گنجور

 
ایرانشان

بخش ۱ - در شکر باری تعالی: تو را ای خردمند روشن‌روان

بخش ۲ - در ستایش دانش: بدین سر همه دانش آموز و بس

بخش ۳ - در ستایش خرد: چو همراه دانش نباشد خرد

بخش ۴ - در بی ثباتی عمر: نماید همی کاین جهان یک دم است

بخش ۵ - در نعت النبی صلی الله علیه: سر داد پیغمبر پاکدین

بخش ۶ - اشاره به نظم بهمن نامه: یکی داستان گفته بودم ز پیش

بخش ۷ - در سبب نظم کوش نامه: زمانه چو کارم دلارای کرد

بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام: به نام شهنشاه گیتی گشای

بخش ۹ - داستان کوش و مانوش: در این داستان ژرف بنگر کنون

بخش ۱۰ - نیرنگ کوش با رومیان: از امروز تا سیصد و اند سال

بخش ۱۱ - نامه نوشتن کوش به سوی مانوش: به مانوش پس نامه فرمود کی

بخش ۱۲ - رسیدن نامه ی کوش به مانوش و فرستادن نامه به سوی کوش: چنین تا به درگاه مانوش شد

بخش ۱۳ - گفتگوی صلح با فرستاده ی مانوش: از او آگهی رفت نزدیک شاه

بخش ۱۴ - پیام فرستاده به مانوش: سه ماهش زمان داد دستور زود

بخش ۱۵ - صلح و باجگزاری مانوش: به یک هفته آمد به روم آن نوند

بخش ۱۶ - دانش پرستی کوش: چو از دانش سرکش نیک پی

بخش ۱۷ - فرستادن مانوش نه پاره کتاب پیش کوش: ز کردار شه گشت مانوش شاد

بخش ۱۸ - پادشاهی افریقس: یکی پادشاهی افریقس است

بخش ۱۹ - داستان دقیانس: همان داستانی دگر یار اوی

بخش ۲۰ - داستان پلاطس: دگر داستان پلاطس به روم

بخش ۲۱ - گفتار در شاهی اسطلیناس: یکی شاه بود اسطلیناس نام

بخش ۲۲ - داستان اسکندر در خاور: سر داستانهای شاهان پیش

بخش ۲۳ - اسکندر در برابر پیکر کوش پیل دندان سالار چین: همی راند یک روز و یک شب سیاه

بخش ۲۴ - اسب چهرگان: سر ماه پیش گروهی رسید

بخش ۲۵ - فرود آمدن بر دامن کهسار و گفتگوی اسکندر با مهانش: سکندر دو تن پیش کرد از گروه

بخش ۲۶ - سرگذشت جمشید و بازماندگانش به روایت مهانش: چنین داد پاسخ که یزدان پاک

بخش ۲۷ - جنگ جمشید و مهراج: وز آن جایگه جم سپه برگرفت

بخش ۲۸ - جنگ ماهنگ و مهراج و آگاهی مهراج از کار جمشیدیان: در آن بیشه آن مردمان روز و شب

بخش ۲۹ - نامه فرستادن مهراج به دست رسول به نزد ضحاک: سر نامه از بنده ی شهریار

بخش ۳۰ - کشته شدن ماهنگ پادشاه چین در جنگ با مهراج: چو نامه بدادند بر خواند زود

بخش ۳۱ - فرستادن ضحاک برادر خویش کوش را به فرمانروایی چین برای کشتن جمشیدیان: برادرش را کوش‌در پیش خواند

بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش: به نوک چنین گفت فارک که من

بخش ۳۳ - پرسش اسکندر درباره ی کوش: بدو گفت کای مایه ی سنگ و هوش

بخش ۳۴ - پاسخ مهانش: مهانش شنید و سرافگند پیش

بخش ۳۵ - آغاز سرگذشت کوش پیل دندان: سر داستان آفرین خدای

بخش ۳۶ - آوارگی جمشیدیان و زاده شدن آتبین: ز بیم بداندیش کوش آن گروه

بخش ۳۷ - زاده شدن کوش پیل دندان یا کوش پیلگون: چو از هیچ سو کوش دشمن ندید

بخش ۳۸ - یافتن آتبین کوش را: دگر روز چون آتبین با سپاه

بخش ۳۹ - پرورش کوش: ز بس لابه کاو کرد دادش بدوی

بخش ۴۰ - رسیدن ایرانیان و چینیان بهم: یکی روز ناگاه سالار چین

بخش ۴۱ - جنگ کوش پیل دندان با چینیان: چو شاه آتبین را چنان دید کوش

بخش ۴۲ - نواختن آتبین کوش پیل دندان را: فرستاد و مرکوش را پیش خواند

بخش ۴۳ - شبیخون کردن کوش پیل دندان در شب تیره: سپه را بدو داد هنگام خواب

بخش ۴۴ - خشم گرفتن شاه چین بر سپاه: وز آن روی چون لشکر آمد به چین

بخش ۴۵ - فرستادن شاه چین نیواسب را به جنگ ایرانیان: وز آن لشکر خویش کآورده بود

بخش ۴۶ - چاره گری آتبین: گذرگاه بگرفته بود آتبین

بخش ۴۷ - جنگ کوش پیل دندان و نیواسب: نگه کرد در کار گردان سپهر

بخش ۴۸ - فتح کردن کوش پیل دندان بر لشکر چینیان: بماندند از آن نامور سه هزار

بخش ۴۹ - سوگ نیواسب در چین: وز آن روی لشکر چو آمد به چین

بخش ۵۰ - کین نیواسب: یکی دانشی مرد دستور شاه

بخش ۵۱ - آگاه شدن آتبین از آمدن لشکر: وز آن سوی رود از پس کارزار

بخش ۵۲ - برخورد دو سپاه: شه چین چو با لشکر آن جا رسید

بخش ۵۳ - رای زدن آتبین با کوش: شب تیره گیتی چو یکسان نمود

بخش ۵۴ - جنگ کوش پیل دندان با چینیان و پیروزی آتبین: دگر روز آگاه شد شاه چین

بخش ۵۵ - جنگ شاه چین با ایرانیان و شکست چینیان: شه چین سپه را نکوهش نمود

بخش ۵۶ - نکوهش شاه چین سپاه خویش را: بر آشفت و با لشکر خویش گفت

بخش ۵۷ - جنگ تن به تن شاه چین با کوش پیل دندان: چو از دور خسرو مر او را بدید

بخش ۵۸ - اندیشه ی شاه چین درباره ی فرزند دیو چهره اش: ز هر گونه گفتار گوینده گفت

بخش ۵۹ - رای زدن شاه چین با بزرگان: چو مهر از سر کوه بنمود چهر

بخش ۶۰ - پژوهش شاه چین برای شناسایی فرزند: یکی نامور خواهم از انجمن

بخش ۶۱ - گفتگوی فرستاده ی شاه چین با کوش: چو دستور گفتار خسرو شنید

بخش ۶۲ - آگاه شدن کوش پیل دندان از نسب خویش: ز گفتار او گشت به مردشاد

بخش ۶۳ - خواندن شاه چین کوش پیل دندان را به نزد خویش: بیا تا برآیی هم اکنون به تخت

