پوشیده نیست واقعهٔ تیر شهریار
و آن روزگار تیره که بر من گذشت پار
گر پار روزگار من از تیر تیره بود
امسال روشن است ز خورشید روزگار
زان پس که بود بر شرف مرگ حال من
رَستَم به دولت شرف دین کردگار
تاجُالکُفاهٔ فخر معالی وجیه ملک
زینِ دول رَضّی ملوک و سرِ تبار
بوطاهر آنکه سیرت نفس شریف اوست
طاهر ز سهو و زلت و خالی زعیب و عار
سعد علی که سعد و علی بهره یافته است
از دولت مساعد و از بخت سازگار
او را به بحر و بدر صفت کن ز بهر آنک
بحرست روز بخشش و بدرست روز تار
نینی که بحر دارد ازو جود مُسترَق
نینی که بدر دارد ازو نور مستعار
در عصر خسروان عراق از دیار خویش
هرگز چنو کریم نیامد بدین دیار
گردون نزاد مهر از او هیچ حقشناس
گیتی ندید بهتر ازو هیچ حقگزار
هم در سخن مُمَیِّز و هم در سَخا تمام
هم در کرم مُوَفّق و هم بر هنر سوار
ارزاق خلق را به مروت دهد مدد
زان کلک مشکبار به روزی هزار بار
لطف خدای دادگر ارزاق خلق را
گویی حواله کرد بدان کلک مشکبار
گر رای او جو آتش جر میشود لطیف
او را همه کواکب عِلوی بود شرار
ور بخت او بهصورت جسمانیان شود
مشرق بود یمینش و مغرب بود یسار
خالق همیشه هست بهر کار یار او
زیراکه نیست درکرم او را زخلق بار
هرگز نبود بر کف او از حسد شراب
هرگز نبود در سر او از ندم خمار
از چوب آن درخت که گشتند سَعد و نَحس
او را رسید تخت و عدو را رسید دار
بر شد بخار طبع لطیفش به آسمان
تا ساق عرش بوی بخورست زان بخار
ای افتخار عالم از اقبال و منزلت
وی در نوال و مکرمت از عالم اختیار
نیکاختر آفرید تو را عالم آفرین
کز عالم اختیاری و در عالم افتخار
خواهد چهارچیز تو دایم چهار چیز
همواره زان چهار همی نازد این چهار
عزمت دوام دولت و عدلت بقای ملک
عهدت صلاح مردم و عقلت نظام کار
گر صنعت بهار جهان راکند جوان
نادر ترست صنع تو از صنعت بهار
از بهر آنکه صنعت او نقشهای خویش
برگلکند نگار و تو بر دلکنی نگار
توقیع توست فایدهٔ ملک را دلیل
توفیق توست قاعدهٔ شرع را شعار
خار از محبت تو شود چون شکفتهگل
گل باعداوت تو شود چون خلنده خار
ایمن شود فلک ز مَحاق و خسوف ماه
گر ماه را بر تو فرستد به زینهار
اندر حریم عدل توکبک و تذرو را
باز شکارگیر نگیرد همی شکار
در حشمت تو داغ ستورانت را همی
در مرغزار سجده برد شیر مرغزار
آتش همی به زخم پدید آید از حجر
لولو همی به رنج پدید آید از بحار
سازد ز بیم زخم تو آن سنگ را پناه
گیرد ز شرم لفظ تو این آب را حصار
گر نیست چون صدف قلم دُرْفَشان تو
از بهر چیست در دهنش در شاهوار
جز در انامل تو قلم کی شود صدف
جز درکفِکلیم عصا کی شود چو مار
آنکو همی شناسد ماه و ستاره را
آزادگیت را نشناسد همی شمار
در همت تو اشبهها و شک نیست خلق را
خورشید روشن است و هوا صافی از غبار
در معرفت مریدی و در مرتبت مراد
در مصلحت مشیری و در مکرمت مشار
هرگز نگشت حلم تو فرسوده از غضب
هرگز نگشت عقل تو پوشیده از عُقار
دارد یقین و سر براهیم مادحت
بَرْد و سَلام بیند اگر بگذرد به نار
ای آفتاب چرخ معالی اگر نبود
یک سال بر مراد دلم چرخ را مدار
آن سال درگذشت و به فر تو یافتم
در سال دیگر آنچه همی کردم انتظار
گر تیر شهریار خطا رفت در تنم
جان را خطر نبود به اقبال شهریار
ایزد نخواست کز جهت تیر او شوند
بر سوگ بنده، بنده و آزاد سوگوار
بهتر شدم که بود در آن حادثه مرا
تأیید تو معالج و بخت تو غمگسار
در حضرت تو شد شب تیمار من نهان
وز طلعت تو روز نشاطم شد آشکار
دارم نثار در سخن ور رضا دهی
بر تو به جای در سخن جانکنم نثار
تا بر سپهر چیره بود ماه را مسیر
تا بر زمین تیره بود کوه را قرار
چون ماه باد رای رفیع تو نوربخش
چونکوه باد عزم متین تو استوار
گفتار تو نُکَت شده در نامهٔ ازل
کردار تو عَلَم شده بر جامهٔ وقار
مهرت طرب فزای و سپهرت وفا نمای
بختت نگاهبان و خدایت نگاهدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیت و مقام یکی از بزرگان و فرمانروایان میپردازد که در زمانهایی سخت و تیره به کمک مردم خود شتافته و احسانهای بسیاری داشته است. شاعر از فضائل این شخص، نظیر بخشندگی، علم و مهارت در هدایت و مدیریت، سخن میگوید و او را الگوی شایستهای برای دیگران معرفی میکند. در عین حال، شاعر به مدد الهی اشاره میکند که این فرد در مواجهه با چالشها همیشه موفق و مورد حمایت بوده است. همچنین بر اهمیت عدالت و مروت در حکومت تاکید شده و به اعتماد مردم به این شخصیت اشاره میشود. در نهایت، شاعر دعا میکند که این فرمانروا همواره مورد لطف و حمایتی از طرف خداوند باشد.
