش هست نور و زیر کینش هست نار
آبگون شمشیر او نارست و اعدا را از اوست
روی زرد و دلکفیده راست چون آبی و نار
نیزهٔ او بر زمین دوزد یلان را روز رزم
هیبت او در زمین آرد سران را روز بار
پادشاها تو نتابی از هزاران خصم روی
شهریارا تو نداری در هزاران شهریار
در جهان تو جهانداری نخواهد بود نیز
حقپذیر و حقپسند و حقشناس و حقگزار
حقگزاری با سخاوت حقشناسی با کَرَم
حقپسندی با لطافت حقپذیری با وقار
بخت فرخ چون تو را کاری مهم پیش آورد
کام تو حاصل کند بیوعده و بیانتظار
آنچه گستردی نیارد در نوشتن آسمان
و انچه بفکندی نیارد برگرفتن روزگار
تا ز شادی بلبل سر مست دستانها زند
چون بخند روی گل در باغها وقت بهار
از طرف بادند همچون بلبل وگل پیش تو
مطربان رود ساز و ساقیان میگسار
خرم از اقبال تو جان ملوک کامران
روشن از دیدار تو چشم وزیر نامدار
تو خداوند جَهان و دشمنان از تو جِهان
خواجه از تو شاد خوار و حاسدت ناشاد و خوار
روز بخشش نیکخواهان پیش جاهت جانفشان
روزکوشش بدسگالان پیش تیغت جانسپار
تو سر دشمن به گرز شیرپیکر کوفته
چو سر ضحاک افریدون به گرز گاوسار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی زیبا و مفصل از قدرت و عظمت یک اسب جنگی است. شاعر به وصف ویژگیهای ظاهری و رفتار این اسب میپردازد و آن را به کوه و دریا تشبیه میکند. او این حیوان را نماد شجاعت و توانایی میداند و آن را به عنوان اسب پادشاهان و فاتحان معرفی میکند. اسب در میدان جنگ، به سرعت و قدرت عمل میکند و باعث ترس دشمنان و احترام دوستان میشود. شاعر همچنین به ویژگیهای انسانی و روحی که باید در یک پادشاه وجود داشته باشد، اشاره میکند و او را نماد جوانمردی و شرف میداند. این اثر به خوبی پیوندی میان طبیعت، جنگ و خصوصیات انسانی ایجاد میکند و اهمیت مقام پادشاهی و مدیریت صحیح را نیز بررسی میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک موجود بزرگ و شگفتانگیز میپردازد که مانند کوهی عظیم سطح زمین را میپیماید و دارای قدرتی است که میتواند در باد حرکت کند. این موجود همچنین شبیه یک سوارکار ماهر است که در بیابانها سفر میکند و میتواند در دریا نیز حرکت کند. به عبارتی، از این توصیفها میتوان فهمید که موضوع مورد نظر ترکیبی از قدرت و قابلیتهای شگرف است که توانایی سفر در محیطهای مختلف را دارد.
هوش مصنوعی: من بدنی محکم و استوار دارم، شکل و قیافهای زیبا و باطنی پاک و ارزشمند که نشانی از بزرگی و شکوه است.
هوش مصنوعی: رنگ و نقاشی بر روی حریر، کاغذ، دیبا، سنگ، چوب و گل، از زیباییهای طبیعی که به صورت واژهها یا تصویرها قابل بیان نیستند، کمتر است.
هوش مصنوعی: مثل طاووس زیبا و با وقار، در میدان نبرد به شکوه و قدرت ظاهر میشود و در هنگام شکار، به تند و تیز دویدن مشغول است.
هوش مصنوعی: انسان گاهی مانند یوز با شتاب و سرعت حرکت میکند و به جلو میزند، و گاهی مثل مار با احتیاط و احتیاط پیش میرود و خود را تا حدی جمع میکند.
هوش مصنوعی: باد تند و سرد نمیتواند در برابر تندروی او قرار بگیرد و سنگ مرمر هم نمیتواند در زیر پاهای او استقامت داشته باشد.
هوش مصنوعی: گاهی پاهای او در جایی پنهان میشود و در جایی دیگر دستش به دنباله کوهها میرسد.
هوش مصنوعی: او را میبینی که با قدرت و استحکام در آبهای دریا میتازد، گویی که لنگر کشتی و تیر آن است و به موجهای دریا در حرکت است.
هوش مصنوعی: زمانی که باد به او یورش میبرد، از او شتاب میطلبد، و وقتی که کوه به او پناه میدهد، آرامش و سکون را از او میگیرد.
هوش مصنوعی: صدای او دل مردان را میشکند و در روزهایی که نام و ننگ مطرح است، نعل اسبش سرگردان و بیهدف میماند در روزهای پر چالش و سختی.
هوش مصنوعی: از صدای خشمگین او، فیل مست و شیر نر از جنگل و دشت فرار کردند و تا خود را نجات دهند، همه چیز را رها کردند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و عظمت یک موجود میپردازد. آن موجود مشابه آسمان و خورشید است و ویژگیهای خاصی دارد. در این توصیف، یکی از ویژگیها این است که او ستارهای با شانزده دست و ماه نویی با چهار مرحله دارد. این توصیف نشانگر تنوع و جمالی است که در این موجود تجلی یافته است.
