وزآن پس بدو گفت کای شهریار
از ایران گزین کن یکی نامدار
یکی نامه فرمای کردن بر اوی
همه مهربانی، همه رنگ و بوی
ز شاه جهانگیر والا گهر
سوی خسرو کشور باختر
چنان کز تو خشنودم ای نامدار
ز تو باد خشنود پروردگار
که تو آن چنان کشوری ساختی
زمین از سیاهان بپرداختی
کس از شهریاران لشکر پناه
نکرد آنچه کردی تو با آن سپاه
چو کشور شد آباد و لشکر نماند
یکی سرور آن جا بباید نشاند
سپاهی بدو دِه، تو ایدر خرام
یکی باز بینیم رویت به کام
سپاهی که بایست با خود بیار
که ایدر دگرگونه گشته ست کار
که مهراج دارای هندوستان
که گم باد از آن مرز جادوستان
ز فرمان و پیمان ما سر بتافت
ز هندوستان سوی ایران شتافت
همان کوشکها کرد ویران و پست
به مردان جنگی و پیلان مست
همی گرز کوش آرزو آیدش
همی خشت زهر آبگون بایدش
تو باید که با آن نبرده سپاه
یکی رنجه باشی بدین بارگاه
از ایدر سپه ساز و برگیر گنج
به پیگار مهراج بردار رنج
که این کار را جز تو کس مرد نیست
جهان پهلوان را خود این درد نیست
چو نامه به مُهر اندر آورد شاه
جهاندیده ای برگزید از سپاه
بدو داد تا کرد راه بسیچ
شب و روز گفتا میاسای هیچ
خبر ده به جایی که آید فراز
که مهراج با شاه شد رزمساز
چنین هر یکی کرد با شاه چین
که از کین بشورند روی زمین
جهاندیده تازان چو ببرید راه
به درگاه کوش آمد او بارخواه
پرستنده او را درآورد زود
بسی خوبی و مهربانی نمود
چه کوش سرافراز را دید مرد
شگفت آمدش کرد رخساره زرد
زمین را ببوسید و نامه بداد
برآن تخت و تاج آفرین کرد یاد
درود شهنشاه و قارن درست
رسانید وز نامداران نخست
ز شاهش بپرسید داننده کوش
هم از نامداران پولادپوش
نشاندش بخوبی و مهرش نمود
فرستاده او را فراوان ستود
که شاه جهانگیر بیگاه و گاه
سخن راند از تو همی با سپاه
ستاید به مردی تو را روز و شب
به مستی چو بگشاید از بند لب
اگر رزم مهراج و دارای چین
برآیدت و گردد تو را آن زمین
ز تو نامورتر کس اندر جهان
نباشد نه نیز آشکار و نهان
چو دستور برخواند نامه به کوش
نهانی بخندید و آمد به هوش
بدانست کاو را از آن رای چیست
سخنهای نغز و دلارای چیست
فرستاده را جای فرمود و گفت
که بارامش و رود و می باد جفت
دبیران شه را نگهبان گماشت
بدان تا نگویند احوال راست
نگردند نزدیک او کس بنیز
نگویند از این داستان هیچ چیز
گرامی همی داشتش روز بیست
ندانست مردم که آن مرد کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان در مورد یک پادشاه است که از شهریار (خسرو) خواسته میشود تا یکی از نامداران ایران را انتخاب کند و به او نامهای ارسال کند. این نامه باید شامل مهربانی و احترام باشد و اشاره به کارهای بزرگ و پیروزیهای خسرو داشته باشد. پادشاه به اهمیت انتخاب یک فرمانده و آمادهسازی سپاه در برابر مهراج هندوستان اشاره میکند که به کشور خسرو حمله کرده است. او به این نتیجه میرسد که تنها خسرو میتواند این بحران را مدیریت کند.
سپس خسرو نامهای به وزیر خود میفرستد و وی را برای انجام ماموریت محول شده فرا میخواند. وزیر با انگیزه و جدیت به کار مشغول میشود و به درگاه خسرو میآید. او پیامهایی از صداقت و مهربانی خسرو به مهراج هندوستان میآورد و بر اهمیت نظارت بر وضعیت سپاه تأکید میکند.
در نهایت، خسرو در این مسیر هوشمندانه برخورد میکند و به وزیرش اعتماد میکند تا اوضاع را به نفع کشور تنظیم کند و به پیروزیهای بزرگ در جنگ امیدوار است. این داستان به ارزشهای رهبری، تدبیر در جنگ و پرهیزگاری در روابط بینالملل اشاره دارد.
هوش مصنوعی: سپس به او گفت: ای پادشاه، از ایران کسی را انتخاب کن که نام و شهرتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: یک نفر نامهای برای او نوشت که پر از مهربانی و زیبایی بود.
هوش مصنوعی: از شاه بزرگ و برجسته، فرزندی با ارزش به سمت پادشاه سرزمین باختر میآید.
