تکاوری که قویتر ز رخش رستم زال
به حمله همچو هژبر و به پویه همچو غزال
به گاه حمله به چرخ اندر افکند آشوب
به وقت پویه به خاک اندر آورد زِلزال
گه دویدن نتوان شناخت از سبکی
شمال او ز یمین و یمین او ز شمال
گرش نسب ز جنوب و شمال نیست چراست
به سرکشی چو جنوب و به رهبری چو شمال
به آب و آتش گستاخ در رود گویی
سمندرست در آتش در آب ماهی وال
جهد به گام فراخ از بر دو خامهٔ ریگ
به گام تنگ رود راست بر دو پاره خلال
ز نعل خویش به ناوردگاه بی مَسْطَر
ز خط و نقطه همی بر زمین کشد اشکال
به دشت و کوه درون ساق و سُمش از سختی
زیشک پیل و ز پشت کَشَف گرفته مثال
دو پای او به کفل بر شود به سوی مغاک
دو دست او به کتف بر شود به سوی جبال
اگر به شیر رسد روز حمله شیههٔ او
فرو برد سر و در خویشتن کشد دنبال
ز تیر چشمی و روشن دلی تواند دید
شب سیاه به چاه اندرون ز نور خیال
به ابر ماند در موکب و شگفت ابری
که رعد او ز دهان است و برق او ز نعال
عقاب و شاهین خوانمش در شکار که هست
قوایمش همه پرّ و جوارحش همه بال
به طیر ماند کش تنگ درکشد رایض
به طور ماند کش نعل بر زند نعال
اگرچه بشت و سُمش هست کشتی ولنگر
به موج دریا ماند چو برفرازد بال
به گردش اندر مانند چنبر فلک است
بر او چو پروین طوق است و چون مجره دوال
چهار نعلش محکم به زیر شانزده میخ
چو زیر شانزده نجم اندرون چهار هلال
ز رخش رستم تمثال دیدهام لیکن
نوشته صورت او نیست چرخ را تمثال
هزار رخش سزد در نبرد چاکر او
سزد غلام سوارش هزار رستم زال
سوار او ملک عالم است و خسرو دهر
خدایگان ولایت گشای اعدا مال
شهی که ملت و دولت ز بس جلالت او
یکی گرفت جلال و یکی گرفت جمال
سوال کرد جهان از قضا که نصرت چیست
بیافرید و مر او را نیافرید همال
ایا فتوح تو تالیف نکتههای ظفر
و یا رسوم تو فهرست لفظهای جلال
اگر ز عقل تو عشری قضا بپیماید
بساط هفت زمینش نه بس بود مِکیال
وگر ز حلم تو جزوی زمانه برسنجد
طِباقِ هفت زمینش نه بس بود مثقال
تویی که تیغ تو در شرق و غرب تا محشر
نهاد عدل و هدی را به جای کفر و ضلال
به هر سفر که ز بهر ظفر نهادی روی
طلایهٔ سپهت بود دولت و اقبال
ز مغفر و زره و ترک و جوشن و خفتان
ز نیزه و سپر و تیر و ناچَخ و کوپال
هوا تو گفتی پیلی است آهنین دندان
زمین توگفتی شیری است آتشین چنگال
تو چون عقاب شدی و مخالفان چو تذرو
تو چون هربر شدی و معاندان چو شغال
نمود پیش تو دشمن چو پیش صرصرکاه
نمود پیش تو حاسد چو پیش آتش نال
ز مهر و کین تو معلوم گشت عالم را
که دشمنی است حرام است و دوستی است حلال
زهی ستوده صفت خسروی که تازه شدست
به فر دولت تو ملت محمد و آل
نه غافل است ز شکر تو هیچ شکرگزار
نه فارغ است ز مدح تو هیچ مدح سگال
نه بی ثنای تو طاعت همی کند عابد
نه بی دعای تو دعوت همی کند ابدال
چو طبع من رهی از مدح تو براندیشد
کشد ز مرتبه بر آسمان مقام مقال
قلم به دست من اندر به شکر سجده کند
چو دست من به مدیح تو بر نویسد قال
همیشه تا که بود همچو میم و دال و الف
دهان و زلف و قد نیکوان مشکین خال
کسی که با تو به عهد اندرون نه چون الف است
ز بیم تو دل و دستش چو میم باد و چو دال
ز دی خجستهتر و خوبترت باد امروز
زپار خوشتر و فرخندهترت باد امسال
به ملک تو ز دو چیز تو دور باد دو چیز
ز نعمت تو فساد و ز دولت تو زوال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره یک قهرمان بینظیر و برجسته است که به شکلی توصیف میشود که قوت و شجاعت او از رستم زال نیز بیشتر است. او در میدان جنگ مانند شیر و در دویدن مانند غزال است. توصیفاتی از قدرت و توانایی او در نبرد، سرعت و چابکی، و نیز از ویژگیهای رهبریاش آمده است. این فرد در برابر دشمنان همچون عقاب است و فرماندهی او باعث پیروزی و فتوحات میشود. شعر به تمجید از او و ارزشهایی که او به همراه دارد میپردازد و بیان میکند که به خاطر ویژگیهایش، ملت گرامیاش را به پیروزی و عزت میرساند. همچنین، این قهرمان با صفات ممتاز و روحیهای قوی، در دل مردم مورد احترام و ستایش قرار دارد.