هوش مصنوعی: ماه او مانند نعل که به شکل زیبایی درخشان است، و ستارهها همچون میخهای نعل او هستند. آفتاب او نماد قدرت و موفقیت اوست. او پادشاهی است که در زمینههای مختلف به موفقیتها دست یافته است.
هوش مصنوعی: من او را شاه اسبان مینامم، زیرا بر پشت او پیروزی و فتح بزرگترین پادشاهان جهان رقم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: ناصر دین خسرو، پادشاه سرزمین مشرق، یادگاری از فرمانروایان و سلطانهای جهان است.
هوش مصنوعی: هیچ کس در آسمان، خاندان سلجوقیان را مبارکتر از شاه و شهریار در ایران نمیداند.
هوش مصنوعی: جز جوانمردی و مردانگی هیچ رسم و کاری نیست که خداوند آن را برای انسان خلق کرده باشد.
هوش مصنوعی: هیچ دریا بیکران و کوهی بیپایان وجود ندارد؛ اگر به خوبی نگاه کنی، شکل هفت اقلیم جهان برایت روشن خواهد شد.
هوش مصنوعی: شخص او مانند سرزمینی است که عقل در آن رشد کرده و در این سرزمین، صبر و خوی او به اندازه کوهی بیپایان و دریایی بیکران است.
هوش مصنوعی: در آنجا، لشکری به سمت بیابانهای ترکستان حرکت کرد و بیابان به دور همه خانان ترکستان دیواری از حایل ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: اگر رحمتی از سوی او بر ما نبارد و تنها آتش خشم او جاری شود، جهان را در آتش هلاکت فرو خواهد برد.
هوش مصنوعی: پای فرمانروایان بزرگ را به زانو درآوردی و از سر ستمگران و ظالمین قصه را به پایان بردی.
هوش مصنوعی: خواست آسمان این بود که مانند یک گردنبند به گردن و گوشهای پادشاهان باشد، به طوری که فرمان او مانند گردنبند و دستوراتش همچون گوشوارهای در گوشها قرار گیرد.
هوش مصنوعی: زیر محبت او گنج و نعمت نهفته است، اما زیر خشمش سختی و رنج وجود دارد. در پرتو مهر او روشنی و شادی دیده میشود، اما در سایه کینهاش، آتش و ناراحتی حاکم است.
هوش مصنوعی: شمشیر او مانند آبی رنگین است و دشمنانش به خاطر او رنگشان زرد و دلشان شکسته شده است، همانطور که آب و آتش همواره در تضاد هستند.
هوش مصنوعی: نیزهٔ او در زمین، قهرمانان را به زانو درمیآورد و در روز جنگ، قدرت و آهنگ او باعث میشود که رزمآوران به خاک بیفتند. در روز باران هم، تاثیر او همچنان مشهود است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو میان هزاران دشمن تاب و تحمل نداری، در حالی که از میان هزاران پادشاه، تو ویژگیهای شهریار را نداری.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ کس وجود ندارد که به راستی به حق اعتقاد داشته باشد، آن را بپذیرد و در برابر آن سپاسگزار باشد.
هوش مصنوعی: باید با بخشش و سخاوت، قدردانی و شکرگزاری را به جا آورد. همچنین احترام به حق دیگران را با لطافت و نرمی انجام داد و در پذیرش حق، وقار و آرامش را حفظ کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که بخت خوب فرصتی مهم برای تو فراهم کند، آرزوهایت به شکل ناگهانی و بدون انتظار برآورده خواهد شد.
هوش مصنوعی: آنچه تو در دل گسترش دادهای، به راحتی در نوشتهها نمیگنجد، و آنچه را که در دلت پنهان کردهای، زمانه نمیتواند آن را به آسانی از تو بگیرد.
هوش مصنوعی: بلبل از خوشحالی و شوق به نغمهخوانی میپردازد و این شادی را با نغمهاش ابراز میکند. زمانی که گلها در بهار شکوفا میشوند و چهرهشان میخندد، زیبایی باغها دوچندان میشود.
هوش مصنوعی: به مانند بلبل و گل، نوازندگان و ساقیان شراب به سمت تو میآیند.
هوش مصنوعی: خوشحالی من به خاطر خوشبختی توست، زندگی پادشاه به خاطر تو خوشبخت و روشن است و دیدن تو چشمان وزیر محترم را هم روشن کرده است.
هوش مصنوعی: تو صاحب و ارباب این جهان هستی و دشمنانت از این جهان دل خوشی ندارند، در حالی که دوستانت از وجود تو خوشحال و شادمانند، اما حسادتورزان و دشمنان تو بیعتبر و در عذاب هستند.
هوش مصنوعی: در روزی که نیکوکاران بخشیده میشوند، جان خود را برای تو فدای میکنند؛ در حالی که بدسگالان در روزی که تلاش میکنند، جان خود را به تیغ تو میسپارند.
هوش مصنوعی: تو بر سر دشمن مانند شیر، با تمام قدرت و شدت ضربه میزنی، همانطور که افریدون بر سر ضحاک با گرز گاوسار ضربه زد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.