چو مهر از سر کوه بنمود چهر
نهان گشت ماه از درخشنده مهر
بزرگان و دستور را پیش خواند
وزاین در فراوان سخنها براند
که کاری شگفت آمدستم به روی
از آن پیل دندان وارونه خوی
بدانید کآن سال کز چین سپاه
سوی پیلگوشان کشیدم به راه
به تاراج و کشتن چو بشتافتم
یکی خوبرخ دختری یافتم
خجل گشته خورشید و ماه از رخش
شکر یکبارگی پاسخش
پرستش بیاموختند نخست
دلم راه پیمان او بازجست
سر سال شد کودکی را درست
چو دیدمش، گشتم بر او بر درشت
سرو گوش او چون سر پیل بود
دو چشم از کبودیش چون نیل بود
چو دندان پیلان دو دندانش پیش
ز دیدار و چهرش دلم گشت ریش
شب تیره تا روز نگذاشتم
نهانی ز مردمش برداشتم
سوی بیشه بردم فگندمش خوار
بدان تا بدرّدش مردارخوار
بریدم سر مادرش را به تیغ
دریغ آن چنان خوبچهره، دریغ
کنون چون براندیشم از روزگار
جز آن نیست آن دیو چهره سوار
که یزدان مر او را نگهداشته ست
بر این سان به من برْش بگماشته است
بدان تا جهانی بدانند باز
که در کار یزدان نهان است راز
دد و دام و ماهی و مرغ از نهاد
بپرورد مر بچّه را چون بزاد
چو من بچّه را دشمن انگاشتم
بیفگندم و خوار بگذاشتم
ز کارم بیازرد پروردگار
چنین پیشم آورد فرجام کار
به کام اندر آمد سرِ شست او
گرامی پسر کُشته بردست او
مرا با خداوند پرخاش نیست
گنه را جز این هیچ پاداش نیست
نشانی دگر داشت بر کتف راست
که جز من نداند کسی کآن کجاست
نشان است مانند مُهری سیاه
نکرده ست کس در نشانش نگاه
من این راز برکس نکردم پدید
نه از من کس این گفته هرگز شنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از داستانی حماسی و قدیمی است که به روایت زندگی و سرنوشت یک شخصیت میپردازد. در آغاز، نور خورشید از بالای کوه نمایان میشود و ماه در پس آن پنهان میگردد. بزرگان و مشاوران جمع میشوند تا دربارهٔ یک رویداد شگفتانگیز صحبت کنند. راوی از یک جنگ بزرگ با سپاه چین یاد میکند که در آن دختر زیبایی را پیدا کرده و با پیمانی خاص به او عشق میورزد.
او که کودکی را با زیباییهای شگفتانگیز میبیند، احساس میکند که دچار عشق شده و برای محافظت از او، دست به کارهای خطرناک میزند، از جمله کشتن مادرش. سپس راوی به عواقب این عمل اشاره میکند و میفهمد که خداوند از کار او ناراضی است و نتیجهٔ کارهایش به محنت منجر شده. او نشانی خاص بر بدن خود دارد که تنها خود او از آن آگاه است و رازهایش را بر کسی فاش نکرده است.
این متن در واقع تذکری است به انسان که به کارهای نادرست خود و عواقب آن بیندیشد و از رازهای پنهان زندگی آگاه باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید از بالای کوه ظاهر شد، ماه به خاطر نور خورشید به طور پنهان غیبت کرد.
هوش مصنوعی: بزرگان و شخصیتهای مهم را به جلو فراخواند و از اینجا شروع به گفتوگوهای زیادی کرد.
هوش مصنوعی: من در برابر کاری شگفت و عجیب ایستادهام، مانند دندانی از فیل که به سمت بالا باشد.
هوش مصنوعی: بدانید که آن سالی که از چین سپاهی به سوی گوش فیلها حرکت کردم.
هوش مصنوعی: وقتی که به غارت و کشتار مشغول شدم، ناگهان دختری زیبا را دیدم.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه از زیبایی او شرمنده شدند و در برابر جمالش به یکباره سکوت کردند.
هوش مصنوعی: دوستی و عشق را از اولین روزها یاد گرفتم، و دل من در جستجوی ارتباط و پیمان با او بود.
هوش مصنوعی: در پایان سال، وقتی کودکی را به درستی دیدم، نسبت به او بسیار خوشحال و شگفتزده شدم.
هوش مصنوعی: سرو قد و قامت او مانند سر فیل است و چشمانش به رنگ آبی نیل هستند.
هوش مصنوعی: دندانهای بزرگ فیل باعث میشود که من قبل از دیدن چهرهاش، دلم بشکند و غمگین شوم.
هوش مصنوعی: در طول شب تاریک، تا زمانی که صبح فرا رسید، من به هیچ وجه از مردم پنهان نشدم و خودم را از آنها دور نکردم.
هوش مصنوعی: به جنگل بردمش و آن را بیاعتبار کردم، تا اینکه مردهخوار او را بخورد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از درد فراق و از دست دادن کسی که زیبایی و خوبی اش قابل وصف نبوده، به شدت متاثر است. او با کلمات احساسی و تلخ، حس افسوس و ناامیدی خود را بیان میکند و به زیبایی ظاهری و باطنی آن شخص اشاره میکند و میگوید که به خاطر زیباییاش، دلیلی ندارد که به او آسیب برساند.
هوش مصنوعی: هماکنون که به زندگی فکر میکنم، جز این نیست که تنها آن موجود شومند و ترسناک را در ذهن دارم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند آن شخص را به حفاظت خود درآورده و به همین دلیل او را به من سپرده تا از او مراقبت کنم.
هوش مصنوعی: بدان که جهان باید آگاه باشد که اسرار کارهای خداوند در خفا و پنهان است.
هوش مصنوعی: حیوانات و پرندگان به طور غریزی فرزند خود را پرورش میدهند و زمانی که فرزند به دنیا میآید، به او آموزش میدهند.
هوش مصنوعی: وقتی که من کودک را به عنوان دشمن تصور کردم، او را رها کرده و به حال خود گذاشتم.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر اعمال من، چنین نتیجهای را برایم رقم زد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پسر عزیز او که به برکت و خوشبختی روزگارش رسیده، به خاطر محبوبیت و مقامش مورد حسادت و آسیب قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: من با خداوند دعوا ندارم، زیرا جز این هیچ پاداشی برای گناه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: یک علامت یا نشانهای بر روی کتف راست داشت که تنها من از وجود آن آگاه هستم و هیچکس دیگری نمیداند این نشانه کجاست.
هوش مصنوعی: این بیان به معنای این است که یک نشانه یا علامت وجود دارد که هیچکس نتوانسته آن را تحت تاثیر قرار دهد یا تغییر دهد. این نشانه، بینقص و خالص باقی مانده و هیچ لکه یا آثاری بر آن نیست.
هوش مصنوعی: من این راز را هرگز برای کسی فاش نکردم و هیچکس از من این سخن را نشنیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.