هوش مصنوعی: تکاوری که از رخش رستم زال قویتر است، در حمله به مانند شیر بسیار نیرومند و در جستوجو و فرار به مانند غزال سریع و چابک عمل میکند.
هوش مصنوعی: در زمان جنگ و حمله، چرخ زمان به هم میریزد و در هنگام حرکت، زمین را مانند زلزله به تزلزل درمیآورد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات نمیتوان فهمید که به کدام سمت باید دوید، از چپ یا راست، یا از شمال به جنوب.
هوش مصنوعی: اگر چه نسب و خاندانی از شمال یا جنوب ندارد، اما چرا در رفتار و روحیهاش مانند مردمان جنوب سرکش و پرتوان و مانند رهبران شمال قوی و با درایت است؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و ظرفیتهای موجود در طبیعت میپردازد. به نوعی، به این نکته اشاره دارد که موجودات خاصی مانند سمندر میتوانند در شرایط سخت و نامساعد، مانند آتش و آب، زندگی کنند و سازگاری نشان دهند. به طور کلی، این مفهوم نشاندهندهی تواناییها و ویژگیهای منحصر به فرد بعضی از موجودات است که در شرایط مختلف، به راحتی میتوانند به حیات خود ادامه دهند.
هوش مصنوعی: کسی که تلاش و کوشش میکند، به طور پیوسته و با سختی، میتواند با قدمهای بزرگ بر ناهمواریها فائق آید. اما اگر به آرامی و با احتیاط پیش برود، میتواند به سمت هدف خود با موفقیت حرکت کند و از موانع عبور کند.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که از نشانههای موجود بر روی خود، بدون نیاز به ابزار یا خطکش، میتواند اشکال و طرحهایی را بر روی زمین رسم کند. به عبارتی، قدرت و خلاقیت فرد به قدری است که حتی با چیزهایی که در اختیار دارد، میتواند هنر و زیبایی خلق کند.
هوش مصنوعی: در دشت و کوه، سختیها به پاها و سمهایش اثر گذاشتهاند، مانند اینکه پشت او پر از زخم و درد شده است.
هوش مصنوعی: دو پای او به سمت دره میرود و دو دستش به سوی کوهها دراز میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که شیر به میدان جنگ بیاید، صدای غرّش او همه را به سکوت وادار میکند و قدرت او تمام وجودش را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: با وجود تیرگی و تاریکی، به خاطر روشنایی دل و خیالی که داریم، میتوانیم ظلمت شب را درون چاه بنگریم و آن را ببینیم.
هوش مصنوعی: ابر مانند وفادارانی است که در کنار پادشاهی ایستادهاند و عجیب است که این ابر، صدای رعدش از دهان خود و روشنایی برقش از بالهایش میآید.
هوش مصنوعی: من عقاب و شاهین را در هنگام شکار میدانم، زیرا تواناییهای آنها همگی از پر و بالشان ناشی میشود.
هوش مصنوعی: اگر پرندهای در قفس باشد، بار دیگر نمیتواند به پرواز درآید و اگر زین بر پشت اسب باشد، دیگر نمیتواند به راحتی بگذارد.
هوش مصنوعی: اگرچه اسب و سمش خویشتن را به حرکت درآورده، اما به دلیل وجود پارو و لنگر، همچنان در امواج دریا باقی میماند مانند این که برفرازد.
هوش مصنوعی: حرکت فلک شبیه به گردشی است که در چنبرهای وجود دارد و بر آن ستاره پروین مانند طوقی زیبا است.
هوش مصنوعی: اسبی که با سرعت و قدرت میتازد، به شدت بر روی شانزده میخ پا گذاشته است. همانطور که زیر شانزده ستاره، چهار هلال در آسمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از چهره رستم تصویری در خاطر دارم، اما شکلش بر روی چرخ فلک ثبت نشده است.
