بدو گفت سلکت که ای رهنمون
سزد گر تو ما را کنی آزمون
بپرس آنچه خواهی و پاسخ شنو
که شادی فزاید به فرمان ز تو
گر امروز یابی تو پاسخ ز من
به کامِ دل تو در این انجمن
به فرزانه ما را تو فردا بگوی
همه دانش و دین از او باز جوی
که فرتوت مردی است باریک رای
زمانه در آورده او را ز پای
بپرسید کاندر تن آدمی
چه دیو است چندان که دارد غمی
گذر یابد اندر دل هر کسی
کز او تن نگهداشت نتوان بسی
چنین داد پاسخ که دیوان دَهَند
که اندر تنِ مردم گمرهند
نیاز است و آز است و رشک است و خواب
سخن چین و دو روی و خشم و شتاب
دگر ننگ و کین و دگر ناسپاس
همه دیو در گیتی آن ده شناس
از این ده ستنبه کدام است؟ گفت
نه خرسند گفتا و با کینه جفت
کدام است گفتا پر اندوه تر؟
نیاز، آن که هزمانش اندوه تر
کدام است بد کام تر؟ گفت رشک
که باشد همه ساله با درد و اشک
ستیزه کدامین کند؟ گفت ننگ
که با هر کس آغازد از کینه جنگ
کدام است او سهمگن؟ گفت کین
که باشد همه ساله اسبش به زین
ز دیوان زیانکارتر، گفت کیست؟
فراموشکار آن که مغزش تهی ست
فریبنده و بدگمانتر کدام؟
یکی دیو گفتا که دو روی نام
کدام است گفت از همه ناسپاس؟
کسی بی بر و کم کننده سپاس
چو از مرد دین پاسخ آمد درست
یکی راه باریکتر بازجست
بدو گفت کای مهتر پاک رای
همه پاسخ اندر خور آمد بجای
یکی پرسشم دیگر آمد به روی
اگر پاسخش بازیابی بگوی
به مردم چه داده ست گفتا، خدیو
کز او دور گرداند این چند دیو؟
چنین داد پاسخ که هفت است چیز
که هشتم نیابی مرآن را بنیز
خرد دان و خیم و امید و هنر
همان دین و خرسندی آید دگر
دگر رای دانای پاکیزه کیش
که بیند به دل کارها را ز پیش
چو این هفت چیز اندر آید به دل
ز تن بازگردند دیوان خجل
بپرسید کاین هر یکی را چه کار
که دارد تن مرد پرهیزگار؟
چنین داد پاسخ که کار خرد
چنان دان که تن باز دارد ز بد
گناه گران بازدارد ز تن
بنافتنه خیره سرآید سخن
نه بی بر کند تا توان هیچ رنج
نه دل بندد اندر سرای سپنج
جهان را به نیکی گذارد همه
بد و نیک او بازداند همه
گزیند ز کردارها راه راست
کجا راه کجا بی گمان کس نخواست
ببیند پس و پیش هر کار نیز
شناسد سره زرّ پاک از پشیز
ز کاری که یزدان بسر بد توان
نجوید به دل تا نرنجد روان
به چیز کسان از بُنه ننگرد
چنین است آیین و کار خرد
دگر کار خیم آن که تن از بدی
نگهدارد و پیش گیرد بهی
بدارد تن مرد پیراسته
به گفتار و کردارش آراسته
هم از آرزو بازدارد تنش
که هست آرزو مهترین دشمنش
دگر کار امّید بشنو که چیست
که بر ناامیدی بباید گریست
گر امّید داری به دیگر سرای
همه سوی کردار نیکی گرای
شمرده دمت را به نیکی گذار
به نیکی ببر تا توان روزگار
که نیکی نبیند کس از ناامید
سیاهش همان و همانش سفید
دگر کار خرسندی ای نیکمرد
نگر تا ز بیشی نیایدت درد
به هر چیز کآیدْت پیش از جهان
تو خرسند باش آشکار و نهان
ز بی روی هر کاره برتاب روی
بیندیش و نایاب هرگز مجوی
چو بگذشت کاری چو باد و چو میغ
به تو باز ناید، مخور زآن دریغ
کدامین هنر بهتر ای پاک رای
ز خرسند بودن به باغ خدای
نیاید نه خرسند را خواب خوش
ز خرسندی ای پیر گردن مکش
دگر کار دین است باریک راه
بیا گاه تن را ز مرگ و گناه
نگر تا چه را دارد این تیره تن
ره کردگار ار ره اهرمن
بدان کار کوشد که هر دو جهان
مر او را دهند آشکار و نهان
دو کاوند را نیز اگر داندی
ز خودکامگی تن بگرداندی
ز سستی بپرهیزدی روز و شب
نجنباندی بربدی هیچ لب
کراهست خودکامگی زیر دست
به مینو رسید و زآتش برست
