ز دریا چو بر شد فرستاده مرد
همان گه ز پیش وی آهنگ کرد
بیامد همه کوش را بازگفت
دل کوش مانند گل برشکفت
مر او را نهانی بسی چیز داد
در نیکبختی بر او برگشاد
چو روز آمد آن مرد رنجور را
فرستاده ی شاه طیهور را
بیاورد و بر کرسی زر نشاند
بخوبی فراوان سخنها براند
فرستاده از هول رخسار او
وزآن هیبت زشت و دیدار او
نه کرد آفرین و نه بردش نماز
چو شوریده ای پیش او شد فراز
فراوانْش بنواخت دارای چین
چو ایمن شد از شاه، کرد آفرین
پس آن نامه در پیش تختش نهاد
چو نوشان سرِ نامه را برگشاد
سراسر همه مردمی بود و مهر
دلش گشت شادان، برافروخت چهر
مر او را گرامی همی داشتند
زمانیش بی بزم نگذاشتند
سوم روز فرمود تا رفت پیش
سخن گفت با او ز اندازه بیش
وزآن پس بدو گفت فرمان شاه
بجای آر و آن گاه بردار راه
مگر شاه را، گفت، باشد گران
مرا گر دهد دست پیش سران
بدان سان که سوگند طیهور خورد
خورَد شاه و از من نباشدش درد
فرستاده را داد شه، دست راست
ببستش به سوگند از آن سان که خواست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از یک داستان یا شعر قدیمی است که به توصیف ملاقات یک فرستاده با یک مرد رنجور و نحوه تعامل آنها میپردازد. مرد رنجور پس از دیدن فرستاده، به او خوشامد میگوید و از او تقدیر میکند. فرستاده نیز از ظاهر زشت او نگران است و به او احترام نمیگذارد. با این حال، پس از برگزاری چند روز مهمانی و دیدار، مرد رنجور به دلیل سرنوشت بهتر و خوشیها به شادمانی میپردازد. در نهایت، فرمان شاه به فرستاده داده میشود و او به دنبال فرستادن پیام به سران و انجام دستورات شاه میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی که فرستاده مرد از دریا خارج شد، همان لحظه او نیز به سمت او حرکت کرد.
هوش مصنوعی: همه تلاشها و زحمات خود را دوباره بیان کرد و دل نیز مانند گلی شکفت و باز شد.
هوش مصنوعی: او را به صورت پنهانی چیزهای زیادی عطا کرد و در زمینه خوشبختی دریچههای جدیدی به رویش گشود.
هوش مصنوعی: وقتی روز شد، پیامآور شاه، آن مرد بیمار را فرستاد.
هوش مصنوعی: او را آورد و بر صندلی طلایی نشاند و به خوبی سخنان زیادی را بیان کرد.
هوش مصنوعی: فرستادهای از ترس چهره او و از آن خشم و زشتی که در نگاهش است.
هوش مصنوعی: نه کسی او را ستایش کرد و نه برایش نماز گزارده شد، مانند دیوانهای که در پیش او ایستاد و به او توجه کرد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه او به آرامش و امنیت رسید و از خطرات پادشاه در امان ماند، موفقیت و خوشیاش را ستایش کرد.
هوش مصنوعی: سپس آن نامه را در برابر تختش قرار داد و زمانی که سر نامه را باز کرد، مانند نوشیدن آب شیرین بود.
هوش مصنوعی: تمام مردم در اطراف او بودند و محبت او باعث شد که دلش شاد شود و چهرهاش نورانی و درخشان گردید.
هوش مصنوعی: او را به شدت ارج مینهادند و هرگز اجازه نمیدادند که بدون جشن و سرور بگذرانند.
هوش مصنوعی: در روز سوم، دستور داد تا پیش او برود و درباره مقدار و اندازه صحبت کند.
هوش مصنوعی: سپس به او گفت که فرمان شاه را به جا بیاور و بعد راهت را در پیش بگیر.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که شاه به من اهمیت بدهد، حتی اگر دستش را به سوی بزرگان دراز کند؟
هوش مصنوعی: به گونهای که پرنده به دست خوراک میافتد، پادشاه هم به حرف و وعدههایی که داده است، عمل میکند و من هیچ دردی از این موضوع ندارم.
هوش مصنوعی: فرستاده را شاه عالی مقام کرد و با دست راست، او را به سوگند سختی بست، همانطور که خود خواسته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.