هوش مصنوعی: من از تو بسیار رضایت دارم، ای شخصیت برجسته، امیدوارم که خداوند هم از تو راضی باشد.
هوش مصنوعی: تو آنچنان سرزمینی ساختهای که زمین را از ظلم و ستم سیاهپوستان پاک کردهای.
هوش مصنوعی: هیچکس از فرمانروایان در زمان جنگ به پشتیبانی از لشکر نیامد؛ آنچه تو با آن نیرو کردی، بینظیر است.
هوش مصنوعی: وقتی سرزمین آباد شد و هیچ نیروی نظامی باقی نماند، باید یک ولی و رهبر در آنجا مستقر شود.
هوش مصنوعی: به او سپاهی بده و خودت با آرامش در اینجا بمان، تا دوباره چهرهات را با خوشحالی ببینم.
هوش مصنوعی: نیاز است که از هر آنچه لازم است، همراه داشته باشی، زیرا اوضاع در اینجا به کلی تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: مهراج هندوستان که متعلق به اوست، امیدوارم از آن سرزمین جادوگران دور بماند.
هوش مصنوعی: به خاطر فرمان و پیمان ما، او از هندوستان به سمت ایران فرار کرد.
هوش مصنوعی: او همان کاخها را خراب و ویران کرد و مردان جنگی و فیلهای حالزده را به پایین آورد.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی کسی به او برسد، باید با احتیاط و دقت به آن نزدیک شود، زیرا ممکن است خطراتی در پس آن وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو باید در این مکان، همچون سربازی که در جنگ نیست، با حوصله و صبر حضور داشته باشی.
هوش مصنوعی: از وسایل جنگی خود استفاده کن و گنج را به جایی ببر که از زحمت و دردسر در امان باشی.
هوش مصنوعی: جز تو هیچ کس قادر به انجام این کار نیست و حتی پهلوان بزرگ نیز از این موضوع بیخبر است.
هوش مصنوعی: وقتی شاه نامه را با مهر خود مهر کرد، یکی از افراد باتجربه و پرچمدار سپاه را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: او به او گفت که برای مبارزه آماده باش، شب و روز بیوقفه تلاش کن و هرگز سست نشو.
هوش مصنوعی: خبر بده به جایی که بزرگ و مهم است، زیرا مهراج (فرمانروا) با شاه به میدان جنگ آمد و آمادهی نبرد شد.
هوش مصنوعی: هر یک از این افراد با شاه چین به نیکی رفتار کرد، به طوری که به خاطر کینه و دشمنی، زمین را به هم ریختند.
هوش مصنوعی: کسانی که در جهان تجربه زیادی دارند، وقتی راه را پیدا کردند و به درگاه (فرصت یا هدفی) رسیدند، با تلاش و امید به آنجا میشتابند.
هوش مصنوعی: او به سرعت نشان داد که چقدر مهربان و خوب است.
هوش مصنوعی: مردی با دیدن جوانی سرافراز و باوقار، شگفتزده شد و متوجه تغییر رنگ چهرهاش شد، به طوری که رنگ رخسارش به زردی گرایید.
هوش مصنوعی: زمین را بوسیده و نامهای بر تخت و تاج نوشت و یادآور عظمت و زیبایی آن شد.
هوش مصنوعی: سلام بر شاه بزرگ و قارن که به درستی پیام را برسانید و از میان بهترینها انتخاب شدهاید.
هوش مصنوعی: از پادشاه بپرسید دانشمندی که از دلیران و قهرمانان پولادین است.
هوش مصنوعی: او را با مهربانی پذیرفت و به خوبی از او استقبال کرد و فرستادهاش را بسیار ستایش کرد.
هوش مصنوعی: شاه جهانگیر در لحظات مختلف و بیخبر، درباره تو با سپاهیانش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر مردانگیات هر روز و شب تو را ستایش کند و به حالت خوشحالی و شادی برآید، زمانی که لبهایش از قید و بند آزاد شوند.
هوش مصنوعی: اگر جنگجوی چموش و سرسختی بر تو حمله کند و آن زمین به تو تعلق یابد.
هوش مصنوعی: در جهان هیچکس به اندازه تو نامآور و مشهور نیست، نه بهطور علنی و نه بهصورت پنهانی.
هوش مصنوعی: وقتی که دستور نامه را خواند، پنهانی لبخندی زد و به حال طبیعی خود برگشت.
هوش مصنوعی: او فهمید که نظر او چیست و سخنان زیبا و دلانگیز چه معنایی دارند.
هوش مصنوعی: فرستاده را در جایی نشاند و گفت که آرامش کن و برو، و باد و می را با هم بیاور.
هوش مصنوعی: دبیران پادشاه نگهبانانی را تعیین کردند تا از بیان واقعیتها جلوگیری کنند.
هوش مصنوعی: هیچکس به او نزدیک نمیشود و از این داستان هیچ چیزی نمیگویند.
هوش مصنوعی: مردم در روز بیست از او تجلیل میکردند، اما نمیدانستند که آن فرد کیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.