برآمد دگرباره غلغل ز شهر
که مردم ز سختی همی یافت بهر
بدان مرد پیغام دادند باز
سوی آتبین کای شه سرفراز
تو دانی که هستیم ما زیردست
به بازار داریم خاست و نشست
همه بیگناهیم از آزار شاه
هم ایدر فزونند از ما سپاه
دو ساله ز ما باژ بستان و چیز
وز این بر میفزای شاها، بنیز
همه شهر پر لشکر و جوشن است
گر ایوان شهر است اگر برزن است
بدان دسترس نیست ما را که شاه
همی جوید از ما ز بیم سپاه
که این داستان نزد هرکس رواست
که بر چیز خود هر کسی پادشاست
چو بشنید گفتارشان آتبین
پسند آمدش، گشت خشنو بر این
پس آن خواسته بستد و برگرفت
به قصرین و افریقیه رفت تفت
در آن شهر را بود گنجور کوش
سپه بر سر گنج شد سخت کوش
به شمشیر بگشاد پس هر دو شهر
وز آن گنجها شاه برداشت بهر
بماند اندر آن مرز دو سال و نیم
سپاهش توانگر شد از زرّ و سیم
دو ساله ز هر جای بستد خراج
به گردون برافراخت یکباره تاج
همه خواسته برهیون کردبار
فرستاد یکسر به دریا کنار
صد و بیست کشتی پر از بار کرد
پر از جامه ی چین و دینار کرد
فرستاد سوی جزیره همه
بماندند از آن خیره خیره همه
که گر زر به دریا درون ریختی
یکی کوه زرّین برانگیختی
وگر باز کردی ز هم پرنیان
ز رنگ آسمان را رسیدی زیان
وگر برزدی دیبه چین بهم
رسیدی به گاو و به ماهی ستم
وزآن خواسته گشت طیهور شاد
بر آن شیردل آفرین کرد یاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مردم شهر به سختی و ظلم شاه دچار شده بودند و به آتابین، پادشاه، پیام دادند که از زیر دست بودن خود و ظلم سپاه شاه خبر دهند. آنها از دو سال پرداخت مالیات و آزار سپاه شکایت کردند و درخواست یاری کردند. آتابین سخنان آنها را قبول کرد و با سپاهی قوی به شهر رفت. او به جنگ با شاه پرداخت و پس از فتح دو شهر، غنایم زیادی به دست آورد. آتابین دو سال و نیم در آن منطقه ماند و از مردم خراج گرفت و سپس تاجی به بزرگی نامش بر سر نهاد. او با صد و بیست کشتی غنائم را به جزیره فرستاد و مردم را از ثروت جدید شاد کرد. این پیروزی به آتابین و مردم شهر افتخار و شادی بخشید.
هوش مصنوعی: باز هم صدای بلند و شاد از شهر بلند شد، چون مردم از سختیها و مشکلات رنج میبردند.
هوش مصنوعی: به آن مرد پیامی فرستادند که دوباره به آتبین برگردد، ای پادشاه با افتخار.
هوش مصنوعی: تو میدانی که ما در زندگیمان مقام و موقعیت کمتری داریم و به همین خاطر در اجتماع و بازار مجبور به تلاش و فعالیت هستیم.
هوش مصنوعی: همه ما در برابر آزارها و سختگیریهای شاه بیگناه هستیم و این بیگناهی باعث میشود که دشمنان و سپاهیان بیشتری نسبت به ما تجمع کنند.
هوش مصنوعی: دو سال است که از ما گرفتهای و چیزهایی میطلبی. ای شاه، به این اضافه کن!
هوش مصنوعی: تمام شهر پر از سربازان و سپرهاست، حالا چه اگر ایوان شهر باشد یا کوچهها.
هوش مصنوعی: بدان که ما در دسترس نیستیم، زیرا حتی شاه نیز از ما میخواهد به خاطر ترس از سپاه.
هوش مصنوعی: این داستان برای هر کسی قابل قبول است که بر اساس دارایی و موقعیت خود، دیگران را قضاوت کند.
هوش مصنوعی: وقتی آتبین سخنان آنها را شنید، از آن خوشش آمد و با رضایت به آنها پاسخ داد.
هوش مصنوعی: پس او خواستهاش را به دست آورد و به قصر و سرزمین افریقیه رفت.
هوش مصنوعی: در آن شهر، فردی با ایمان و با اراده قوی وجود داشت که با تلاش و پشتکار، به مقام و جایگاه بالایی دست یافت و توانست به خوبی از گنج و ثروت خود محافظت کند.
هوش مصنوعی: او با شمشیر دو شهر را فتح کرد و از آن گنجها، شاه به خود بهرهای برد.
هوش مصنوعی: او در آن منطقه به مدت دو سال و نیم ماند و سپاهش از طلا و نقره غنی و توانگر شد.
هوش مصنوعی: در دو سال از هر سمت مالیات جمعآوری شد و به یکباره تاجی بر فراز آسمان بر افراشته شد.
هوش مصنوعی: همه چیز را به اسبها بار کردند و به یکباره به سمت دریا فرستادند.
هوش مصنوعی: صد و بیست کشتی پر از بار و کالا به راه انداخت، پر از لباسهای چینی و سکههای طلا.
هوش مصنوعی: به جزیره فرستاده شد و همه از آن جا ماندند در حالتی متعجب و حیرتزده.
هوش مصنوعی: اگر چه طلا را به دریا بریزی، باز هم کوهی از طلا به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر پردهها را کنار بزنی و به آسمان نگاه کنی، به زیان میرسی.
هوش مصنوعی: اگر برزدی دیبا بافته به هم رسیدی، به گاو و ماهی ستم میکنی.
هوش مصنوعی: از آن خواسته، پرندگان شادمان شدند و بر آن دلیر، درود فرستادند و یاد او را گرامی داشتند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.