بر آشفت و با لشکر خویش گفت
که درد و غمان با شما باد جفت
همه دشمنان را بَرَم سوی کوه
چو سوی صف آیم همه همگروه
ز دشمن گریزان، شما چون رمه
همه توده گردیده پیشم همه
چو در جنگ زهره چنین داشتید
ز نیواسب وز من چه کین داشتید؟
همی بود بایست برجای خویش
به نزدیک جفت دلارای خویش
زنان شبستان بهند از شما
بدین داستانی نهند از شما
کنارنگ گفتند کای شهریار
به تندی زبان را تو رنجه مدار
هماورد ما گربُدی آدمی
از این رزم هرگز که گشتی غمی؟
چو آن دیو دوزخ برآرد غریو
بلرزد همی هفت اندام دیو
درختی ست گویی هر انگشت او
بدرد دل از چهره ی زشت او
چو او را ببینیم در دشت جنگ
بیفتد همی تیغ و زوبین ز چنگ
نه با اسب او اسب جوشد همی
بپرّد روان چون خروشد همی
نمایید، گفت، از سپاهش به من
نشان سلیح و کلاهش به من
که من چون مر او را ببینم ز دور
کنم کرکسان را بر این دشت سور
یکی گفت آن کس که پیش سپاه
سواری افگنده ست و کرده تباه
ز خون جوشن و تیغ او لاله رنگ
دهان و لبانش چو کام نهنگ
بر آن دشت کاو اسب تازد همی
تو گویی همی گوی بازد همی
به چشمش نیاید همی رزم هیچ
به بازی و ناورد دارد بسیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، یک فرمانده با لشکر خود به جنگ و مصیبتهای دشمنان اشاره میکند و میگوید که دشمنان باید به کوهها بروند. او از ترس و ناتوانی دشمنان گلایه کرده و اشاره میکند که وقتی در جنگ هستند، چگونه باید شجاعت نشان دهند. سپس به توصیف یک دیو وحشتناک میپردازد که هنگامی که به میدان جنگ میآید، همه میلرزد. دیو دارای ظاهری زشت و خطرناک است و به نظر میرسد که توان مقابله با او برای دشمنان بسیار سخت است. او همچنین از ویژگیهای جسمانی و رزمآوری دیو صحبت میکند و به ترس و اضطراب در دل دشمنان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: او به خشم آمد و با سپاه خود گفت که غم و اندوه همراه شما باشد.
هوش مصنوعی: هر زمان که به سمت دشمنان میروم، آنها را مانند کوه میبینم و وقتی به صف میآیم، همه با هم متحد و یکدست به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: شما مانند گوسفندانی هستید که از دشمن میگریزید و به دور من جمع شدهاید.
هوش مصنوعی: وقتی در میدان نبرد اینطور شجاعت و دلیری از نیو اسب نشان دادید، از من چه انتظاری داشتید؟
هوش مصنوعی: باید در کنار عشق خود، همیشه ثابت و پایدار بمانم.
هوش مصنوعی: زنان شبستان هند به زیبایی و دلربایی شما اشاره میکنند و در داستانهایشان از شما یاد میکنند.
هوش مصنوعی: کنارنگ گفت: ای پادشاه، مراقب باش که به زبان خود سخت نگیری و دیگران را آزار ندهی.
هوش مصنوعی: رقیب ما انسانی است که از این نبرد هرگز غمگین نشد.
هوش مصنوعی: وقتی آن دیو دوزخ فریاد بزند، تمام اندام هفتگانهاش به لرزه درمیآید.
هوش مصنوعی: درختی وجود دارد که هر شاخهاش نمایانگر درد و غم است، همانطور که چهرهاش زشت و ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: وقتی او را در میدان جنگ ببینیم، چنگالهای دشمن و نیزهها به زمین میافتند.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که او با اسبش به سرعت و قدرت در حال دویدن است، به طوری که حرکتش شبیه به صدای خر و خروشی است. او در این لحظه از انرژی و شتاب زیادی برخوردار است.
هوش مصنوعی: او گفت که از لشکرش چیزی به من نشان دهید، مانند زره و کلاهی که بر سر دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که من او را از دور ببینم، کرکسها را از این دشت دور میکنم.
هوش مصنوعی: کسی گفت که آن فردی که در برابر سپاه سوار شده است، خود را به خطر انداخته و با کارهایش را تباه کرده است.
هوش مصنوعی: به رنگ خون زره و شمشیر او، لبها و دهانش مانند لالهای است که به رنگ قرمز درآمده و حالتی بزرگ و پر دهان مانند نهنگ دارد.
هوش مصنوعی: در آن دشت که اسب می تازد، به نظر میرسد که گویی گویا حرفی بر میگرداند.
هوش مصنوعی: او هرگز در میدان جنگ هیچ رزم و نبردی را نمیبیند، بلکه به بازی و نبردهای بیمقدار مشغول است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.