چو گیتی سیه گشت همرنگ دود
ستاره یکی روشن او را نمود
بدو گفت کاین را گذرگاه کن
فرود آی روز و به شب راه کن
تو یک هفته در بیشه می دار رنج
که بر نگذرد روز بر بیست و پنج
که باز آن به آباد کشور شوی
چو بودی تو با تخت و افسر شوی
مکن دیو را دست بر خود دراز
که از ماست یزدان ما بی نیاز
بدو گفت کوش ای سر راستان
مرا با تو مانده یکی داستان
بگو تا تو ایدر چرا آمدی
ز تخم که ای وز کجا آمدی؟
چنین پاسخش داد فرزانه پیر
که کار من آیدت نادلپذیر
من از تخم جمشید دارم نژاد
که مهتر پسر را چنین پند داد
که دل در سرای سپنجی مبند
که نوشش کَبَست است و بارش گزند
به دانش بری رنج، بهتر بود
کجا بارِ دانش بدان سر بود
بدان جاودانه جهان بر تو رنج
که هست این جهان چون سرای سپنج
اگر زن کنید آرزو از تبار
بجویید نامی زنی هوشیار
چو فرزند گردد میانه پدید
یکی دامن از وی بباید کشید
میان بستن از پیش یزدان پاک
نمودن پرستش به امّید و باک
کرا آرزو نیست فرزند و زن
ز مردم شود دور و از انجمن
ز گیتی یکی گوشه آرد به دست
شود تا بود زنده یزدان پرست
از ایشان یکی باز پستر منم
که بگداخت زین سان که بینی تنم
ز شهری کجا سوگوارانش نام
برفتم من ایدر گرفتن کنام
ز خویشان شدم دور وز شهر خویش
خرد مر مرا باد بر زهر بیش
از ایدر بدان شهر ده روزه راه
همه بیشه ی ژرف و آب و گیاه
به هر چند سالی ز خویشان من
بیایند ازآن پاک کیشان من
ز دانش بپرسند و گردند باز
همین است کار و همین است راز
ببوسید پس دستِ فرزانه، کوش
پسودش دو رخساره بر یال و گوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، فردی در میان دودی سیاه میبیند ستارهای روشن و از آن میخواهد که در شب فرود آید و از روز دور شود. او را به تحمل رنج در جنگل به مدت یک هفته توصیه میکند تا به شادی و آبادانی برگردد. سپس پیر فرزانه از نژاد جمشید خود را معرفی کرده و پندهایی به او میدهد. او هشدار میدهد که زندگی در این جهان مثل یک سرای خالی است و بهتر است به دانش و فهم اهمیت بدهد تا به آرزوهای دنیوی. همچنین اشاره میکند که اگر کسی آرزوی فرزند و همسر دارد، باید زن هوشیاری را پیدا کند. در انتها، او از درد و رنجی که متحمل شده صحبت میکند و به دوری از خویشان و شهرش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی دنیا به تاریکی و ناامیدی فرو رفت، یک ستاره روشن به ما نشان داد که هنوز امیدی وجود دارد.
هوش مصنوعی: به او گفت که اینجا را برای عبور فراهم کن و در طول روز در این مکان بمان و شب را نیز به سفر بپرداز.
هوش مصنوعی: تو یک هفته در جنگل با غم و درد به سر میبری، اما روز بیست و پنج هرگز نمیگذرد.
هوش مصنوعی: اگر تو دوباره سرزمین را آباد کنی، همچون زمانی که بر تخت و تاج نشسته بودی.
هوش مصنوعی: دستت را به سمت دیو دراز نکن، زیرا یزدان از ما بینیاز است.
هوش مصنوعی: او به او گفت: تلاش کن، ای کسی که راست و درست هستی، من و تو یک داستان مشترک داریم که باید آن را ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: بگو چرا به اینجا آمدی و از کجا به دنیا آمدهای؟
هوش مصنوعی: سخن خردمند سالخورده این بود که کار من برای تو غیرقابل قبول خواهد بود.
هوش مصنوعی: من از نسل جمشید هستم و به همین خاطر به پسران که بزرگتر از خود هستند، اینگونه نصیحت میکنم.
هوش مصنوعی: دل خود را در جایی نگذار که بیثبات و ناپایدار است، زیرا در آنجا ممکن است شادمانی به تلخی تبدیل شود و از آنجا آسیب ببینی.
هوش مصنوعی: دانش را به دست آوردن زحمت دارد، اما بهتر است که در این مسیر، بار سنگین علم را بر دوش بکشیم و به آن افتخار کنیم.
هوش مصنوعی: بدان که این دنیا همواره برای تو مایۀ رنج خواهد بود، زیرا این جهان مانند خانهای موقت و بیثبات است.
هوش مصنوعی: اگر در پی آرزوهای خود هستید، از نسلی انتخاب کنید که نامش نشاندهندهی فردی باهوش و با درایت باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که فرزندی به میان میآید، باید برای او دست حمایت و محبت را دراز کنیم.
هوش مصنوعی: در بین کارهای خود، انسان باید به یزدان پاک اشاره کند و عبادت را با امید و نگرانی انجام دهد.
هوش مصنوعی: کسی که آرزویی برای داشتن همسر و فرزند ندارد، از جمع مردم دور میشود و از اجتماع بیبهره میماند.
هوش مصنوعی: از دنیا یک گوشه به دست میآورد که در آن، انسان زندهای که خدادوست است، باقی ماند.
هوش مصنوعی: من هم از آنها یک نفرم که به خاطر این مسائل در درون خودم ذوب شدهام و حالا وضعیت بدی دارم که تو میبینی.
هوش مصنوعی: از شهری که مردمش در غم و اندوه به سر میبرند، من بازگشتهام. اکنون در اینجا، در جستجوی مکانی آرامش میگردم.
هوش مصنوعی: از خویشاوندان خود دور شدم و از دیار خود نیز جدا گشتم. احساس میکنم هر چه که بیشتر در این تنهایی هستم، تلخی و سختی زندگی برایم بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: به سمت آن شهر که ده روز با آن فاصله است، باید از جنگلهای انبوه و آب و گیاه عبور کنیم.
هوش مصنوعی: در هر چند سالی که خانوادهام بیایند، از آن پاکی و نجابت من هیچ کاهشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: از علم و دانش سوال کنند و به همین نتیجه برسند، که این همان وظیفه و همین راز هست.
هوش مصنوعی: دست شخصی با خرد را ببوس، زیرا که چهرهاش بر روی یال و گوشاش نشسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.