ستاره چو گشت از هوا ناپدید
سپیده ز سیماب لشکر کشید
خروش آمد از دیده ی کوهسار
که شاها، سپه را تباه است کار
که از چین سپاهی پیاده رسید
که شد بیشه از تیغشان ناپدید
بپرسید خسرو از آن دیده بان
که برخیر چندین چه رانی زبان
نگه کن که چونند و چندند مرد
کجایند و اکنون چه خواهند کرد
چنین پاسخ آورد کای شهریار
همانا فزون است پنحه هزار
هوا پر ز زوبین و پر خنجر است
همه دشت و بیشه پر از لشکر است
رسیدند نزدیک میلی زمین
پذیره شده لشکر شاه چین
به ایرانیان گفت خسرو به درد
که ما را چو چرخ روان خیره کرد
یکی چاره باید سگالید باز
که از رزم دشمن شوم بی نیاز
که ایشان نیایند فردا به رزم
می و جام و آرایش آرند و بزم
بفرمود تا رختشان هرچه بود
همه بر سر کوه بردند زود
بر آن کوه سی پاره سنگ کلان
به دندانه برداشتند آن یلان
پسِ سنگها شد نهان چند تن
دلیران جنگی و لشکرشکن
به هر جای بر دیده بانی نشاند
از آن پس یلانِ سپه را بخواند
بدیشان چنین گفت شاه آتبین
که ای سرفرازان ایران زمین
بدان کردم این، تا چو سالار چین
بیاید، نبیند مرا در زمین
درستی بداند که من با گروه
گریزان شدم بر سر تیغِ کوه
چو کوش از پس ما بیاید به جنگ
گشایند از این کوه سی پاره سنگ
امیدم چنان است کز چینیان
از این پس سواری نبندد میان
پیاده شود بی گمان ریز ریز
سواران از این سنگ گیرد گریز
پسندیده دیدند کردار اوی
همه شادمانه ز گفتار اوی
نشانی نهادند با دیده بان
ز گفتار آن نامور مرزبان
که چون کوه بینند گشته بنفش
ز رنگ درخشنده رخشان درفش
سپه را یکایک دهد آگهی
که «از چینیان دور شد فرّهی»
چو این گفته یابند مردان جنگ
گشایند دندانه ها زیر سنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، خسرو شاه ایرانی پس از غروب خورشید و دیدن لشکر چین به سرزمین خود، نسبت به خطرات پیش رو نگران شده و به یارانش دستور میدهد که برای مقابله با دشمن چارهای بیندیشند. او از یک دیدهبان میپرسد که تعداد دشمنان چقدر است. دیدهبان جواب میدهد که لشکر چین بسیار بزرگ است و دشت و جنگل پر از سلاحهای دشمن است. خسرو تصمیم میگیرد که با یارانش به کوه پناه ببرند و با سنگهای بزرگ از خود دفاع کنند. او میخواهد که وقتی دشمن نزدیک شد، سنگها را بر سر آنها بیفکنند. سپس خسرو با یارانش در کوه سنگها را پنهان میکنند و به آنها میگوید که هدف او این است که دشمن از وجود آنها آگاه نشود. این تدبیر سبب خوشنودی جنگاوران میشود و تصمیم میگیرند که در کمین دشمن بمانند و به محض نزدیک شدن آنها، سنگها را بیفکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که ستاره از آسمان ناپدید شد، سپیده دم مانند لشکری از نقره در افق ظاهر شد.
هوش مصنوعی: صدای بلندی از چشمههای کوهستان بلند شد که ای پادشاه، کار سپاه به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: یک لشکر پیاده از چین به سرزمین آمد که بهخاطر تیز بودن شمشیرهایشان، جنگلها ناپدید شدند.
هوش مصنوعی: خسرو از نگهبان پرسید که چرا این همه آرامش در اینجا حاکم است و زبانها در سکوتند؟
هوش مصنوعی: به اطراف خود نگاه کن و ببین انسانها چگونهاند و در چه وضعیتی قرار دارند. حالا از خود بپرس آنها کجا هستند و چه کارهایی در ذهن دارند.
هوش مصنوعی: بدین ترتیب، چنین جوابی ارائه شد که ای پادشاه، حقیقتاً تعداد پنجهها (بازوها) بسیار زیاد است.
هوش مصنوعی: هوا پر از تیر و نیزه است و همه جا به شدت پر از جنگ و نبرد است.
هوش مصنوعی: لشکری از شاه چین به نزدیکی میلی رسیدند که آمادهی پذیرش است.
هوش مصنوعی: خسرو به ایرانیان گفت که وقتی چرخ فلک به ما آسیب میزند، به چه دردی میخورد که در این حال بخواهیم بیفایده دنیا را تماشا کنیم.
هوش مصنوعی: باید تدبیری اندیشید تا از جنگ با دشمن بینیاز شوم.
هوش مصنوعی: نباید فردا به میدان جنگ بیایند و با خود می، جام و زینت و تجملات جشن بیاورند.
هوش مصنوعی: او فرمان داد که هرچه possessions و دارایی دارند را به سرعت به بالای کوه ببرند.
هوش مصنوعی: بر روی کوه بزرگ و پر از سنگ، جنگجویان شجاع و قوی به زحمت سنگهای بزرگ را برداشتند.
هوش مصنوعی: پس از وقوع یک نبرد سخت و وحشیانه، تعداد زیادی از جنگجویان شجاع و دلیر در میان سنگها گم شد و دیگر قابل مشاهده نیستند.
هوش مصنوعی: هر کجا که به تماشای میدان جنگ بایستد، به فرمانش رزمندگان بزرگ را صدا میزند.
هوش مصنوعی: شاه آتبین به آنها گفت: ای کسانی که در ایران افتخار و بزرگی دارید.
هوش مصنوعی: من این کار را انجام دادم تا زمانی که فرمانروای چین بیاید، نتواند، مرا در زمین پیدا کند.
هوش مصنوعی: من به درستی میدانم که با دستهای از افرادی که فرار میکردند، به بالای کوه رفتم.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن به ما حمله کند، از این کوه، سنگهای زیادی به سمت او پرتاب خواهد شد.
هوش مصنوعی: امید من به گونهای است که دیگر از چینیها سوارکاری نمیشود.
هوش مصنوعی: بدون شک، سوارکاران وقتی از این سنگ پیاده میشوند، به سرعت و به آرامی دور میشوند.
هوش مصنوعی: رفتار او را خوشایند دانستند و همه به خاطر کلامش شاد و خرسند بودند.
هوش مصنوعی: با دیدهبان، نشانهای گذاشتند از سخنان آن فرمانده معروف مرزها.
هوش مصنوعی: وقتی کوه را میبینند که بر اثر نور خورشید به رنگ بنفش در آمده است، مانند درفشها یا پرچمهای درخشان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ارتش را بهطور جداگانه خبر میدهد که «فرّه» از چینیها دور شده است.
هوش مصنوعی: وقتی مردان جنگجو این را بفهمند، دندانها را زیر سنگ میگذارند و آماده نبرد میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.