هوش مصنوعی: واقعا قابل پنهان کردن نیست که تیراندازی شهریار و آن روزهای تاریک، تجربهای است که بر من گذشت.
هوش مصنوعی: اگرچه روزگار من در گذشته مانند تیر تاریک بود، امسال روشن است و مانند خورشید درخشان است.
هوش مصنوعی: پس از آنکه به مرگ نزدیک شدم، حال من با خلوص و پرهیزگاری یاران دین خدا تغییر کرد و به سمت بهبودی رفت.
هوش مصنوعی: تاجالکفاف به عنوان نمادی از بزرگی و مقام، افتخار خاندانهای رفیع به شمار میآید. این تاج نمایانگر مقام معنوی و سیاسی یک پادشاه است که بر سر ملوک و خانوادهاش میدرخشد.
هوش مصنوعی: بوعطار کسی است که نفس او پاک و باکرامت است، از اشتباهات و لغزشها دور است و عیب و نقصی در او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: سعد علی در زندگیاش از نعمتها و خوشبختی فراوانی برخوردار است و خوشاقبالی در کنار بختی خوب دارد.
هوش مصنوعی: او را به دریا و ماه تشبیه کن، زیرا دریا نماد روز عطا و بخشش است و ماه نمایانگر روز تاریکی و بیخبری.
هوش مصنوعی: شخصی که دارای احسان و بخشش بیپایان است، مانند دریایی است که از آن نیکیها به دست میآید. او همچنین مظهر راستی و روشنی است، مثل نوری که به صورت موقتی از کسی دیگر میتابد.
هوش مصنوعی: در دوران حکمرانی پادشاهان عراق، هیچگاه شخصی به مهربانی و بخشش این دیار نیامد.
هوش مصنوعی: هیچ کس در این جهان به اندازه او که از آسمان نازل شده است، شایسته قدردانی و حقشناسی نبوده و نیست.
هوش مصنوعی: او در گفتار خود دارای تمایز و نیکگویی است و در بذل و بخشش نیز بینظیر است. در generosity و مهارتهای هنری هم با موفقیت عمل میکند.
هوش مصنوعی: خداوند روزی مردم را با سخاوت و مهربانی عطا میکند و این روزی را هزار بار در روز به وسیلهی قلمی که بوی مشک میدهد، میفرستد.
هوش مصنوعی: خداوند مهربان، به نظر میرسد که نعمتهای زندگی را به دست فردی دیگر سپرده است تا به مردم برساند، همچون نوشتن با قلمی خوشخط و زیبا.
هوش مصنوعی: اگر نظر او را دنبال کنی، آتش عشق به رقیقترین حالت درمیآید و همه کرات آسمانی برای او شعلهور میشوند.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت او به شکل مادی باشد، سمت راست او مشرق و سمت چپ او مغرب خواهد بود.
هوش مصنوعی: آفریننده همیشه در کنار یارش است، زیرا رحمت او بر بندگانش بیپایان و فراوان است.
هوش مصنوعی: هرگز در وجودش حسد مانند شراب نبوده و همیشه به دور از ناراحتی و خماری بوده است.
هوش مصنوعی: از چوب آن درخت، روزگار سعادت و شقاوت او رقم خورد، و برای او تخت سلطنت آماده شد و دشمنش به دار (دار مجازات) رفت.
هوش مصنوعی: بخار لطیف وجود او به آسمان بلند شد و بوی خوش بخور تا عرش آسمان را پر کرده است.
هوش مصنوعی: ای بزرگی به جهان که به خاطر مقام و منزلتت در بخشش و مهربانی شناخته شدهای.
هوش مصنوعی: خداوند تو را با ویژگیهای نیکو آفریده است، به گونهای که تو بالاتر از دیگران و در مقام والایی قرار داری.
هوش مصنوعی: به چهار چیز همواره نیاز خواهی داشت و از آن چهار چیز همیشه باید مراقبت کنی، زیرا همین چهار چیز باعث افتخار تو خواهند بود.
