چنین تا برآمد بر این چند سال
منوچهر گردن بیاگند و یال
بسان یکی سرو شد ماه بار
بدو شادمانه دل شهریار
کمربست بر کین ایرج به درد
سپه را همه سالیان گرد کرد
در گنجهای نیا برگشاد
سپه را به دامن همی زر بداد
هزاران هزار و دو سیصد هزار
فراز آمدش کار دیده سوار
از ایران، وز هند، وز نیمروز
هم از تازیان لشکری نیوسوز
به نوروز روزی ببخشیدشان
یکایک به آهن بپوشیدشان
روان شد سپاهش بکردار ابر
چو آشفته پیل چو جنگی هزبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستان از منوچهر و آمادهسازی او برای جنگ گفته میشود. منوچهر که به مانند سروی بلند و ماهی درخشان است، با شادی برای نبرد به کین ایرج آماده میشود. او سپاه خود را جمعآوری میکند و در گنجینههای نیا را میگشاید تا زر و الماس به سپاهیانش هدیه دهد. سپاه او از سرزمینهای مختلف مانند ایران، هند و عرب وارد میشود و در یک روز نوروزی به تن جنگی و زره آهنی مجهز میشوند. حرکت سپاه او به شتاب و قدرتی شبیه ابر و پیل در جنگ است.
هوش مصنوعی: پس از سپری شدن چند سال، منوچهر با لباس و وقاری بلند و با سر افراشته به میدان آمد.
هوش مصنوعی: مانند یک سرو، ماه به سوی او آمد و دل شهریار را شاد کرد.
هوش مصنوعی: با کینهی ایرج، سپاهش را برای انتقام آماده کرده و سالهاست که در این انتظار به سر میبرند.
هوش مصنوعی: در خزانههای پدر، سپاهیان را برای جنگ مجهز کرد و به آنها طلا و نقره بخشید.
هوش مصنوعی: هزاران و دو سیصد هزار موضوع و مشکل پیش رویش قرار دارد که او باید به آنها رسیدگی کند.
هوش مصنوعی: از ایران، هند و سرزمین نیمروز، حتی از عربها هم لشکری نمیسوزد.
هوش مصنوعی: در روز نوروز، هر یک از آنها را با محبت و احترام خاصی مورد توجه قرار دهید و به آنها اهمیت بدهید.
هوش مصنوعی: سپاه او با رفتار ابر پراکنده شد، همچنان که فیل آشفته در میدان جنگ میخروشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.