هوش مصنوعی: در جنگ، هزار اسب شایسته اوست و برای خدمتی که دارد، باید هزاران غلام سوار به او تعلق بگیرد، مانند هزار رستم زال.
هوش مصنوعی: شخصی که سوار بر اسب است، پادشاه و حاکم بر دنیا به شمار میرود و مانند یک سلطانی است که بر افراد دیگر فایق آمده و قدرت و اختیار او بر دشمنانش تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که به خاطر عظمتش، ملت و دولت به خاطر او یکدست شدهاند، یکی به جلال او افتخار میکند و دیگری به زیبایی او.
هوش مصنوعی: جهان از سرنوشت پرسید که نصرت و پیروزی چیست، اما او پاسخ داد که نه تنها به وجود آمده است، بلکه به طبع خود نیز نیامده است.
هوش مصنوعی: آیا پیروزیهای تو به گردآوری نکتههای پیروزی و موفقیت مربوط میشود یا شیوههای تو شامل لیستی از واژههای با شکوه و باشکوه است؟
هوش مصنوعی: اگر عقل تو به عشق و محبت راه پیدا کند، این کافی نیست که بتواند اندازهگیری کند یا همه چیز را درک کند، زیرا وسعت و عمق عشق فراتر از اندازهگیریهای معمولی است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند از حرمت و بزرگی تو چیزی را اندازهگیری کنند، زمینهای هفتگانه هم برای این کار کافی نیستند و ارزش آن کمتر از یک مثقال است.
هوش مصنوعی: تو هستی که شمشیر تو در شرق و غرب جهان، عدالت و هدایت را به جای کفر و گمراهی قرار داده است تا روز رستاخیز.
هوش مصنوعی: هر بار که برای دستیابی به پیروزی و موفقیت به سفر میروی، پیشرفت و شانس تو همراه تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف انواع تجهیزات و زرههای جنگی میپردازد. در آن به مواردی چون کلاهخود، زره، چکمه، و همچنین وسایل دفاعی مانند نیزه، سپر، تیر، و سلاحهای دیگر اشاره شده است. این لوازم نشاندهندهی آمادگی و تجهیزاتی هستند که در نبرد به کار میروند.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که هوا مانند یک فیل با دندانهای آهنی است و زمین گفته که شبیه به یک شیر با چنگالهای آتشین میباشد.
هوش مصنوعی: تو به قدرت و شجاعت به اندازه عقابی هستی و مخالفانت مانند پرندگانی ضعیف و بیپناه هستند. تو در برابر دشمنان مانند شکارچیای زبردستی و آنها مانند شغالانی ترسو و بیدفاع هستند.
هوش مصنوعی: دشمن در مقابل تو، مانند طوفانی است که به شدت میوزد و حسود هم مانند آتش، از دلتنگی و خشم ناله میکند.
هوش مصنوعی: از عشق و دشمنی تو، جهان روشن شد که دشمنی ناپسند است و دوستی مورد قبول و مجاز است.
هوش مصنوعی: چه نیکو است وصف و ویژگیهای شاهانهای که به تازگی در دولت تو، ملت محمد و آل تازه نفس شده است.
هوش مصنوعی: هیچکسی از نعمتهای تو غافل نیست و هیچکس هم از ستایش تو بینیاز نیست.
هوش مصنوعی: هیچ عابدی بدون ستایش تو عبادت نمیکند و هیچ برگزیدهای بدون دعای تو دعوت نمیشود.
هوش مصنوعی: زمانی که ذهن من به یاد تو بیفتد و دربارهی ستایشت فکر کند، از مقام و مرتبهاش بالاتر میرود و به آسمان عروج میکند.
هوش مصنوعی: قلم در دستان من در حال سجده بر شکر است، زیرا وقتی دست من به ستایش تو مشغول است، قلم آنچه را که مینویسد در ستایش تو به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: همیشه تا وقتی که وجود دارد، مانند حروف میم، دال و الف، زیباییهای دهان، موها و قامت دلانگیزانی که دارای خال مشکی هستند.
هوش مصنوعی: کسی که با تو در پیمان است، به خاطر ترس از تو، دل و دستش بیقرار و ناپایدار است.
هوش مصنوعی: امروز نسبت به دیروز، روزی زیباتر و خوشتری برایت باشد و امسال از امسالهای گذشته بهتر و شادتر باشی.
هوش مصنوعی: از نعمت و ثروت تو، دو چیز باید دور باشند تا تو به زندگی و سلطنت خود ادامه دهی: اول، فساد که برکت و نعمت تو را خراب میکند و دوم، زوال که به قدرت و سلطنت تو آسیب میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.