بخش ۶۴ - پاسخ کوش درباره ی پیوستن به شاه چین: سخنهای شیرین و امید بخت

بخش ۶۵ - در لشکرگاه ایرانیان و چینیان: از آوردگه کوش چون گشت باز

بخش ۶۶ - پیوستن کوش به سپاه پدر: دل مرد دستور از او گشت شاد

بخش ۶۷ - کشته شدن پسر آتبین به دست کوش: چو از کارش آگاه شد آتبین

بخش ۶۸ - دیدار کوش با پدر: ز ره چون یکی میل ببرید بیش

بخش ۶۹ - نامه ی شاه چین به ضحاک در کشتن پسر آتبین: همان گه نویسنده را پیش خواند

بخش ۷۰ - گفتگوی پدر و پسر در بزم: همان شب یکی بزمگه ساخت کوش

بخش ۷۱ - آگاه شدن آتبین از اندیشه ی کوش: از ایرانیان کودکی نیکدل

بخش ۷۲ - آماده شدن آتبین برای جنگ با کوش: همان گه بفرمود تا زآن گروه

بخش ۷۳ - کوش در برابر آتبین: سر ماه چون ماه نو شد پدید

بخش ۷۴ - جواب دادن آتبین کوش را و تمثیل نهنگ: بدو گفت کای دیو چهره به رنگ

بخش ۷۵ - پاسخ کوش به آتبین: بدو گفت کوش ای سبک مایه مرد

بخش ۷۶ - پاسخ آتبین: بدو آتبین گفت کای تند مرد

بخش ۷۷ - پاسخ کوش: ....................................

بخش ۷۸ - آهنگ جنگ: بدو آتبین گفت دادی تو داد

بخش ۷۹ - جنگ آتبین و کوش و پیروزی آتبین: بگفت این و شد تا به نزدیک کوش

بخش ۸۰ - گریختن کوش: گریزان شد از بیم جان زی سپاه

بخش ۸۱ - آمدن سپاه از چین و تدبیر آتبین: ستاره چو گشت از هوا ناپدید

بخش ۸۲ - جنگ در کوه و پیروزی آتبین: چو هور از بر کوه زیور نهاد

بخش ۸۳ - پرسش آتبین از کاروانیان درباره ی ماچین: یکی روز بس کاروانی شگرف

بخش ۸۴ - نامه ی آتبین به نزدیک بهک شاه ماچین: دبیر خردمند را پیش خواند

بخش ۸۵ - نامه ی بهک شاه ماچین به نزدیک آتبین و پاسخ وی: بفرمود تا پیشش آمد دبیر

بخش ۸۶ - رای زدن به مرد با شاه چین: یکی روز به مرد دستور گفت

بخش ۸۷ - بازگشت شاه چین و رفتن آتبین به نزد طیهور: بدانست سالار چین کان سخن

بخش ۸۸ - پیام طیهور به آتبین: چو آگه شد از نامه ی آتبین

بخش ۸۹ - دیدار آتبین و طیهور: ز دریا چو بر خشک شد شهریار

بخش ۹۰ - وصف شهر بسیلا: به پنجم به شهر بسیلا رسید

بخش ۹۱ - آتبین و طیهور در نخچیرگاه: چو ده روز بگذشت طیهور شاه

بخش ۹۲ - پرورش اسب در سرزمین طیهور: بدانست طیهور کآن شیر دل

بخش ۹۳ - در بزمگاه طیهور شاه: گذشت آن شب و بامداد پگاه

بخش ۹۴ - زنهار دادن طیهور آتبین را: به طیهور گفت آتبین از میان

بخش ۹۵ - در صفت دو شهر: جهاندیده گوید که اندر جهان

بخش ۹۶ - گفتار اندر رسیدن شاه چین به خمدان و آرایش کردن شهر: کنون بازگردم به گفتار کوش

بخش ۹۷ - نامه ی شاه چین به بهک و پاسخ وی: بر آن بود سه ماه سالار چین

بخش ۹۸ - لشکرکشی کوش برای محاصره ی سرزمین طیهور: سوی پیل دندان رسید آگهی

بخش ۹۹ - نامه ی کوش پیل دندان به طیهور: نبشته به طیهور کز راه داد

بخش ۱۰۰ - پاسخ به کوش: چو رفتند نزدیک طیهور شاه

بخش ۱۰۱ - حمله ی کوش به دربند: نهادندش آن پاسخ نامه پیش

بخش ۱۰۲ - شکست کوش: شد از کوه غلتان گران سنگ سنگ

بخش ۱۰۳ - پیام کوش به نزد پدر و پاسخ او: وز آن روی چون کوش با آن سپاه

بخش ۱۰۴ - رسیدن خبر مرگ پدر به کوش پیل دندان و بر تخت نشستن او: به گوش آگهی شد که خاور خدای

بخش ۱۰۵ - آگاه شدن طیهور و آتبین از مرگ پدر کوش: چو دریا ز کوش و سپه گشت پاک

بخش ۱۰۶ - کوش پیل دندان نوشان به مرد را به وزارت برمی گزیند: به چین اندرون کوش سر برفراخت

بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک: همان گه نبیسنده را خواند پیش

بخش ۱۰۸ - پاسخ کوش پیل دندان از ضحاک: چو شد روی گیتی به رنگ زریر

بخش ۱۰۹ - فرستادن دیهیم و پیام کوش به بهک: چو پیغام بشنید و نامه بخواند

بخش ۱۱۰ - رفتن کوش پیل دندان به نزدیک ضحاک: چو لشکر برفت و برآراست کار

بخش ۱۱۱ - بیماری ضحاک و رستن دو مار از دوش او: شنیدم که ضحاک چندان بخورد

بخش ۱۱۲ - درمان کردن پزشک هندی ضحاک ماردوش را: یکی مرد هندی ز درگاه شاه

بخش ۱۱۳ - غارت کردن دیهیم سرزمین بهک را: وز آن سوی دیهیم لشکر براند

بخش ۱۱۴ - نامه کردن بهک به طیهور و آتبین: چو دید آن که کردند ماچین تباه

بخش ۱۱۵ - آماده شدن آتبین برای جنگ: چو بر خواند نامه بدو ترجمان

بخش ۱۱۶ - گذشتن آتبین از دریا در شب و شکست دادن چینیان: وز آن روی بر آتبین با سپاه

