وزآن روی قارن برآمد دمان
سوی خیمه ی سلم شد شادمان
بدو گفت کای شاه فرّخ نژاد
بدیدی کنون لشکر دیوزاد
براندیش خود تا چه افزون کنیم
که اندیشه آن به که اکنون کنیم
فزون است لشکر ز مور و ملخ
بیابان گرفته ست دریا و شخ
بدین سان که دیدی همه ساخته
چنین شهریاری سرافراخته
ندانم که فرجام این کارزار
چه پیش آورد گردش روزگار
چنین پاسخش داد کای سرفراز
که من ... به اندیشه آمد فراز
که این دیوزاده بد آید به دست
که دشمن دو چندان که ماییم هست
مگر تا جهان است چندین سپاه
ندیده ست گردون به یک جایگاه
همان جایشان سهمگن استوار
ستوران و برگستوانور سوار
کنون هر چه دانی ز نیرنگ و رای
تو را باید آورد دیگر بجای
مگر داور دادگر بی همال
برآورد تو را کام از این بدسگال
بدو گفت قارن که فردا پگاه
کمر بست باید شدن رزمخواه
بدان تا دل لشکری نشکند
همه ترس دشمن ز بن برکند
تو امشب بفرمای تا در شتاب
گذارند کشتی از آن سوی آب
بدان تا بدانند یکسر سپاه
که ما برنگردیم از این رزمگاه
به جان و به دل رای جنگ آورند
بدین رزم خوی پلنگ آورند
بفرمود در شب به ملّاح پیر
که کشتی از آن سو گذارد چو تیر
ز بهر شد آمد دو زورق بماند
دگر یکسر از مرز دریا براند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از متن، قارن به سمت خیمهی سلم میرود و از وضعیت لشکر دیوزاد آگاه میشود. او به شاه میگوید که لشکر دشمن بسیار بیشتر و قدرتمندتر از آن است که تصور میشده. قارن نگرانیاش را از نتیجهی کارزار ابراز میکند و به تغییر شرایط فکر میکند. در این حین، سلم به او پاسخ میدهد که با وجود دشمنی دو چندان، نمیتوان تسلیم شد و باید با تدبیر و اندیشه پیش رفت. قارن از سلم میخواهد که صبح زود آمادهی جنگ شوند و به لشکرش این پیام را بدهد که عزم جنگ دارند و هرگونه ترسی را کنار بگذارند. در نهایت، سلم دستور میدهد تا کشتیهایی از سوی دیگر آب عبور کنند تا لشکر بداند که آنها از میدان جنگ بازنخواهند گشت و آمادهی نبرد هستند.
هوش مصنوعی: برفراز قارن در آن لحظه، خوشحال به سمت خیمه سلم حرکت کرد.
هوش مصنوعی: او به او گفت: ای پادشاه خوشقد و بالا، آیا اکنون لشکر دیوان را دیدهای؟
هوش مصنوعی: به تفکر و اندیشه خود توجه کن تا ببینی چه چیزهایی برای بهتر کردن آن میتوانیم اضافه کنیم، چون اندیشهای که الان داریم، بهتر از آن خواهد بود که فقط به فکر آن باشیم.
هوش مصنوعی: نیروی دشمن مانند انبوهی از موریانهها و ملخها است که بیابان را پوشانده و دریا و شاخ و برگ درختان را نیز تسخیر کرده است.
هوش مصنوعی: به این ترتیب که دیدی، همه چیز به دست این پادشاه بزرگ و سرافراز ساخته شده است.
هوش مصنوعی: نمیدانم که نتیجه این نبرد چه خواهد بود و چرخ زندگی چه سرنوشتهایی را رقم خواهد زد.
هوش مصنوعی: او با احترام و بزرگی پاسخ داد که من به فکر و تأمل فرو رفتم.
هوش مصنوعی: این شخص شرور و بد ذات، اگر در دست من قرار گیرد، بدتر از دشمنی است که دو برابر ماست.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال در تاریخ جهان، این همه گروه نظامی را در یک مکان دیدهایم؟
هوش مصنوعی: در همان مکان، سوارانی قوی و بااراده وجود دارند که بر روی موجودات نیرومند سوارند.
هوش مصنوعی: حالا هر چیزی که درباره نیرنگ و تدبیر میدانی، باید آن را به کار ببندی و جای دیگری قرار دهی.
هوش مصنوعی: آیا جز دادگر بی همتا برای تو خواستهای را که از این بدکار به دست آوردهای تحقق نخواهد بخشید؟
هوش مصنوعی: قارن به او گفت که فردا صبح باید آماده جنگ شود و برای نبرد کمربند ببندد.
هوش مصنوعی: وقتی که دل یک گروه نمیشکند و متحد میمانند، تمام ترسها و نگرانیهای دشمن از بین میرود.
هوش مصنوعی: امشب تو فرمان بده تا کشتی به سرعت از آن طرف آب عبور کند.
هوش مصنوعی: بدان که همه سپاه آگاه شوند که ما از این میدان جنگ بازنمیگردیم.
هوش مصنوعی: با جان و دل به میدان نبرد میروند و در این جنگ، مانند پلنگ مبارز پرشور و شجاع هستند.
هوش مصنوعی: در شب، به ناخدای پیر فرمان داد که کشتی را مانند تیر از آن طرف عبور دهد.
هوش مصنوعی: به خاطر آن دو قایق به دریا آمده بود، اما یکی از آنها کاملاً از مرز دریا خارج شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.