چو بنهاد پاسخ در آن پیشگاه
نگه کرد و برخواند دستور شاه
فریدون همه جُستنی باز جُست
یکایک بگفت آنچه دید او درست
از آن افسر و تخت زرّین اوی
وزآن بارگاه به آیین اوی
وزآن استواری آن جایگاه
وزآن کشور و ساز و چندان سپاه
فریدون فروماند از این گفت و گوی
سوی قارن پهلوان کرد روی
بدو گفت رو بازخوان آن سپاه
که با کوش رفتند از این بارگاه
شکیب از دل پهلوان دور شد
چو شاه جهاندار رنجور شد
چو ایشان بیایند لشکر کشم
مر آن دیو را جان ز تن برکشم
چو من خشت پولاد لرزان کنم
بدان دیو چهره بتر ز آن کنم
که کردم به چین اندر آورد و کین
که از پُشت اسبش زدم بر زمین
همی بود دیر اندر اندیشه شاه
وزآن پس بدو گفت کای نیکخواه
همان دان که در کشور باختر
زمین و درختش نیاورد بر
مرآن مرز گیریم بیران هنوز
گذرگاه ببران و شیران هنوز
چو خود شاه دیگر ز فرمانبری
بکردند و خوار آید این داوری
ولیکن ازاو باز خواهم سپاه
مگر لختی آزرم دارم نگاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: فریدون پس از شنیدن گزارشات، به دقت به توضیحات قارن گوش میدهد و درباره وضعیت کشور، لشکر و دیوها صحبت میکند. او از موقعیت و قدرت سپاه خود مطمئن است و عزم دارد که به مقابله با دیوها برود. قارن، پهلوان وفادار، تصمیم دارد تا لشکر را به میدان جنگ بکشاند و به فریدون اطمینان میدهد که با قدرت و شجاعت دیوها را شکست خواهد داد. فریدون نیز نگرانیهایی دارد و در فکر استراتژی مناسب برای مقاومت در برابر خطرات موجود میباشد. وی به قارن میگوید که باید لشکر را ساماندهی کند و آماده جنگ شوند، ولی در عین حال از او میخواهد که به او زمان بدهد تا برنامهاش را تنظیم کند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه پاسخ را در آنجا گفت، به چهرهی آن فرد نگاه کرد و فرمان شاه را خواند.
هوش مصنوعی: فریدون به دنبال تمامی جستجوها رفت و هر یک را به دقت بررسی کرد و آنچه را که مشاهده کرد به درستی بیان کرد.
هوش مصنوعی: از آن مقام و جایگاه باارزش او و از آن کاخ با شکوه و زیبایی او.
هوش مصنوعی: از آن تحکیم و استواری آن مکان و از آن سرزمین و تجهیزات و نیروی فراوان.
هوش مصنوعی: فریدون پس از این گفت و گو، به سمت قارن، پهلوان، روی آورد.
هوش مصنوعی: به او گفتند که برو و آن گروه را بازخوانی کن، همانهایی که از این مکان با تلاش و کوشش رفتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی دل قهرمان به ناامیدی و بیحوصلگی میافتد، مانند زمانی است که پادشاه جهان در حال رنج و درد است.
هوش مصنوعی: وقتی آنها بیایند، لشکری به راه میاندازم و آن دیو را از جانم بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: من چنان از خود بیخود میشوم که حتی اگر با سختترین و محکمترین چیزها هم مواجه شوم، باز هم میتوانم قویتر و تاثیرگذارتر از آنها عمل کنم.
هوش مصنوعی: من در چین کارهایی انجام دادم و نیرویی که از پشت اسبش به زمین زدم.
هوش مصنوعی: شاه در دل خود به فکر و اندیشه فرو رفته بود و سپس به او گفت: ای نیکوکار و خیرخواه.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در کشور باختر زمین، درختی نیاورده است.
هوش مصنوعی: ما هنوز هم در سرزمینی خالی و بینقش زندگی میکنیم، جایی که راههایی برای رفت و آمد شیران و درندگان وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی خود شاه از اطاعت و فرمانبری دست برداشت و این قضاوت ناپسند به نظر رسید، به نظر میآید که سرنوشت تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: اما از او خواهم که سپاهی را به من بدهد، مگر اینکه کمی درس ادب را در نظر داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.