در آن بیشه، آن مردمان روز و شب
گریزان، خلیدهدل و خشکلب
ببودند یک چند، تا شاه چین
سوی رزم مهراج شد پر ز کین
به مهراجیان اندر آمد شکست
از آن نامداران سواری نرست
پسرش اندر آن رزمگه کشته شد
سر تخت مهراج برگشته شد
از آن درد، یک چند بیمار گشت
به چشم همه سرکشان خوار گشت
سگالش همی کرد تا چون کند
که خنجر ز ماهنگ پر خون کند
ز کارآگهانش کسی بازگفت
که دخترش جمشید را بود جفت
دو فرزند دارد از او همچو ماه
نهان گشته هر سه در ایوان شاه
نه بینند هر سه به روز آفتاب
نه از بیم ضحاک یابند خواب
چو مهراج بشنید برجست زود
به گوینده بر مهربانی فزود
بدادش بسی جامه و سیم و زر
چه اسب و ستام و کلاه و کمر
بدو گفت کاکنون رسیدم به کام
خورش خواست و رامشگر و رود و جام
به ضحّاک جادو یکی نامه کرد
فروغ دروغ از سر خامه کرد
اگر چه نکوهیده باشد دروغ
رهاننده باشد چو گیرد فزوغ
دروغ از بنه هیچ نتوان شنود
خنک هر که کم گفت اگر کم شنود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از جنگ و عواقب آن روایت میشود. در جنگی که مهراج و شاه جانی درگیر آن هستند، فرزند مهراج کشته میشود و این باعث درد و زخم در روح و جسم او و یارانش میگردد. همزمان، دختر جمشید که همسر مهراج است و دو فرزند دارد، در پناهی پنهان شدهاند تا از خطر ضحاک در امان باشند. وقتی مهراج از این وضعیت مطلع میشود، با مهربانی به گوینده پاداش میدهد و به برقراری جشن و میهمانی میپردازد. در انتها، او نامهای به ضحاک مینویسد و دروغ و فریب را به عنوان ابزاری برای دستیابی به مقاصد خود به کار میگیرد، هرچند که دروغ در ذات خود نکوهیده است.
هوش مصنوعی: در آن جنگل، آن انسانها که همیشه از ترس فرار میکنند و دلهایشان کسل و لبهایشان خشک است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی گذشت تا اینکه شاه چین به سوی جنگ با مهراج رفت، و دلش از کینه پر شده بود.
هوش مصنوعی: در میان مهراجیان، شکست به وجود آمد و هیچ سوار نامداری نتوانست از آن وضعیت فرار کند.
هوش مصنوعی: پسرش در میدان جنگ کشته شد و حالا بر سر تخت پادشاهی بازگشتهاست.
هوش مصنوعی: به خاطر آن درد، مدتی کسانی در چشم دیگران ضعیف و ناتوان شدند و احترامشان کمتر شد.
هوش مصنوعی: او به شدت تلاش میکرد تا بداند چگونه میتواند با ازخودگذشتگی، اثر خون تازه بر تیغه خنجر را به وجود بیاورد.
هوش مصنوعی: کسی از خردمندان گفت که دختر او همسر جمشید است.
هوش مصنوعی: او دارای دو فرزندی است که مانند ماه درخشان هستند، اما هر سه در سکوت و پنهانی در کاخ شاه زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: نه همه به یکسان میتوانند روز روشن را ببینند و نه به خاطر ترس از ضحاک، خواب را فراموش میکنند.
هوش مصنوعی: به محض این که مهراج سخنان برجسته را شنید، بر محبت و لطف خود به گوینده اضافه کرد.
هوش مصنوعی: او به او هدایای زیادی از جمله لباس، نقره و طلا، همچنین اسب، زین، کلاه و کمربند داد.
هوش مصنوعی: او به آن شخص گفت: حالا که به خواستهام رسیدم، خورشید، نوازنده و رود و جام را خواست.
هوش مصنوعی: کسی نامهای به ضحّاک نوشت و در آن پیامهای فریبنده و دروغین را بر کاغذ آورد.
هوش مصنوعی: هرچند که دروغ ناپسند است، اما گاهی میتواند نجاتبخش باشد وقتی که در شرایط سختی به کار گرفته میشود.
هوش مصنوعی: به راحتی نمیتوان از راه دروغ پیام واقعی را دریافت کرد. خوشا به حال کسی که کم میگوید و اگر هم چیزی بشنود، کم میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.