بدان سان دوان سوی لشکر شتافت
نشان یکی چوب کشتی بیافت
همه سوخته بود سالار نو
که بازار نو بود و کردار نو
سراسیمه شد شاه نو در رسید
پسِ شاه نو نیز لشکر رسید
به خون برادر گرفتار شد
چو خون کرد ناچار خون خوار شد
چنین گفت مر شاه را رهنمون
که ریزنده خون را بریزند خون
به خون ای پسر تا نیازی تو دست
که بویش گزند است و بارش کیست
به دریا کنارش به دو نیم کرد
دل رومیان را پُر از بیم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعری با زبانی پر دقت و توصیفی به توصیف یک جنگ و عواقب آن میپردازد. سالار جدیدی که با شجاعت به میدان نبرد آمده، به ناگهان با نشانهای از یک کشتی مواجه میشود. او متوجه میشود که برادرش زخمی شده و در حالت ناچاری به خون ریختن روی میآورد. رهنمون به او میگوید که برای حفظ جانش باید خون بریزد، زیرا در غیر این صورت خود را در خطر خواهد دید. در نهایت، او تصمیم میگیرد که دشمن را از بین ببرد و از این عمل برای ترساندن رومیان استفاده میکند.
هوش مصنوعی: در آن حال، به سرعت به سمت لشکر دوید و علامتی از یک چوب یا تیر را دید که نمایان شد.
هوش مصنوعی: همه جا در حال سوختن بود، سالار جدیدی که بازار و رفتار تازهای داشت.
هوش مصنوعی: شاه جوان، نگران و مضطرب شد چون لشکر تازه ای به دنبالش آمد.
هوش مصنوعی: چون برادرش را کشت و خود به درد و عذاب افتاد، ناگزیر از آن شد که به افعال ناپسند و خطرناک روی آورد.
هوش مصنوعی: رهنما به شاه گفت که وقتی کسی خون میریزد، باید پاسخ آن خون ریختن با خون داده شود.
هوش مصنوعی: اگر نیاز به کمک و پشتیبانی داری، از راهی به مدد بخواه که اثرش مضر نباشد و کسی بار این مشکل را به دوش نکشد.
هوش مصنوعی: به دریا قسم، دل رومیان را به دو نیم کرد و آنها را پر از ترس و نگرانی نمود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.