خجسته تاج معالی علی بن ناصر
بدهر صابر بودم در اشتیاق تو دیر
کنون چو دیر بدست آمدی بدین زودی
مرو که نیست دلم از جمال روی تو سیر
تو شاهزاده نظمی و در مصاف سخن
جهان ندید و نبیند چو تو سوار دلیر
مرا تو شاه سخن خوانده ای و شاه سخن
توئی نه من، که توئی چون و منم چون شیر
مرا زبان چو شمشیر شد تو تا گفتی
حکیم سوزنی ای با زبان چون شمشیر
برند شیر علم را به پیش صف لیکن
طمع ندارد ازو هیچکس شجاعت شیر
درست گفتی، لیکن نگفتی آن خطیب
نبرد و نخلد بر کسی نباشد چیر
تراست چیره زبانی چو ذوالفقار علی
مرا چو تیغ پیاز و چگندر و آجیر
اگر بتیغ زبان دشمن ترا نکشم
سرش ببخشم و . . . ونش بدرم از سر . . . ایر
بدولت تو به . . . ایری چو تیر روغنگر
برون کشم ز در . . . ونش ایر را در غیر
بقات خواهم از امروز تا بفردائی
که گشته باشد دریای حشر دیر یزیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از اشتیاق و محبتش به محبوب سخن میگوید و او را ستایش میکند. او به تأکید بر صداقت و شجاعت محبوب اشاره میکند و او را همچون شاهزادهای دلاور در دنیای سخن معرفی میکند. شاعر خود را در مقابل او کوچک میبیند و ارتباط این دو را به نبردی شجاعانه تشبیه میکند. او همچنین به قدرت کلام خود اشاره میکند و بیان میکند که در برابر دشمنان از سخنش به عنوان سلاحی استفاده خواهد کرد. در نهایت، شاعر آرزو میکند که تا روز قیامت در عشق و یاد محبوب باقی بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
مبادرت کن و خامش مباش چندینا
[...]
نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر
درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
[...]
بتی که راستی از قد او رباید تیر
بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر
نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر
ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر
[...]
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر
بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر
دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
[...]
عمید دولت عالی و خاص مجلس میر
امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو
به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر
گشاده حشمت او دست عدل بر عالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.