بخش ۱۱۷ - نامه ی آتبین به شاه طیهور: نویسنده را نامه فرمود و گفت

بخش ۱۱۸ - لشکرکشی آتبین به چین و گرفتن شهر خمدان: چو کشتی روان شد سپه برکشید

بخش ۱۱۹ - نامه ی نوشان به کوش: چو نوشان بدید آن که سخت است کار

بخش ۱۲۰ - قحط در شهر خمدان و بتنگ آمدن مردم: همی آتبین داشت خمدان حصار

بخش ۱۲۱ - پیام نوشان به آتبین و پاسخ وی: دگر روز نوشان یکی برگزید

بخش ۱۲۲ - نامه کردن طیهور شاه ماچین به سوی آتبین: ز ماچین سر ماه نامه رسید

بخش ۱۲۳ - پیروزی آتبین بر شهرهای چین: برآمد دگرباره غلغل ز شهر

بخش ۱۲۴ - آگاه شدن کوش از پیروزی آتبین: سواران نوشان چو بشتافتند

بخش ۱۲۵ - بازگشتن کوش به چین و نبرد با آتبین: چو یک نیمه ره زیر پی کرد کوش

بخش ۱۲۶ - پیروزی آتبین و بردن غنیمتها به دریا: چو انبوه شد رزم و دید آتبین

بخش ۱۲۷ - گفتگوی کوش با نوشان: دگر روز دستورش اندر رسید

بخش ۱۲۸ - نامه نوشتن کوش به سوی بهک و پاسخ وی: همان گه یکی نامه فرمود گفت

بخش ۱۲۹ - بد گمان شدن و گریختن بهک و کشته شدنش: بهک بدگمان شد ز کردار کوش

بخش ۱۳۰ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک و دادن خبر مرگ بهک: فرستاد نامه به ضحاک شاه

بخش ۱۳۱ - بیدادگری کوش در چین: ز دشمن چو ایمن شد و کام یافت

بخش ۱۳۲ - بازگشت آتبین به بسیلا به نزد طیهور شاه: وز آن روی چون آتبین بازگشت

بخش ۱۳۳ - دل باختن آتبین به فرارنگ: زنان بسیلا همی دید شاه

بخش ۱۳۴ - گوی زدن آتبین با طیهور شاه: دگر روز برخاست جوینده شاه

بخش ۱۳۵ - بزم طیهور و آتبین: ز شادی خورش خواست طیهور و می

بخش ۱۳۶ - پرسش آتبین با طیهور از راه دانش: وز آن پس گهی آتبین پیش شاه

بخش ۱۳۷ - دیدن آتبین در نجوم و دانستن رازها: سر سال نو هرمز فروردین

بخش ۱۳۸ - خواستگاری آتبین دختر طیهور را: فرع را فرستاد با کامداد

بخش ۱۳۹ - پرسش آتبین از چگونگی برگزیدن فرارنگ: به سرمستی اندر فرع را چه گفت

بخش ۱۴۰ - برگزیدن آتبین فرارنگ را: فرع را فرستاد نزدیک شاه

بخش ۱۴۱ - آگهی یافتن طیهور از برگزیدن آتبین فرارنگ را: فرع پیش شاه اندر آمد ز راه

بخش ۱۴۲ - پیشکش فرستادنها: به دستور فرمود تا کرد ساز

بخش ۱۴۳ - رسیدن شاه آتبین به معشوق: چو روز آمد از ماه اردیبهشت

بخش ۱۴۴ - گله ی طیهور از آتبین: از ایشان دژک گشت سالار کوه

بخش ۱۴۵ - خواب دیدن آتبین: شبی شادمان خفته بد آتبین

بخش ۱۴۶ - دیدن شاه آتبین جمشید را در خواب: به خواب اندرون شد شبی سهمناک

بخش ۱۴۷ - آگاه کردن آتبین طیهور را از آهنگ بازگشت به ایران: گذشت آن شب و بامداد پگاه

بخش ۱۴۸ - راهنمایی طیهور: بدو گفت طیهور کاکنون ز راه

بخش ۱۴۹ - گفتگوی آتبین و طیهور و پیر ملاح: دگر روز شد پیش شاه آتبین

بخش ۱۵۰ - بازگشت آتبین از راه دریا: چو رفت آتبین از بسیلا برون

بخش ۱۵۱ - رسیدن آتبین به خشکی: همی راند تا کوه شد بر دو شاخ

بخش ۱۵۲ - گذشتن آتبین از دریا و رسیدن به ایران: از آن آتبین شادمان گشت سخت

بخش ۱۵۳ - گفتگوی آتبین با جوانی از ایرانیان: همی بود در بیشه شاه آتبین

بخش ۱۵۴ - دیدن آتبین آفتاب را در خواب: پراندیشه خسرو شبی خفته بود

بخش ۱۵۵ - باردار شدن فرارنگ و زادن فریدون: به پیش فرارنگ شد در زمان

بخش ۱۵۶ - گفتار اندر خواب دیدن آتبین بار چهارم: چنان دان که دیدم من امشب به خواب

بخش ۱۵۷ - دیدار آتبین با فرستاده ی سلکت: یکی روز بیرون شد از پیشگاه

بخش ۱۵۸ - رفتن دستور از بیشه به کوه دماوند: گرانمایه دستور با رهنمون

بخش ۱۵۹ - آزمودن کامداد سلکت را: بدو گفت سلکت که ای رهنمون

بخش ۱۶۰ - دانش پرسیدن کامداد برماین را و پاسخ او: چو از پرده بنمود رخسار هور

بخش ۱۶۱ - پذیره شدن آتبین سلکت را و سپردن فریدون را به وی: زمین چون بپوشید پر غراب

بخش ۱۶۲ - پرورش فریدون: ز فرزند چون خسته دل گشت باز

بخش ۱۶۳ - خبر یافتن کوش از نشستن آتبین به دریا: کنون بازگردم به گفتار کوش

بخش ۱۶۴ - آگاه کردن کوش ضحاک را از رفتن آتبین به ایران: دل پیل دندان ز غم یافت درد

