به دریا سوی مرز ماچین شتافت
کرا از جزیره بدان مرز یافت
ز هرگونه ای دادشان برگ و ساز
به سوی جزیره فرستاد باز
سه سال اندر آن مرز ماچین و چین
بر و بار برداشت پاک از زمین
ز تخم بهک هرکه را یافت نیز
همه مهتری داد و هرگونه چیز
فرستاد چندان ز پرمایه گنج
که بود از گرانیش دریا به رنج
جزیره شد آبادتر زآن که بود
به آب و به باغ و به کشت و درود
بزرگان ماچین چو دیدند داد
به طیهور خرسند گشتند و شاد
چنان دست کردند با او یکی
که با کوش از ایشان نماند اندکی
نکردند فرمانِ او زآن سپس
سپاه آن که بر در بماندند و بس
ز لشکر همی هر که را خواند پیش
ستمکاره خواندندش و زشت کیش
به خمدان همی بود با او سپاه
که همواره بودند بر بارگاه
ز دست سپاهش همی روز و شب
به دندان بخایید دست و دو لب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف سفری به دریا و مرز ماچین میپردازد. او از جزیرهای که در آن مرز قرار دارد، سخن میگوید و از افرادی که به آنجا آمدهاند و از محصولات و هدایای متعدد بهرهمند شدهاند، یاد میکند. پس از سه سال تلاش و آبادانی، جزیره به مکان بهتری تبدیل میشود و بزرگان ماچین از این موفقیت خرسند میشوند. اما در عین حال، برخی افراد در سپاه با او همراه نمیشوند و به کارهایی ناپسندانه مشغول هستند. در نهایت، دستاوردها و تلاشها به بهبود وضعیت جزیره و زندگی مردم میانجامد.
هوش مصنوعی: به دریا به سمت مرز ماچین رفت، که از جزیرهای به آن مرز رسیده بود.
هوش مصنوعی: آنها از هر نوعی به جزیرهای پرندگان و سازهایی فرستادند.
هوش مصنوعی: سه سال در مرز ماچین و چین، به طور کامل از زمین بار و محموله برداشت کردیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تخم بهک (بهترین چیز) بهرهمند شد، به او همهگونه بزرگی و نعمتها عطا شد.
هوش مصنوعی: چندین گنج با ارزش و پرمحتوا فرستاد که به خاطر سنگینی و ارزشش، دریا هم به زحمت افتاد.
هوش مصنوعی: جزیره اکنون به شکلی بهتر و رونق بیشتری از قبل تبدیل شده است، به گونهای که دیگر نیاز به آب، باغ، کشت و خرما ندارد.
هوش مصنوعی: بزرگان ماچین وقتی این اتفاق را مشاهده کردند، از خوشحالی و شادی به وجد آمدند.
هوش مصنوعی: چنان با او رفتار کردند که هیچ چیزی از آنها باقی نماند.
هوش مصنوعی: فرمان او را اجرا نکردند، بنابراین نیروهایی که در دروازه ماندند، فقط همینجا باقی ماندند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به سوی لشکر فراخوانده شد، به دست ستمگرانی دعوت شد که رفتار زشتی داشتند.
هوش مصنوعی: او همیشه در کنار خود سپاهی دارد که همواره در خدمت او و در اطرافش هستند.
هوش مصنوعی: همیشه در روز و شب از دست او به خاطر دندانها و لبهایش مینالم و شکایت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.