همی راند یک روز و یک شب سیاه
رسیدند نزدیک سنگی سیاه
بتی بر سر سنگ دید از رخام
به نزدیک او شد شه نیکنام
نبشته چنین یافت بر دست اوی
که این پیکر کوش وارونه خوی
شه پیل دندان و سالار چین
خداوند فرمان و تاج و نگین
یکی کامرانی که اندر جهان
نبیند کس آن کاو بُدند از مهان
نراند کس آن کاو بر انده ست نیز
سرانجام بگذشت و بگذاشت چیز
برفت و به دستش همه باد ماند
خراب آمد و گیتی آباد ماند
گر آگاه گردید از کار من
ز فرمان و نیرو و کردار من
ز رای و ز مردی و گنج و سپاه
ز رزم و ز بزم و ز تخت و کلاه
نباید که بندد دل اندر جهان
که نوش آشکار و شرنگ از نهان
سه پانصد به گیتی بماندم درون
همه شهریاران به تیغم زبون
شکسته به دستم همی شد درست
ز خاک پی اسب من زر برست
ز سندان گذر کرد زوبین من
چنین آمدی باد نوشین من
کنونم فروریخت اندامها
چنین بود خواهد سرانجامها
سکندر فرو ریخت از دیده آب
همی گفت گیتی فسانه ست و خواب
اگر صد بمانیم وگر صد هزار
همین بود خواهد سرانجام کار
مرا کاشک زین دانشی راستان
کسی کردی آگاه از این داستان
بدانستمی کار و کردار کوش
که از سنگ دیدیم دیدار کوش
پر اندیشه ز آن جایگه برگرفت
شب و روز یک ماه دیگر برفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، فردی در سفر خود به سنگی سیاه میرسد که بر روی آن مجسمهای از یک پادشاه حک شده است. این پادشاه، دارای قدرت و مقام بالا است و کسی در دنیا به پای او نمیرسد. او به دستاوردهای خود در جنگ و حکومت اشاره میکند و بیان میکند که حتی اگر هزاران سال هم بگذرد، سرانجام همه چیز به پایان میرسد و دنیا فانی است. شاعر به بررسی بیثباتی زندگی و گذرای آن پرداخته و از تجربهاش میگوید که چگونه با وجود عظمت و قدرت، در نهایت به سرنوشتی مشترک میرسد. او به اندیشهای عمیق درباره وجود و سرنوشت میپردازد و در پایان نشان میدهد که شب و روز، تفکر در مورد این واقعیتها را ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: یک روز و یک شب در حال حرکت بودند تا اینکه به نزدیکی یک سنگ سیاه رسیدند.
هوش مصنوعی: شخصی تندیسی از سنگ مرمر را مشاهده کرد و به سمت آن رفت. او یک پادشاه معروف و نیکو را دید.
هوش مصنوعی: در دستان او نوشتهای پیدا شد که نشان میدهد این شکل و شمایل به طرز عجیبی دگرگون شده است.
هوش مصنوعی: پادشاهی همچون شیر غران و فرمانروایی در سرزمین چین، که صاحب قدرت و مقام، با تاجی درخشان و نگینی ارزشمند است.
هوش مصنوعی: کسی که در دنیا موفقیت و خوشبختی را تجربه کند، او کسی است که هیچکس مانند او نبوده و نیست.
هوش مصنوعی: هر کس که بر اندوه میرسد و آن را به دیگران منتقل میکند، در نهایت خودش نیز از آن عبور کرده و آن را رها میکند.
هوش مصنوعی: او رفت و همه چیز در دستانش به باد رفت، ولی در عوض دنیا با تمام زیباییاش باقی ماند.
هوش مصنوعی: اگر از چگونگی عملکردم و از قدرت و کارهایم باخبر شوی،
هوش مصنوعی: از نظر عقل، شجاعت، ثروت و نیروی نظامی، همچنین از جنگ، میهمانی، سلطنت و تاج و وقار.
هوش مصنوعی: انسان نباید دل خودش را به دنیا ببندد، چون در این دنیا چیزهای خوب و زیبا واضح و آشکار هستند، اما خطرات و مسائل منفی ممکن است پنهان باشند.
هوش مصنوعی: من در این دنیای پر از مردم و پادشاهان، به مدت سیصد و پنجاه سال درگیر هستم و بیپناه و آسیبپذیر مانند یک تندیس بر تیغم ماندهام.
هوش مصنوعی: به صورت خلاصه میتوان گفت که: در دستان من چیزی که شکسته بود، به درستی شکل میگرفت و از خاکی که زیر پای اسب من بود، طلا به دست میآمد.
هوش مصنوعی: تیر من از کنارهٔ سندان گذشت و با وزش خوشبوی باد، تو به اینجا رسیدی.
هوش مصنوعی: اکنون اعضای بدنم دچار ضعف و ناتوانی شدهاند و این به نوعی به سرنوشت نهایی من اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اسکندر از شدت احساس و درک زودگذر بودن دنیا، اشک میریزد و میگوید که زندگی چیزی جز افسانه و خواب نیست.
هوش مصنوعی: اگر ما به مدت طولانی ادامه دهیم یا حتی تعداد ما به صد هزار برسد، این وضعیت تغییر نخواهد کرد و در نهایت کار به همین شکل خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای کاش که کسی مرا از این حقیقتها و این داستانها آگاه میکرد.
هوش مصنوعی: میدانستم که تلاش و رفتار او چگونه است، چرا که از سنگ اثر و نشانی دیدهام.
هوش مصنوعی: افکار و اندیشهها از آن مکان بلند شدند، و روز و شب به سرعت گذشت و یک ماه دیگر گذشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.