بخش ۱۶۵ - کشته شدن آتبین: یکی روز از بیشه شاه آتبین

بخش ۱۶۶ - ستمهای کوش: سراینده دهقان بسیار هوش

بخش ۱۶۷ - دعوت کوش مردم را به پرستش خویش: جهاندیده گوید بدان روزگار

بخش ۱۶۸ - زناشویی کوش با دختر نوشان: چنین آمد از کوش نامه پدید

بخش ۱۶۹ - عاشق شدن کوش به دختر خویش: بخواندی زمان تا زمان دخترش

بخش ۱۷۰ - عاشق شدن دختر کوش و انتقام پدر از معشوق وی: شکیبا همی بود تا چند گاه

بخش ۱۷۱ - دختر خواستن کوش از شهرهای چین: جهاندیده گوید که در مرز چین

بخش ۱۷۲ - مرگ دختر کوش و زاری پدر: دو سال اندر این ماهچهره ببود

بخش ۱۷۳ - گریختن کنعان از کوش و رفتن پیش ضحاک: بپژمرد کنعان که آن را بدید

بخش ۱۷۴ - نامه ی کوش به طیهور به مکر و فریب: چو آگاه شد کآتبین شد درست

بخش ۱۷۵ - فریب خوردن طیهور و پیمان کردن با کوش: وزآن پس یکی ترجمان را بخواند

بخش ۱۷۶ - پیمان ستدن فرستاده ی طیهور از کوش: ز دریا چو بر شد فرستاده مرد

بخش ۱۷۷ - هدیه فرستادن طیهور و کوش به نزد یکدیگر: وز آن جایگه شادمان گشت باز

بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور: چو برداشت کوش از میان کین و جنگ

بخش ۱۷۹ - اندر پیروزی یافتن کوش بر جزیره ی بسیلا: به بر چون برافگند گردون گره

بخش ۱۸۰ - لشکر آرایی طیهور و پیام او به کوش و پاسخ وی: بفرمود پس تا سپه را بخواند

بخش ۱۸۱ - برگشتن طیهور به بسیلا: وزآن روی طیهور با آن سپاه

بخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا: بیاراست لشکر دگر روز کوش

بخش ۱۸۳ - محاصره کردن کوش شهر بسیلا را: وز آن جایگه لشکر اندر کشید

بخش ۱۸۴ - آگاهی یافتن کوش از کشته شدن آتبین و دو پسرش: ز ناگه برآمد سواری ز راه

بخش ۱۸۵ - آگاهی یافتن کوش از گرفتار شدن ضحاک بر دست فریدون و گریختن کوش: بترسید طیهور و نومید شد

بخش ۱۸۶ - در پی کوش و چینیان: از ایشان چو بشنید طیهور گفت

بخش ۱۸۷ - نامه ی فرارنگ به پدر درباره ی پیروزی فریدون و بند کردن ضحاک: ز ناگه بیامد سر ماه نو

بخش ۱۸۸ - در عبرت گرفتن از کار جهان و گریز به مدح ممدوح: چنین است کار جهان کرد کرد

بخش ۱۸۹ - نیایش نمودن طیهور یزدان را: کنون زآتبین چون بپرداختیم

بخش ۱۹۰ - رفتن طیهور از جزیره ی بسیلا و گرفتن ماچین و چین: به دریا سوی مرز ماچین شتافت

بخش ۱۹۱ - مردن طیهور شاه و پادشاهی کارم دادگر: چنین هفت سال اندر این کار شد

بخش ۱۹۲ - فریدون در پی ضحاکیان: فریدون فرخ در این سالیان

بخش ۱۹۳ - پادشاهی فریدون و فرستادن نامه به نزد طیهور: از ایشان چو دیگر نیامد به دست

بخش ۱۹۴ - هدایای کارم به نزد فریدون و وصف اسبان آبی نژاد: در گنجهای پدر کرد باز

بخش ۱۹۵ - پاسخ نامه ی فریدون از کارم: چو کارم چنین خواسته کرد راست

بخش ۱۹۶ - فرستاده ی کارم در پیشگاه فریدون: فرستاده برداشت آن خواسته

بخش ۱۹۷ - برگزیدن نستوه شیروی به فرمانروایی چین و فرستادن او را به جنگ کوش: همی خواست تا لشکری گشن زوش

بخش ۱۹۸ - پاسخ نامه ی کارم و فرستادن هدایا به نزد او: پس از بهر کارم بیاراست نیز

بخش ۱۹۹ - رفتن نستوه با لشکر به جانب ماوراء النهر: بفرمود نستوه را تا سپاه

بخش ۲۰۰ - رسیدن هدایای فریدون به نزد کارم و پیوستن کارم به نستوه: فرستاده روز و شبان ره برید

بخش ۲۰۱ - نامه فرستادن نستوه به نزد کوش پیل دندان: یکی نامه فرمود نزدیک کوش

بخش ۲۰۲ - پاسخ نامه ی کوش به نزد نستوه: یکی پاسخ نامه فرمود و گفت

بخش ۲۰۳ - جنگ نستوه و کارم با کوش: سپهبد ز گفتار او کین گرفت

بخش ۲۰۴ - شبیخون کردن کوش بر نستوه و زخمی شدن کوش و شکست ایرانیان: شب تیره دروازه بگشاد زود

بخش ۲۰۵ - بازگشت نستوه: وز ایران از آن سی هزاران سوار

بخش ۲۰۶ - رفتن قباد کاوه به کارزار کوش: فریدون برآشفت از آن دیوزاد

بخش ۲۰۷ - پیغام فرستادن قباد کاوه به نزدیک کوش: چنین گفت کای بدتن بدنژاد

بخش ۲۰۸ - رزم کردن کوش با قباد و پیروزی قباد: گزین کرد کوش از سپه صد هزار

بخش ۲۰۹ - نامه ی قباد نزدیک شاه فریدون به فتح: همان شب یکی نامه فرمود گفت

بخش ۲۱۰ - نامه ی کوش به شاه مکران و سپاه خواستن: شب آمد طلایه برون کرد کوش

بخش ۲۱۱ - جنگ تن به تن قباد با کوش: چو خورشید بر زد سر از برج گاو

بخش ۲۱۲ - پیروزی قباد بر کوش: سپیده دمان رزم را ساز کرد

بخش ۲۱۳ - داستان کوش با ایرانیان: فرستاد پیغام نزد قباد

بخش ۲۱۴ - آمدن سپاه مکران و چین به نزدیک کوش: دگر ماه بگذشت بی رزم و کین

بخش ۲۱۵ - آگاهی ایرانیان از نیرنگ کوش و کارزار با دشمن: چو بزدود هور از هوا لاجورد