چو خودکامه گردد تن اندر کنش
همه دیو ره یابد اندر تنش
یکی دیو زفت است خود کامه مرد
که با او خرد آشنایی نکرد
بدو گفت دستور فرخنده نام
که بیناترین زین هنرها کدام
خرد گفت بیناتر است از همه
خرد چون شبان و هنرها رمه
هشیوار دریاب بیش از خرد
ندیدم، ندانم به هر نیک و بد
کرا از خرد بهره هست اندکی
یکی شاخ یابد از این هر یکی
درستر کدامین و ناکاسته
بدو گفت خیم است آراسته
کرا خیم آراسته ست و درست
دل دیو از او آشنایی نجست
کدام استوار است و هم پایدار
بدو گفت خرسندی است استوار
چو خرسند گشتی به داد خدای
تو را بی گمان هست هر دو سرای
که خرسند را زندگانی خوش است
نه خرسند را دل پر از آتش است
کدام است آهسته تر؟ گفت امید
که از بد بلرزد چو از باد بید
غم و رنج و سختی در این تیره جای
گذارد به امّید دیگر سرای
خزان بگذراند به بوی بهار
گل سرخ جوید نترسد ز خار
شب تیره ی زشت نادلفروز
بسختی گذارد به امّید روز
چنین گفت موبد به خاور خدای
کز امّیدوار است گیتی به پای
کدام است رنجور از این چند چیز
روان است رنجورتر، گفت نیز
چه آگه تر است از همه گفت هوش
کراهوش نی، نیستش چشم و گوش
کدامین هنر مرد را بهتر است
بدو گفت دانش به از گوهر است
کرا گنج دانش بود بی گمان
سرش برشود برتر از آسمان
بدو گفت گوهر کدام است به
کز آن خوبتر گوهر مرد به
بدو گفت نیکی دلی گوهری ست
که تابنده از مهر چون اختری ست
خوش آواز و نیکو دل و چربگوی
فزون زین تو در مرد گوهر مجوی
بپرسید کز نامها به کدام
به از نیکنامی مدان، گفت، نام
چو نیکی کنی نام تو بی گمان
به نیکی برند از پَسَت مردمان
روان را بتر دشمنی گفت چیست
کز او بر تن و جان بباید گریست
چنین داد پاسخ که کردار بد
که نپسندد از هیچ مردم خرد
ز سلکت چو آن پاسخ آمد درست
گل از روی دستور خسرو بُرست
ز شادی برآمد ز جای نشست
برفت و مر او را ببوسید دست
بدو گفت کای مهتر نیکنام
به پاسخ مرا داد دادی تمام
چنان یافتم پاسخ ای نیکخوی
که بود از جهان مرمرا آرزوی
ز دستور امیدوارم بنیز
که آرد مرا پاسخی چند نیز
بشادی از آن انجمن گشت باز
گذر کرد بروی شب دیر یاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، گفتگویی بین یک فرد و رهنمون (راهنما) رخ میدهد که در آن سوالاتی درباره دیوان (بدیها و ناهنجاریها) و ویژگیهای انسان مطرح میشود. رهنمون به فرد میگوید که انسانها به خاطر نیاشها، آزها، کینها و ناپسندها در دچار مشکلاتند. او هفت ویژگی خوب (خرد، خیم، امید، هنر، دین، خرسندی و دانش) را معرفی میکند که اگر در دل انسان باشد، دیوان از او دور میشوند. همچنین تاکید میشود که خرسندی و امید به فرد کمک میکند تا از سختیها و رنجها عبور کند. در نهایت، فرد از این گفتگو بسیار خرسند و شاداب میشود و بهدنبال پاسخهای بیشتر از رهنمون است. گفتگو به بررسی ویژگیهای خوب انسانی و اهمیت آنها در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به او گفت: ای راهنما، خوب است که تو ما را آزمایش کنی.
هوش مصنوعی: هر سوالی که داری بپرس و پاسخ را گوش کن، زیرا با این کار شادی تو بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر امروز در این جمع بتوانی جوابی از من بگیری که دلخواه تو باشد، خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: برای فردا به فرزانه ما بگو که همهی علم و دین را از او بپرسید.
هوش مصنوعی: مردی ضعیف و ناتوان است که زمانه او را به زانو درآورده و درازای عمرش را به تنگی فکرش محدود کرده است.
