همان داستانی دگر یار اوی
ز کردار دقیانُس و کار اوی
وز آن هفت تن همنشست وندیم
که بودند اصحاب کهف ورقیم
یکی کوه بینی رسیده به ابر
همه جای شیر و پلنگان و ببر
به نزدیک طرطوس رُسته چنان
چو دیوار پیوسته با آسمان
چو سرداب جایی بیابان و کوه
که از دیدنش دیو گردد ستوه
یکی غار تاریک نا دلفروز
کجا شب همانش، همان است روز
سوی روشنایی کشد باز راه
یکی نردبانی ز سنگ سیاه
تراشیده هشتاد پایه فزون
که داند به گیتی که چندست و چون
به بالا درآیی به کهف اندر آی
یکی کاخ پیش آیدت دلگشای
بدو اندرون سیزده با سگی
بر آن سیزده بر نجنبد رگی
روان رفته و مانده تنشان بجای
چگونه شگفت است کار خدای!
از آن سیزده هفت بودند و سگ
که برداشتند از بر شهر تگ
از ایشان یکی خوبچهره غلام
به هنگام مردی رسیده تمام
ز دقیانُس از روم بگریختند
به دام بلا درنیاویختند
چو در کهف رفتند، یزدان پاک
برآورد از اندامشان جان پاک
چو شد دین عیسی به روم آشکار
بر آن هفت تن، شش دگر گشت یار
ز یزدان پرستان و پاکان دین
که بودند یار مسیح گزین
چو مشتی به کهف اندر افزودشان
یکایک به دارو بیندودشان
که تا کالبدشان نگردد تباه
چنین است کهف و چنین است راه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره داستان هفت نفر از اصحاب کهف است که به دلیلی از جامعه خود دور شده و به غاری پناه میبرند. در این غار، آنها به خواب عمیقی فرو میروند و سالها بعد بیدار میشوند. غار تاریک و دلفروز توصیف میشود و به نردبانی سنگی که به روشنایی میرسد اشاره میشود. در نهایت، این افراد به شگفتیهای خدا و قدرت او پی میبرند و به دین مسیحیت میگرایند. داستان این افراد بهعنوان نمونهای از ایمان و پاکی در برابر مشکلات مطرح میشود.
هوش مصنوعی: داستانی دیگر درباره یار او وجود دارد که مرتبط با رفتار و اقدامات دقیانوس است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره میشود به هفت نفر که با یکدیگر نشستهاند و به داستان اصحاب کهف و وقایع مربوط به آن اشاره میشود. این افراد به نوعی با هم همدلی و دوستی دارند و در کنار هم زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: آن کسی که به قله کوه میرسد، از ارتفاع آنجا به ابرها دست پیدا میکند و در اطرافش نشانههای قدرت و جنگلنشینی مانند شیر و پلنگ و ببر را میبیند.
هوش مصنوعی: در نزدیکی طرطوس، درختی رشد کرده که به قدری بلند است که با آسمان در تماس به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: جایی مانند سرداب است که در آن بیابان و کوه وجود دارد و دیدن آن باعث میشود انسان از ترس و وحشت دچار ناامیدی و خستگی شود.
هوش مصنوعی: در یک غاری تاریک و بینور، شب و روز هیچ تفاوتی نمیکند و هر دو یکسان هستند.
هوش مصنوعی: یک نردبان سنگی به سوی روشنایی قرار دارد که راه را برای حرکت به سمت روشنی باز میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند در این جهان چند پایه و ستون به تعداد هشتاد تراشیده شده، و این موضوع چقدر و چگونه است.
هوش مصنوعی: اگر به اوج موفقیتی دست یابی، به جایی میرسی که در آنجا یک کاخ زیبا و دلگشا به تو نمایش داده میشود.
هوش مصنوعی: در درون او سیزده نفر هستند و اگر سگی به سمت آنها برود، یکی از آنها تکان نمیخورد.
هوش مصنوعی: روح انسان رفته و تنها جسمش باقی مانده، چه شگفتانگیز است که کار خداوند به این صورت است!
هوش مصنوعی: از آن سیزده، هفت نفر و سگی بودند که از نزدیکی شهر دور شدند.
هوش مصنوعی: یکی از آنها که چهرهای زیبا داشت، در دوران جوانی به کمال رسید.
هوش مصنوعی: از دست دقیانوس، مردم از روم فرار کردند، اما به دام مشکلات و خطرات جدیدی گرفتار شدند.
هوش مصنوعی: زمانی که آن افراد به غار رفتند، خداوند متعال جانهای پاک را از وجودشان برآورد.
هوش مصنوعی: وقتی دین عیسی در روم به وضوح پدیدار شد، گروهی از هفت نفر به جز شش نفر دیگر به آن پیوستند.
هوش مصنوعی: پرستندگان خدا و پاکان دین، کسانی هستند که یار و همدم مسیح هستند.
هوش مصنوعی: شاید به این معنی باشد که مانند یک مشت سنگ در غاری، هر کدام به تنهایی به دارو کشیده میشوند. این میتواند بیانگر این باشد که وقتی انسانها یا اشیاء در یک مکان قرار میگیرند، تأثیرات و تأثیرات متقابل خود را تجربه میکنند و ممکن است بهبود یا تبدیلی در وضعیت آنها حاصل شود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا زمانی که بدن انسان فاسد نشده است، باید به همین شکل ادامه داد و به همین مسیر رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.