بخش ۲۱۶ - پیروزی کوش و بیهوش شدن قباد و بازگشت ایرانیان: به هنگام شب کوش را با قباد

بخش ۲۱۷ - چینیان و مکرانیان در پی گریختگان و پیروزی ایرانیان بر آنان: سوی رزم شد کوش چون روز بود

بخش ۲۱۸ - بهوش آمدن قباد و سرزنش سپاه: قباد سپهبد چو آمد بهوش

بخش ۲۱۹ - گفتگوی فریدون با قباد درباره ی کوش: چو نزدیک آمل رسید آن سپاه

بخش ۲۲۰ - رفتن نستوه به جنگ کنعان پسر کوش: فریدون ز گفتار او گشت شاد

بخش ۲۲۱ - اندر فرزندان کنعان: کوش و نمرود: پسر داشت کنعان یکی کوش نام

بخش ۲۲۲ - بازگشت به سرگذشت کوش رفتن کوش با ماوراءالنهر و خاور: بر این داستان دگر دار گوش

بخش ۲۲۳ - ساختن شهر کوشان و قرار دادن پیکر کوش در آن: خوش آمدش بنشست بر کوه ژرف

بخش ۲۲۴ - بازگشت کوش به مکران و کشتن شاه مکران: وز آن جا سپه سوی مکران کشید

بخش ۲۲۵ - فرستادن جاسوسان به دربار فریدون: وز آن جا سوی شهر خمدان کشید

بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او: به خود کامگی شاه بر تخت شد

بخش ۲۲۷ - پشیمانی کوش از کشتن نگارین: جهان را چو شعر سیه چاک شد

بخش ۲۲۸ - بازگشت جاسوس کوش از ایران: سواری که از چین فرستاده بود

بخش ۲۲۹ - کوش دعوی خدایی می کند: از آن ایمنی راه کشی گرفت

بخش ۲۳۰ - بازگشتن قارن از سقلاب و روم بنزد فریدون: چو برگشت قارن ز سقلاب و روم

بخش ۲۳۱ - داد خواستن مردمان از دست کوش شاه چین: چنان بود یک روز کز مرز چین

بخش ۲۳۲ - رای زدن فریدون با قارن در کار کوش: ز گفتار ایشان دژم گشت شاه

بخش ۲۳۳ - لشکر کشی قارن به چین: برون آمد از پیش تخت بلند

بخش ۲۳۴ - آگاه شدن کوش از آمدن ایرانیان و گرد آوردن سپاه: چو آگاهی آمد به کوش سترگ

بخش ۲۳۵ - نخستین روز جنگ و پیروزی کوش: به خواب اندر آمد سر هر گروه

بخش ۲۳۶ - نیرنگ قارن و شکست سپاه کوش: بفرمود تا رفت نستوه پیش

بخش ۲۳۷ - آگاه شدن کوش از آمدن قارن: دگر روز برداشت لشکر ز جای

بخش ۲۳۸ - جنگ دیگر ایرانیان با کوش و کشته شدن شاه تبت به دست نستوه: سپیده چو بگشاد چون باز پر

بخش ۲۳۹ - جنگ کردن قارن با کوش و پیروزی ایرانیان: چو از قلب قارن بدید آن شکست

بخش ۲۴۰ - گریختن کوش و پناه بردن به شهر خمدان: شهنشاه چین با سپاهش نژند

بخش ۲۴۱ - محاصره ی طولانی شهر خمدان: چو دارای چین دید کآمد سپاه

بخش ۲۴۲ - پیشنهاد قارن به کوش برای جنگ تن به تن: یکی روز قارن دژمناک بود

بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش: سپیده چو بر چرخ پرواز کرد

بخش ۲۴۴ - آمادگی چینیان برای ادامه ی جنگ: چو بی شاه شد سوی شهر آن سپاه

بخش ۲۴۵ - پیام قارن به چینیان و زنهار دادن به آنان: دگر روز قارن فرستاده ای

بخش ۲۴۶ - خوار کردن فرستاده ی قارن توسط سپاهیان چینی: چو گفتار آن مرد شیرین سخن

بخش ۲۴۷ - پیشنهاد پنهانی تسلیم شهر و تصرف آن به دست ایرانیان: نهانی فرستاده ای تاختند

بخش ۲۴۸ - فرستادن کوش و گنجهای او بنزد فریدون: وز آن جا بشد تا به ایوان کوش

بخش ۲۴۹ - گردیدن قارن به گرد چین و سپردن چین به نستوه: برآمد یکی گرد چین با سپاه

بخش ۲۵۰ - رسیدن کوش بنزد فریدون و بند کردن او در دماوند: سوی شهر ایران شد او با سپاه

بخش ۲۵۱ - بازگشت قارن بنزد فریدون: وز آن پس به سه ساله قارن رسید

بخش ۲۵۲ - جنگهای ایرانیان با سیاهان بجه و نوبی در کشور باختر: چنین تا نفیر آمد از باختر

بخش ۲۵۳ - رای زدن فریدون با فرزانگان در کار سیاهان: فریدون فرزانه هر چندگاه

بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان: زمانی فروماند از اندیشه شاه

بخش ۲۵۵ - گفتگوی قارن با کوش درباره ی بخشایش فریدون: وزآن پس بدو گفت قارن که شاه

بخش ۲۵۶ - کوش در پیشگاه فریدون: چو یک سال در کاخ قارن بماند

بخش ۲۵۷ - هدایای فریدون به کوش: فرستاد مر کوش را خواند پیش

بخش ۲۵۸ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی باختر و سیاهان: فریدون بدو گفت کز باختر

بخش ۲۵۹ - پند دادن فریدون کوش را و سوگند دادن او به دادگری و فرمانبرداری: چو آن جا رسی کشور آباد کن

بخش ۲۶۰ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی گزینش سپاه: چو از مغز می رفت و آمد به هوش

بخش ۲۶۱ - حرکت کوش و سپاه از آمل برای پیگار با سیاهان مازندران: از آمل روان گشت لشکر به راه

بخش ۲۶۲ - نامه ی کوش به نزدیک قراطوس شاه اندلس درباره ی بازگردانیدن فراریان باختر: قراطوس را نامه ای کرد کوش

بخش ۲۶۳ - پاسخ قراطوس به کوش و نپذیرفتن فرمان او: یکی پاسخ نامه فرمود و گفت

بخش ۲۶۴ - آگاه ساختن فریدون از نامه ی قراطوس و گذشتن کوش از دریا: چو آمد بر کوش و نامه بداد