هوش مصنوعی: از کسی پرسیدند که در وجود انسان چه دیوی وجود دارد که اینقدر غم و اندوه به همراه دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که نتواند دلش را از یاد کسی بگرداند، در دل او همیشه باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: او گفت که در این دنیا، دیوان و نیروهای غیرعادی پاسخگو هستند و انسانها در این دنیا به نوعی سرگردان و بیخبر از واقعیت هستند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، احساس نیاز و آز و حسادت وجود دارد. همچنین، سخنچینی و دورویی، خشم و عجله نیز از ویژگیهای انسانهاست.
هوش مصنوعی: در این جهان، دیگر جای ننگ و انتقام و ناسپاسی نیست؛ همه این بدیها نشانهای از شیطان هستند.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده از کسی سوال میکند که در این گروه کدام یک از آنان خوشحال است، و او جواب میدهد که هیچکس خوشحال نیست و تنها با کینه و دشمنی کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: کدام یک بیشتر در غم است؟ نیاز، آن که همیشه غمگینتر است.
هوش مصنوعی: کدام یک از ما بدبختتر است؟ آنکه در تمام سال با حسادت زندگی میکند و همیشه در غم و اندوه به سر میبرد.
هوش مصنوعی: با چه کسی به دشمنی و مبارزه میپردازد؟ پاسخ این است که شرم بر کسی که با هر فردی بر سر دشمنی و کینهجویی آغاز کند.
هوش مصنوعی: سوالی در مورد شخصی سرشناس و تاثیرگذار است که هر ساله اسبش را زین میکند و به میدان میآید. این نشان میدهد که او فردی است که همواره در میدان نبرد یا رقابت حاضر است و قدرت و شجاعتش بر جایگاهش تاکید دارد.
هوش مصنوعی: از کسی که زیان بیشتری به خود و دیگران زده است، سوال میشود که کیست؟ و پاسخ این است که آن فرد، فراموشکار است و ذهنش خالی و تهی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: آیا کسی فریبندهتر و بدگمانتر است؟ یکی از دیوها گفت که دو رویی نام دارد.
هوش مصنوعی: کدام شخص را میتوان ناسپاستر از دیگران دانست؟ کسی که هیچ گونه نعمت یا برکتی ندارد و در عین حال شکرگزاری هم نمیکند.
هوش مصنوعی: زمانی که از یک مرد دین پاسخ صحیحی دریافت کردی، به دنبال راه حلهای بهتر و باریکتر باش.
هوش مصنوعی: او به او گفت: ای سرپرست نیکو اندیش، همه پاسخها به موقع و مناسب رسیده است.
هوش مصنوعی: یکی از سوالات دیگرم این است که اگر پاسخ آن را میدانی، بگو.
هوش مصنوعی: به مردم چه چیزی داده است آن خداوندی که این چند دیو را از او دور کرده است؟
هوش مصنوعی: جواب داد که هفت چیز وجود دارد و هشتمی را نمییابی که مانند آن باشد.
هوش مصنوعی: اندیشه، آگاهی، امید و هنر همگی نشانههایی از دین و خوشبختی هستند که به زندگی معنا میدهند و انسان را به شادی میرسانند.
هوش مصنوعی: انسان با عقل و دانایی که نیکوکار و پاک است، میتواند با تیزبینی و بینش بالای خود، کارها را قبل از انجام آنها در دل ببیند و درک کند.
هوش مصنوعی: وقتی که این هفت چیز در دل انسان جا بگیرد، روان انسان از دنیای مادی جدا میشود و دیوانگی از او دور میگردد.
هوش مصنوعی: از کسی پرسیدند که هر یک از این افراد چه وظیفهای دارند و کارشان چیست، که بدن فرد پرهیزگار چگونه به این مسائل مرتبط میشود؟
هوش مصنوعی: پاسخ داد که باید به قدری باهوش باشی که بدن از بدیها حفظ شود و دوری کند.
هوش مصنوعی: افراد گناهکار به خاطر کارهای نادرست خود، از آرامش و آسایش دور میشوند و در نهایت، سخنان بیمحتوا و نادرست از آنها میآید.
هوش مصنوعی: هیچ کس بدون علت یا دلیلی نمیتواند با مشکلات و سختیها کنار بیاید، و دل آدمی نیز نمیتواند در مکانی نامناسب آرام بگیرد.
هوش مصنوعی: دنیا را به خوبی سپری کرده و در پایان، همه خوب و بد را از خود دور میکند.
هوش مصنوعی: انسان باید از میان کارهای مختلف، راه درست را برگزیده و انتخاب کند، زیرا هیچ کس به طور قطع نمیداند کدام راه صحیح است.
