گنجور

 
ایرانشان

وزآن پس بتان را بدان چهره کرد

که فرزانه او را از آن بهره کرد

چنین گفت پس بر سر انجمن

که از زیردستان ما، مرد و زن

نخستین به یزدان نیایش کنید

پس آنگاه ما را ستایش کنید

که او کردگار است و من شهریار

مرا و شما را بدوی است کار

شدند آن همه کشور ایزدپرست

جهان از کف دیو وارون بجست

ز شاهان، وز مردم لشکری

همان نامه آمد به فرمانبری

 
 
 
جدول شعر