شه چین چو با لشکر آن جا رسید
چنان ساخته آتبین را بدید
هم از پشت شبرنگش آواز داد
که ای بدکنش ریمن بدنژاد
در این بیشه چندی توانید بود
چو آمد زمانه، ز چاره چه سود
سوی ره شتابد ز سوراخ مار
چو از وی برآرد زمانه دمار
چو بر آتبین افگنم چشم خویش
برانم بر او بی گمان خشم خویش
به جان برادر که شاه من است
به هر کار پشت و پناه من است
که زنده نمانم ز جمشیدیان
سواری که بندد به کینه میان
شما را همه پیش این شوربخت
بیاویزم از شاخهای درخت
کُشم هر گُره را به پادافرهی
فرستم به شهری سر هر مهی
چنین گفته بود آتبین با سپاه
که بر پاسخ او ببندند راه
بود کز شتاب اندر آید به آب
که از کار دیو است کار شتاب
چو لختی از این سو بیاید سپاه
برایشان بگیریم هر گونه راه
که اسبانشان خسته و مانده اند
ز چین روز و شب بیرکان رانده اند
بود کایزد پاک پرورگار
دگر بار از ایشان بر آرد دمار
شه چین از ایشان چو پاسخ نیافت
بر آشفت و سوی گذر گه شتافت
بدو گفت گوینده کای شهریار
در این روز تنگ است ما را شمار
به یکباره صد مرد نتوان شکست
فرو باید آمد بر این پهن دشت
یک امشب گر ایدر درنگ آوری
از آن به که نامت به ننگ آوری
که دشمن بسی کرده باشد بنه
به شب رفت خواهد همی یک تنه
به شبگیر ما بگذرانیم رود
از آن سو نیاییم از اسبان فرود
بسازیم بر پی چو تیر از کمان
بیابیم بر دشمنان بی گمان
هر آن گه که شد آتبین خود اسیر
بدوزیم پشت سپاهی به تیر
وگر بر لب رود گیرد درنگ
به کشتی توانی شدن سوی جنگ
چو گفتار گوینده بشنید شاه
همان جا فرود آورید آن سپاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش، شاه چین با لشکرش به آتبین میرسد و او را به چالش میکشد. آتبین به سپاه خود میگوید که باید در این جنگ حتماً پیروز شوند و از عواقب شکست میترسد. او به خاطر جان برادرش که شاه است، انگیزهٔ بیشتری دارد. در ادامه، آتبین به سپاه میگوید که باید برای مقابله با دشمنان آماده شوند و تمام راهها را ببندند. او همچنین به شتابی که در جنگ وجود دارد اشاره میکند و از طرفی به استراحت سپاهش که خسته و ماندهاند، اهمیت میدهد. نهایتاً، پس از مشورت با یکی از افرادش که توصیه میکند آنها در شب به حرکت ادامه دهند، شاه چین تصمیم میگیرد که سپاه را در همان مکان نگهدارد تا در موقع مناسب به مبارزه بپردازند.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه چین با لشکرش به آنجا رسید، به طرز شگفتانگیزی آتشیار را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: از پشت شبرنگش صدایی آمد که ای بدکار، ریمن بدنژاد!
هوش مصنوعی: در این جنگل نمیتوان مدت زیادی ماند، وقتی که زمانه تغییر کند، چه فایدهای از راهحلها خواهد بود؟
هوش مصنوعی: به سرعت به سوی مسیر میرود، مانند ماری که از سوراخ خود بیرون میآید، زمانی که سرنوشت او را به شدت تحت فشار قرار دهد.
هوش مصنوعی: وقتی به آتش نگاه میکنم، چشمانم را از آن بر میدارم تا خشم خود را از آن دور کنم.
هوش مصنوعی: به جان برادرم که برای من بسیار عزیز است و همیشه در هر کاری حامی و یاور من است.
هوش مصنوعی: نمیخواهم زندگیام تحت تأثیر کینه و حسد کسانی باشد که مانند جمشیدیان و سوارانی با نیت بد به من آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: من شما را به خاطر این بدبختی به شاخهای درخت آویزان میکنم.
هوش مصنوعی: هرگاه با مشکلی مواجه شوم، آن را با یک مسئولیت یا پیامد جدی مواجه میکنم و به شهری که نماد روشنایی و آگاهی است، فرستاده میشود.
هوش مصنوعی: آتبین به سپاهش گفته بود که راه پاسخگویی به او را ببندند.
هوش مصنوعی: اگر کسی با شتاب و عجله به آب نزدیک شود، باید بداند که این سرعت و بیملاحظگی ناشی از کار دیو است.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای از این سمت لشکر بیاید، ما باید برای آنها هر راهی را بیندیشیم و آماده کنیم.
هوش مصنوعی: اسبهای آنها از شدت خستگی و ماندهگی، پس از روز و شبهای مداوم تلاش، توان حرکت ندارند.
هوش مصنوعی: خداوند پاک و پرورشدهنده، دوباره از این مردم، نابودی و ویرانی به بار خواهد آورد.
هوش مصنوعی: شاه چین از اینکه پاسخی از آنها نگرفت، ناراحت و خشمگین شد و به سمت خیابان رفت.
هوش مصنوعی: گوینده به شهریار میگوید: ای پادشاه، در این روز سخت و دشوار، شمار ما کم است و از نظر تعداد در مضیقهایم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به طور ناگهانی بر دشتی وسیع پیروز شوی، نمیتوانی به تنهایی بر صد نفر غلبه کنی. برای موفقیت باید به آرامی و با تدبیر عمل کنی.
هوش مصنوعی: اگر امشب کمی تأمل کنی، بهتر است تا اینکه نامت را تحت شعاع ننگ قرار دهی.
هوش مصنوعی: دشمن خیلی تلاش کرده که در شب به ما حمله کند، ولی او به تنهایی نمیتواند موفق شود.
هوش مصنوعی: ما اجازه میدهیم که در شب بر جریان رود از آن طرف بگذریم و از اسبها پیاده نشویم.
هوش مصنوعی: بیایید بر اساس اصول استوار که همچون تیر از کمان به سمت هدف نشانه میرود، به سوی دشمنان بیتردید پیش برویم.
هوش مصنوعی: هر زمان که آتش وجودمان در بند شود، پشت سپاه دشمن را با تیرهای خود نشانه میرویم.
هوش مصنوعی: اگر بر لب رود توقف کنی، میتوانی با قایق به سمت جنگ بروی.
هوش مصنوعی: وقتی شاه سخنان گوینده را شنید، دستور داد که آن سپاه را همانجا متوقف کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.