بخش ۲۶۵ - آماده شدن قراطوس برای جنگ و نیرنگ کوش: چو آگاه شد زو قراطوس گفت

بخش ۲۶۶ - آرایش دو سپاه در میدان جنگ: بفرمود تا گاه بانگ خروس

بخش ۲۶۷ - چاره ی دیگر کوش و گرفتار شدن قراطوس: چو پردخته شد او به کار سپاه

بخش ۲۶۸ - خواندن ساکنان شهر به تسلیم: فرستاد از ایرانیان دو هزار

بخش ۲۶۹ - تسلیم شهر و زنهار دادن کوش سپاه قراطوس را: بترسید مردم ز پیغام اوی

بخش ۲۷۰ - باز گردانیدن مردم باختر از اندلس: فرستاد از آن پس منادیگران

بخش ۲۷۱ - نامه ی کوش پیل دندان به نزدیک فریدون: یکی نامه فرمود نزدیک شاه

بخش ۲۷۲ - گشادن کوه طارق: به دریا گذر کرد بار دگر

بخش ۲۷۳ - بازگشت به مغرب و کشتن قراطوس: چو آمد به دشت اریله فرود

بخش ۲۷۴ - رسیدن خواسته بنزد فریدون و پاسخ نامه ی کوش: چو آن خواسته سوی ایران رسید

بخش ۲۷۵ - آگاهی فریدون از کشته شدن قراطوس: سر سال دیگر خبر یافت شاه

بخش ۲۷۶ - کوش در اندلس: چو در باختر پنج سال دگر

بخش ۲۷۷ - ساختن چند شهر در کوه طارق: چو نادیده جایی ز کشور نماند

بخش ۲۷۸ - کارزار کوش پیل دندان با سیاهان بجه و نوبی: پس از کار مغرب سیاهان زفت

بخش ۲۷۹ - یافتن زر رسته: بدان مرز یک هفته آمد فراز

بخش ۲۸۰ - کارهای نیک کوش و دوست گرفتن مردمان او را: وزان پس به دستور داننده گفت

بخش ۲۸۱ - یافتن دو کان زر: دو کان گزیده به چنگ آمدش

بخش ۲۸۲ - نامه ی کوش بنزد فریدون و پاسخ آن: فرستاد نامه بدان آگهی

بخش ۲۸۳ - پیش بینی فریدون درباره ی ناسپاسی کوش: وزآن پس دبیران و گردان شاه

بخش ۲۸۴ - غره شدن کوش و آغاز نافرمانی وی: از آن پس چو نیروی خود دید کوش

بخش ۲۸۵ - آگاه ساختن فریدون از نافرمانی کوش: چو بگذشت از این گونه ده سال بیش

بخش ۲۸۶ - رای زدن فریدون با قارن: بفرمود تا قارن آمد برش

بخش ۲۸۷ - نامه ی فریدون به کوش و خواندن وی برای رزم مهراج و دارای چین: وزآن پس بدو گفت کای شهریار

بخش ۲۸۸ - پاسخ نامه ی کوش به شاه فریدون: یکی پاسخش کرد از آن پس به مهر

بخش ۲۸۹ - نگه کردن فریدون و قارن در کار کوش: چو بنهاد پاسخ در آن پیشگاه

بخش ۲۹۰ - نامه ی فریدون به کوش و فراخواندن ایرانیان را: بفرمود تا نامه کردش دبیر

بخش ۲۹۱ - دلتنگی کوش از نامه های فریدون: ببردند و بر کوش کردند یاد

بخش ۲۹۲ - گریختن گروهی از ایرانیان بنزد فریدون: برآمد بر این بر بسی روزگار

بخش ۲۹۳ - کوشش کوش برای نگهداشتن ایرانیان در سپاه خود: نبایست مرکوش را کآن سپاه

بخش ۲۹۴ - رسیدن ایرانیان بنزد فریدون و آگاهی او از خیانت مردان خوره: چو ایرانیان شاد و آراسته

بخش ۲۹۵ - گردیدن کوش به گرد کشور: وزآن پس بزد نای رویین به دشت

بخش ۲۹۶ - ایمنی کوش از کار فریدون و بازگشت به خوی وارونه ی خود: پراندیشه بود و همی سال چند

بخش ۲۹۷ - کوش بار دیگر دعوی خدایی می کند: بدانگه که فرمود بر او به چین

بخش ۲۹۸ - گفتن مرد پیر حکایت مرز خوبان: چنین گفت گوینده ی داستان

بخش ۲۹۹ - لشکرکشی کوش به مرز خوبان و تصرف آن: ز لشکر گزین کرد ششصد هزار

بخش ۳۰۰ - آگاه شدن فاروق شاه خلایق از آمدن کوش: به بشکوبش آمد همان آگهی

بخش ۳۰۱ - نامه بردن فاروق به جانب مرز خوبان به کوش و اظهار فرمانبرداری: هم اندر زمان نامه ای کرد زود

بخش ۳۰۲ - پاسخ کوش به فاروق و خواستن باژ: منا دیگران را بفرمود شاه

بخش ۳۰۳ - فرستادن باژ و کنیزکان و غلامان زیباروی بنزد کوش: فرستاده چون پیش فاروق شد

بخش ۳۰۴ - راست شدن مملکت بر کوش: وزآن پس ز فاروق هر سال باز

بخش ۳۰۵ - گفتگوی فریدون با قارن در کار کوش: غمی شد فریدون چو آگاه شد

بخش ۳۰۶ - بخش کردن فریدون زمین را بین سلم و تور و ایرج: چو بگذشت صد سال و هشتاد و یک

بخش ۳۰۷ - فرستادن فریدون سلم را به روم و فرمانبرداری شاهان روم از وی: به هنگام رفتن به سلم سترگ

بخش ۳۰۸ - آگاه شدن کوش از آمدن سلم: چو فاروق و سقلاب سالار نیز

بخش ۳۰۹ - نامه فرستادن سلم به فریدون برای جنگ با کوش: چو سلم اندر آن مرز خود کامه شد

بخش ۳۱۰ - فرستادن فریدون قارن را با پانصد هزار سپاهی به روم: بفرمود تا قارن نامدار

بخش ۳۱۱ - رفتن سلم و قارن به کارزار کوش: چو اردیبهشت آمد و روز جوش

بخش ۳۱۲ - جاسوس فرستادن کوش به لشکرگاه ایرانیان و پیغام قارن به کوش: یکی مرد پوینده را همچو دود