هوش مصنوعی: هدف تو استمرار حکومت و برقراری عدالت است، که موجب پایداری کشور میشود. عهد تو اصلاح امور مردم و عقل تو تدبیر درست کارهاست.
هوش مصنوعی: اگر بهار توانایی جوان کردن جهان را دارد، توانایی تو از بهار نیز نادرتر است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هنرش طرحهای زیبا بر روی گل میاندازد، تو نیز بر دلها نقش محبت میزنی.
هوش مصنوعی: امضا و نوشتهٔ تو، نشاندهندهٔ ارزش و اهمیت سلطنت است. دلیل موفقیت تو قواعد دین را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: دوستی و محبت باعث میشود که خاری زیبا و گل مانند شود، در حالی که دشمنی و کینه میتواند زیبایی را به زشتی تبدیل کند.
هوش مصنوعی: اگر ماه به تو نیکویی کند و خود را به تو هدیه دهد، آسمان از تاریکی و کسوف ایمن خواهد شد.
هوش مصنوعی: در مرز انصاف تو، هیچ شکارچی نمیتواند به راحتی طعمهاش را بگیرد، حتی اگر در حال پرواز باشد.
هوش مصنوعی: در شکوه و عظمت تو، حتی زخم ستارهها هم در دشت به خاطر تو سجده میکند و به تو احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: بر اثر زخم، آتش به وجود میآید و مانند لولو که از دریا به سختی استخراج میشود، زیبایی و ارزش نیز از رنج و تلاش پدید میآید.
هوش مصنوعی: اگر نگرانی تو باعث میشود که سنگی به خود پناه بگیرد، این نشاندهندهی قدرت تأثیر تو بر دیگران است. و اگر این آب به خاطر شرم از صحبتهای تو احاطهاش را میگیرد، پس تو به اندازهای تأثیرگذاری که حتی طبیعت نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر در دهان صدفی، مروارید زیبای تو وجود ندارد، پس علت چیستی آن در دهن او چیست؟
هوش مصنوعی: تنها در دستان توست که امکان تبدیل قلم به صدف وجود دارد و تنها در دستهای حضرت کلیم (موسی) است که عصا میتواند به شکل مار درآید.
هوش مصنوعی: آنکه ماه و ستاره را میشناسد، آزادی تو را نمیتواند تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: در تلاش تو شکی نیست که انسانها به وضوح مانند خورشید درخشان و هوایی پاک و صاف هستند.
هوش مصنوعی: در دانش و آگاهی، تو همچون شاگردی هستی که در پی شناخت و یادگیری است. در مقام و منزلت، شایستهی دقت و توجه هستی. در راستی و خیرخواهی، به نیکی و فایدهاندیشی شناخته میشوی. و در احترام و بزرگداشت، به خوشنامی و بزرگمکانی متصف هستی.
هوش مصنوعی: هرگز آرامش و صبر تو تحت تأثیر خشم قرار نگرفته و هرگز عقل و فهم تو از زینت و زیبایی دور نشده است.
هوش مصنوعی: اگر مادح و ستایشگر تو به سمت آتش برود، ولی با یقین و آرامش در دل باشد، در آن صورت با وجود خطرات، سلامتی و راحتی را خواهد دید.
هوش مصنوعی: ای خورشید درخشان آسمان، اگر تو نبودی، یک سال هم برآورده شدن آرزوهایم را از چرخ روزگار انتظار نمیکشیدم.
هوش مصنوعی: در آن سال، او فوت کرد و من در سال بعد، چیزی را که مدتی بود انتظارش را میکشیدم، پیدا کردم.
هوش مصنوعی: اگر تیر پادشاه به اشتباه در بدنم وارد شود، خطری برای جانم نخواهد بود چرا که به اقبال و توفیق پادشاه است.
هوش مصنوعی: خداوند نخواست که به خاطر تیر او بنده و آزاد در سوگ و غم قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: من در آن رویداد بهتر شدم، زیرا حمایت تو همراه من بود و خوشبختی تو مایه تسلای من شد.
هوش مصنوعی: در کنار تو، شبهای غم و اندوه من پنهان شد و با چهره زیبایت، روزهای شادیام نمایان شد.
هوش مصنوعی: من در کلام خودم فداکاری میکنم و اگر تو راضی باشی، تمام جانم را نثار تو میکنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه در آسمان است و هوای روشن را به خود اختصاص داده، کوهها در زمین آرام و استوار هستند.
هوش مصنوعی: چون ماه، وجود بلند تو روشنیبخش است و مانند کوه، اراده قوی تو محکم و استوار است.
هوش مصنوعی: گفتار تو به صورت نیکویی در نامهٔ ازل ثبت شده و اعمال تو همچون پرچمی بر لباس احترام و وقار نمایان است.
هوش مصنوعی: عشق تو فرح و شادی میآورد و وفای تو را نمایان میکند. امیدوارم بختت همیشه خوش یمن باشد و خدایت تو را حفظ کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.