هوش مصنوعی: او هر کاری را به دقت مینگرد و میداند که چیز با ارزش و خالص را از چیز بیارزش و کمارزش تمیز دهد.
هوش مصنوعی: کارهایی که خداوند سرنوشت آنها را تعیین کرده، هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد. بنابراین، باید در دل خود را آرام کنیم تا روحمان آرامش داشته باشد و ناراحت نشود.
هوش مصنوعی: انسانهای خردمند نباید فقط به ظاهر و ظاهرسازی افراد دیگر توجه کنند؛ بلکه باید به عمق و ارزشهای درونی آنان نگاه کنند. این معیار درستی و نادرستی آنها را مشخص میکند.
هوش مصنوعی: انسان باید تلاش کند که از کارهای ناپسند دوری کند و به سمت کارهای خوب و درست برود.
هوش مصنوعی: مردی که به ظاهر و رفتار خود اهمیت میدهد، باید از گفتارش نیز مراقبت کند و آن را مرتب و زیبا کند.
هوش مصنوعی: تن انسان از رسیدن به آرزوهایش جلوگیری میکند، زیرا همین آرزوها بزرگترین دشمن او هستند.
هوش مصنوعی: دیگر به امید و آرزو گوش بسپار که باید بر ناامیدی گریه کرد.
هوش مصنوعی: اگر به زندگی پس از این دنیا امید داری، باید به سمت انجام کارهای نیکو بروی.
هوش مصنوعی: با احتیاط و با نیکی با دیگران رفتار کن و در همین مسیر پیش برو تا در آینده روزگار بهتری داشته باشی.
هوش مصنوعی: هیچکس از ناامیدی بهرهای نمیبرد، زیرا آنچه برای او سیاه و تاریک است، در واقع همان واقعیت و وضعیت اوست که به شکل دیگری هم نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: ای مرد نیک، به کارهایی که سبب خوشنودی توست توجه کن تا از مشکلات و دردسرهایی که ممکن است به وجود آید، دوری کنی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به سمت تو میآید، چه در ظاهر و چه در باطن، باید از آن خوشحال باشی و از آن راضی باشی.
هوش مصنوعی: از بیصورت و بیچهره، هیچ کاری انجام نده و به چهرهای که کمتر یافت میشود، هرگز فکر نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که کاری به سرعت و مانند باد یا ابر میگذرد، دیگر به تو باز نمیگردد، بنابراین بر آن افسوس نخور.
هوش مصنوعی: کدام هنر بهتر است ای اندیشمند پاک، از خوشحال بودن در باغ خداوند؟
هوش مصنوعی: خوشحالی یک فرد نمیتواند به خواب خوب او کمک کند، ای پیر، گردنت را به خاطر آن خم نکن.
هوش مصنوعی: کار دین متفاوت و حساسی است؛ باید با دقت و حساسیت پیش رفت. بهویژه باید توجه داشته باشیم که زندگی و اعمال ما میتواند ما را به مرگ و گناه نزدیک کند.
هوش مصنوعی: نگاه کن ببین این بدن تاریک چه سرنوشتی دارد؛ آیا راهی به سوی خداوند پیدا میکند یا به سوی شیطان میرود؟
هوش مصنوعی: بدان که شخصی تلاش میکند که در هر دو دنیای ظاهر و باطن به او پاداش داده شود.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که دو کاوند (دوکار خوب) برای خودت وجود دارد، باید از خودخواهی فاصله بگیری و به سمت آنها بروی.
هوش مصنوعی: از تنبلی دوری کن، اگر مدام در جا بزنی و هیچ قدمی برنداری، هیچ دستاوردی نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: خودرأیی و ظلم کردن بر دیگران در بهشت جایی ندارد و از آتش عذاب دور میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که آدمی با خودخواهی و خودکامگی رفتار کند، تمام ناهنجاریها و مشکلات به درون او نفوذ میکنند.
هوش مصنوعی: یک دیو بزرگ و خودخواه وجود دارد که فقط به خواستهها و منافع خودش توجه دارد و هیچ آشنایی با خرد و دانایی ندارد.
هوش مصنوعی: او به دیگری گفت: ای کسی با نام نیک، کدام یک از این هنرها را برتر و بیناتر میدانی؟
هوش مصنوعی: خرد به ما میگوید که بینش آن از هر نوع دانشی برتر است، مانند شبانی که مراقب گلهای از دامها و هنرهاست.