بخش ۳۱۳ - آغاز جنگ و پیروزی کوش بر اندیان: دو لشکر برابر بر آن دشت کین

بخش ۳۱۴ - جنگ در روز دوم: چو بگذشت تیره شب و روز شد

بخش ۳۱۵ - گفتگوی قارن با سلم در بسیاری سپاه کوش: وزآن روی قارن برآمد دمان

بخش ۳۱۶ - کشته شدن مردان خوره به دست قارن: سپیده دمان قارن رزمخواه

بخش ۳۱۷ - آراستن رزم شاهان رزم قارن و کوش و زخمی شدن قارن: چو خورشید رزم شباهنگ کرد

بخش ۳۱۸ - گفتگوی قارن و سلم: وز آن روی چون سلم برگشت رفت

بخش ۳۱۹ - ادامه ی جنگ بی حضور قارن به مدت یک هفته: دل سلم از آن داستان شد دژم

بخش ۳۲۰ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش: چو یک هفته بگذشت بر کارزار

بخش ۳۲۱ - کارزار سلم با کوش و حیلت کردن قارن و هزیمت شدن کوش: چو شد ماه نو مرد جنگ آزمای

بخش ۳۲۲ - رفتن قباد از عقب کوش و پیروزی کوش بر وی: قباد دلاور سپه برگرفت

بخش ۳۲۳ - سلم و قارن در باختر: وز آن جا سپه را سر اندر کشید

بخش ۳۲۴ - بازگردانیدن سلم ایرانیان و سپاه برادرش تور را: بدو خلعت خسروانی فگند

بخش ۳۲۵ - رسیدن نامه ی تور به سلم و بازگشت سلم از روم: برابر همی بود با سال هشت

بخش ۳۲۶ - در رای زدن تور و سلم در آشتی با کوش: چنین گفت گوینده ی باستان

بخش ۳۲۷ - نامه فرستادن تور و سلم بنزد کوش و پینشهاد بخش کردن زمین بین کوش و تور و سلم: پسندیده آمد سخنهای تور

بخش ۳۲۸ - پذیرفتن کوش پینشهاد تور و سلم را: چو نزدیک کوش آمد آن تیزکوش

بخش ۳۲۹ - سوگند خوردن تور و سلم و کوش و مبادله ی اسیران: فرستاده ی تور شد پیش تخت

بخش ۳۳۰ - آگاهی فریدون از شورش تور و سلم و کوش و فرستادن قارن و نریمان به جنگ آنان: وز آن جا سوی روم برگشت شاد

بخش ۳۳۱ - سپاه خواستن تور از سلم و کوش: به تو آگهی آمد از هر دوان

بخش ۳۳۲ - نامه ی قارن و نریمان به فریدون و پاسخ او: نوندی برفت از در پهلوان

بخش ۳۳۳ - کمر بستن منوچهر به کین ایرج: چنین تا برآمد بر این چند سال

بخش ۳۳۴ - یاوری خواستن تور و سلم از کوش: به تور آگهی آمد و سلم از اوی

بخش ۳۳۵ - کشته شدن تور به دست منوچهر: به دریا نمودند هر دو درنگ

بخش ۳۳۶ - آمدن کوش و سپاهش: بدانگه که از خواب خیزد خروس

بخش ۳۳۷ - گفتگوی منوچهر با قارن درباره ی کوش: چنین بود تا قارن تیزچنگ

بخش ۳۳۸ - جنگ تن به تن منوچهر و کوش و پیروزی منوچهر: چو روز مصاف آمد و گاه جنگ

بخش ۳۳۹ - کشته شدن سلم: بدان سان دوان سوی لشکر شتافت

بخش ۳۴۰ - دادن منشور روم و توران به قارن و شاپور و بازگشت منوچهر به ایران: چو از کین ایرج بپردخت شاه

بخش ۳۴۱ - گریختن کوش به خاوران: سراسیمه لشکر همی تاخت کوش

بخش ۳۴۲ - عاشق شدن کوش بر دختر خود و کشتن دختر و خواندن مردم به بت پرستی: به آسانی ایدر سرش گشت مست

بخش ۳۴۳ - تصرف باختر به دست سیاهان مازنداران: پس از بجه و نوبه مردی درشت

بخش ۳۴۴ - پیروزی سیاهان و گریختن کوش: چو آگاهی آمد به کوش سترگ

بخش ۳۴۵ - فریب دادن کوش کاووس شاه را: همی تاخت تا پیش کاووس شاه

بخش ۳۴۶ - لشکر کشی کاووس به مازندران: بدان ره کشیدش فزونی و آز

بخش ۳۴۷ - پیروزی شاه مازندران و نجات ایرانیان به دست رستم: بماندند بیچاره چون بیهشان

بخش ۳۴۸ - کوش خود را آفریننده ی جهان می خواند: به فرمان دستور او کشورش

بخش ۳۴۹ - در آرزو کردن کوش شکار را و گم شدن او در بیشه: شکار آرزو کرد یک روز کوش

بخش ۳۵۰ - دیدن کاخی آباد و گفتگوی کوش آفریننده ی جهان با پیری فرزانه: چهل روز بر گرد آن بیشه کوش

بخش ۳۵۱ - راندن پیر کوش را و پشیمان شدن کوش: ز گفتار او کوش شد تنگدل

بخش ۳۵۲ - سخنان پیر فرزانه با کوش درباره ی آفریدگار جهان و جهانیان: بدو گفت این خود نشاید شنود

بخش ۳۵۳ - پذیرفتن کوش سخنان پیر فرزانه را و چاره گری پیر درباره ی دو دندان و دو گوش وی: ز گفتار او کوش شد شادمان

بخش ۳۵۴ - دانش آموختن کوش از پیر: وزآن پس بدان راه دانش نمود

بخش ۳۵۵ - هفت پند پیر فرزانه به کوش و دادن چند دفتر دانش به او: بدو گفت خواهی که از نزد من

بخش ۳۵۶ - پیر فرزانه از خاندان جمشید است: چو گیتی سیه گشت همرنگ دود

بخش ۳۵۷ - بازگشت کوش به مرز و بوم خود: شب آمد درآمد به اسب سمند

بخش ۳۵۸ - خواندن کوش مردمان را به ایزد پرستی: وزآن پس بتان را بدان چهره کرد

بخش ۳۵۹ - خواهش شاه جابلق از کوش برای دور ساختن گزند موران آدمخوار: مگر شاه جابلق کاو نامه ای

بخش ۳۶۰ - نیرنگ کوش برای نابود ساختن موران: چو کوش جهاندیده نامه بخواند

بخش ۳۶۱ - خواهش دیگر شاه جابلق از کوش برای روستای بی آب کشورش: چو برگشتن آراست شاه و سپاه

بخش ۳۶۲ - نیرنگ کوش و ساختن صندوق و فواره: یکی کرد صندوق رویین بساخت

بخش ۳۶۳ - ساختن حوضها برای درمان مصروعان: به راه بیابان به جایی رسید

بخش ۳۶۴ - ساختن گنبد و بتی بر چهر خویش: وزآن جایگه کوش ره برنوشت

بخش ۳۶۵ - شارستانی به نام ارم: دگر شارستانی ست از سیم ناب

بخش ۳۶۶ - چهار طاقی نزدیک شهر ارم: یکی چار طاقی بنزدیک شهر

بخش ۳۶۷ - ماهنگ دارای چین یا کوش پیشین بنیانگذار چهار طاقی: جهاندیده گوید که بنیاد این

بخش ۳۶۸ - ساختن طلسم در افریقیه: به افریقیه اندر دو کوه است باز

بخش ۳۶۹ - دادگری کوش: وزآن پس جهاندیده کوش سترگ

این آمار از میان ۱۰٬۱۴۸ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.

توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرع‌های بند قالبهای ترکیبی مثل مخمس‌ها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.

آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.

وزن‌یابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزن‌یابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومه‌ها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.

ردیف وزن تعداد ابیات درصد از کل
۱ فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) ۱۰٬۱۴۸ ۱۰۰٫۰۰

آمار ابیات برچسب‌گذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:

ردیف قالب شعری تعداد ابیات درصد از کل
۱ مثنوی ۱۰٬۱۴۸ ۱۰۰٫۰۰

آمار فراوانی تعداد ابیات اشعار این بخش به شرح زیر است (بلندترین شعر شامل ۱۷۵ بیت و کوتاه‌ترین شامل ۳ بیت شعر است):

ردیف تعداد ابیات شعر فراوانی درصد از ۳۶۹ شعر
۱ ۱۹ ۱۸ ۴٫۸۸
۲ ۱۲ ۱۶ ۴٫۳۴
۳ ۱۸ ۱۴ ۳٫۷۹
۴ ۲۶ ۱۴ ۳٫۷۹
۵ ۲۱ ۱۳ ۳٫۵۲
۶ ۱۵ ۱۳ ۳٫۵۲
۷ ۲۷ ۱۳ ۳٫۵۲
۸ ۱۱ ۱۳ ۳٫۵۲
۹ ۱۴ ۱۲ ۳٫۲۵
۱۰ ۸ ۱۲ ۳٫۲۵
۱۱ ۱۰ ۱۱ ۲٫۹۸
۱۲ ۱۶ ۱۱ ۲٫۹۸
۱۳ ۲۲ ۱۰ ۲٫۷۱
۱۴ ۲۳ ۱۰ ۲٫۷۱
۱۵ ۲۹ ۹ ۲٫۴۴
۱۶ ۲۰ ۹ ۲٫۴۴
۱۷ ۱۳ ۸ ۲٫۱۷
۱۸ ۱۷ ۸ ۲٫۱۷
۱۹ ۲۴ ۸ ۲٫۱۷
۲۰ ۹ ۸ ۲٫۱۷
۲۱ ۳۰ ۷ ۱٫۹۰
۲۲ ۴۳ ۷ ۱٫۹۰
۲۳ ۳۹ ۶ ۱٫۶۳
۲۴ ۲۸ ۶ ۱٫۶۳
۲۵ ۷ ۵ ۱٫۳۶
۲۶ ۳۵ ۵ ۱٫۳۶
۲۷ ۶ ۵ ۱٫۳۶
۲۸ ۲۵ ۵ ۱٫۳۶
۲۹ ۵۱ ۵ ۱٫۳۶
۳۰ ۳۷ ۵ ۱٫۳۶
۳۱ ۳۴ ۴ ۱٫۰۸
۳۲ ۵۴ ۴ ۱٫۰۸
۳۳ ۳۸ ۳ ۰٫۸۱
۳۴ ۴۷ ۳ ۰٫۸۱
۳۵ ۷۲ ۳ ۰٫۸۱
۳۶ ۴۹ ۳ ۰٫۸۱
۳۷ ۴۲ ۳ ۰٫۸۱
۳۸ ۳۳ ۳ ۰٫۸۱
۳۹ ۶۴ ۳ ۰٫۸۱
۴۰ ۳۱ ۳ ۰٫۸۱
۴۱ ۳۶ ۳ ۰٫۸۱
۴۲ ۵ ۲ ۰٫۵۴
۴۳ ۵۶ ۲ ۰٫۵۴
۴۴ ۳۲ ۲ ۰٫۵۴
۴۵ ۴۴ ۲ ۰٫۵۴
۴۶ ۶۱ ۲ ۰٫۵۴
۴۷ ۴۵ ۲ ۰٫۵۴
۴۸ ۳ ۲ ۰٫۵۴
۴۹ ۴۰ ۲ ۰٫۵۴
۵۰ ۵۲ ۲ ۰٫۵۴
۵۱ ۴۸ ۲ ۰٫۵۴
۵۲ ۴۱ ۲ ۰٫۵۴
۵۳ ۷۴ ۲ ۰٫۵۴
۵۴ ۶۶ ۲ ۰٫۵۴
۵۵ ۵۵ ۲ ۰٫۵۴
۵۶ ۵۰ ۱ ۰٫۲۷
۵۷ ۹۳ ۱ ۰٫۲۷
۵۸ ۹۱ ۱ ۰٫۲۷
۵۹ ۸۹ ۱ ۰٫۲۷
۶۰ ۱۱۶ ۱ ۰٫۲۷
۶۱ ۶۲ ۱ ۰٫۲۷
۶۲ ۶۹ ۱ ۰٫۲۷
۶۳ ۹۲ ۱ ۰٫۲۷
۶۴ ۸۰ ۱ ۰٫۲۷
۶۵ ۵۳ ۱ ۰٫۲۷
۶۶ ۱۷۵ ۱ ۰٫۲۷
۶۷ ۸۸ ۱ ۰٫۲۷
۶۸ ۵۷ ۱ ۰٫۲۷
۶۹ ۶۰ ۱ ۰٫۲۷
۷۰ ۶۸ ۱ ۰٫۲۷
۷۱ ۴ ۱ ۰٫۲۷
۷۲ ۸۳ ۱ ۰٫۲۷
۷۳ ۶۵ ۱ ۰٫۲۷
۷۴ ۸۷ ۱ ۰٫۲۷
۷۵ ۵۹ ۱ ۰٫۲۷