هوش مصنوعی: آگاه و هوشیار، بیشتر از عقل و خرد ندیدم. نمیدانم چه چیز خوب است و چه چیز بد.
هوش مصنوعی: کسی که اندکی از خرد و دانش برخوردار باشد، میتواند به مرور زمان رشدی پیدا کند و به موفقیتهایی دست یابد.
هوش مصنوعی: کدام یک از شما بهتر است و ناپخته، به او گفت که خیمهاش را آراسته است.
هوش مصنوعی: کسی که خیمهاش مرتب و آراسته است، دل دیو هم نمیتواند به او نزدیک شود.
هوش مصنوعی: چه کسی است که در ثبات و پایداری به اندازه او باشد؟ او گفت که خوشحالی و رضایت پایدار است.
هوش مصنوعی: وقتی که تو از لطف و کمک خداوند خوشحال شدی، بدون شک هر دو دنیا برای تو فراهم است.
هوش مصنوعی: زندگی برای کسی که راضی و خوشحال است، دلپذیر و شیرین است، اما کسی که در دلش آتش حسرت و ناامیدی دارد، هرگز نمیتواند از زندگی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: کدام یک از دو چیز آهستهتر است؟ او پاسخ داد: امید، چون بید از وزش باد میلرزد.
هوش مصنوعی: در این جهان پر از غم و درد، باید به امید و آرزوی دنیایی بهتر زندگی کرد.
هوش مصنوعی: روزهای خزان را پشت سر میگذارد و به عطر و زیبایی بهار دست میزند و به دنبال گل سرخ میگردد، بدون آنکه از خراشهای خار بترسد.
هوش مصنوعی: شب سیاه و زشت که تاریکی و ناامیدی دارد، به سختی سپری میشود و انسان در انتظار روزی روشن و بهتر است.
هوش مصنوعی: موبد به خاور گفت که خدای امید، به این دنیا به پا ایستاده است.
هوش مصنوعی: کدام یک از این چندین چیز، روح را بیشتر آزرده میکند؟ جواب داد: باز هم.
هوش مصنوعی: کسی که بالاخره فهمیده و آگاهی دارد، از همه چیز باخبرتر است. اما اگر کسی درک درستی نداشته باشد، حتی با وجود چشم و گوش خود، چیزی را نمیبیند و نمیشنود.
هوش مصنوعی: بهتر است به مرد بگوییم کدام هنر ارزشمندتر از دانش است، چون دانش از هر چیز دیگری باارزشتر است.
هوش مصنوعی: هر کس که دارای دانش و معرفت باشد، قطعاً سرش از دیگران بالاتر خواهد بود و مقام او فراتر از آسمانها خواهد بود.
هوش مصنوعی: به او گفت: کدام گوهر ارزندهتر است که از آن، گوهر مردان بهتر باشد؟
هوش مصنوعی: او به او گفت: نیکی و善خواهی در دل مانند گوهری است که از عشق و محبت میدرخشد و مانند ستارهای روشن است.
هوش مصنوعی: در بین مردان با فضیلت، به دنبال کسی نگرد که از تو خوشصدا و دلنشینتر باشد و به خوبی سخن بگوید.
هوش مصنوعی: از کسی پرسیدند که از میان نامها کدام یک بهتر است، او پاسخ داد: به جز نام نیک و نیکو، چیز دیگری را مد نظر نداشته باشید.
هوش مصنوعی: وقتی کار خوبی انجام بدهی، بدون شک مردم به خوبی تو اشاره خواهند کرد و نام تو را به نیکی خواهند برد.
هوش مصنوعی: روان انسانی را غم و دشمنی آزار میدهد. چه چیزی است که باید از آن در تن و جان خود اندوهگین باشیم؟
هوش مصنوعی: جواب داد که کارهای نیک باید مورد قبول همه افراد با عقل و درک باشد و کارهای بد هیچکس را خوش نمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی پاسخ درست از آن انتخاب به دست آمد، گل بر طبق دستور پادشاه به زیبایی شکفت.
هوش مصنوعی: از خوشحالی برخاست و از جایش بلند شد و به سمت او رفت و دستش را بوسید.
هوش مصنوعی: او به من گفت: ای بزرگِ نیکوکار، با پاسخ دادن به من، تمام زحمتهایم را جبران کردی.
هوش مصنوعی: من پاسخ خوبی از تو دریافت کردم که از دنیا فقط تو را آرزو کردهام.
هوش مصنوعی: امیدوارم از دستورات الهی به من پاسخی بدهد که چندین بار به یاد من بیفتد.
هوش مصنوعی: شادی از آن جمع برخاست و دوباره به سمت شب دیر هنگام رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.