وز آن روی لشکر چو آمد به چین
یکایک نهادند سر بر زمین
که شاها ز دوزخ یکی دیو رست
بیامد همه سروران را بکشت
هر آن کس که از ما مر او را بدید
دلش بی گمان ز تن برپرید
که رویش یکی هول بُد جانگزای
ز بیمش همی سست شد دست و پای
نه شمشیر برّان بر او کرد کار
نه تیر و نه زوبین زهرآبدار
ز گفتارشان شاه چین شد دژم
برآمد همه شهر و برزن بهم
خروش آمد از کوی، وز بارگاه
به درگاه شاه آمد از چین سپاه
بپرسیدشان خسرو سرکشان
که این دیو دوزخ چه دارد نشان؟
چنین گفت گوینده را دیو زوش
همانا که از پیل بستد دو گوش
بگسترد بر روی پهن و دراز
لبانش هیون داد و دندان گراز
دو دندان پیشین چو دندان پیل
رخان تیره و دیدگان همچو نیل
بدو تاخت نیواسب مانند کوه
ندیدندش دیگر به پیش گروه
از ایشان چو بشنید سالار چین
ز تخت اندر آمد نگون بر زمین
به بر جامه ی خسروی چاک زد
ز سر تاج بگرفت و بر خاک زد
بگسترد خاکستر و بر نشست
همی زد ز دردش به سر بر دو دست
غریوان و زاری کنان روز و شب
همی بود یک هفته بسته دو لب
خروش زنان شبستان شاه
جهان کرد گریان ز ماهی به ماه
به فندق گل سرخ کرده فگار
ز شنگرف بر عاج کرده نگار
فگنده همه شاخ سنبل ز پای
گرفته همه مشک تبّت سرای
ز نرگس رسیده صدف را ستم
ز مرجان کشیده به لؤلؤ بقم
کشیده در ایوان و درگاه شاه
پرستنده طوقی ز قیر سیاه
به دنبال و گیسو کدام اسب بود؟
که سوگ سرافراز نیواسب بود
خیالی شد از درد او شاه چین
نیاسود و ننهاد سر بر زمین
همانا چنین است درد جگر
جگر کرد دانند، نام پسر
همی درد بر دل گذارد همی
جهان رنجها را سر آرد همی
مگر درد فرزند هرک آزمود
خنک آن که فرزندش از بُن نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از لشکر کشی و مواجهه با دیوی ترسناک روایت میشود. لشکر چین به محض دیدن دیو، سرهای خود را به زمین میگذارند و از شنیدن اینکه دیوهی قوی و کشنده آمده، به شدت میترسند. این دیو که توصیفهای هولناکی از او شده، هیچ سلاحی نمیتواند او را شکست دهد. شاه چین ناراحت و پریشان از این وضعیت، در عذاب و زاری به سر میبرد و روزها و شبها در اندوه است. او به طرز دردناکی از غم و اندوه فرزندش رنج میکشد و این درد و محنت را به همه اطرافیان خود منتقل میکند. بر اثر این وضعیت، همه دربار و شهر در عزایی بزرگ فرو رفته و به سوگواری مشغولند. متن بر روند حزن و اندوه ناشی از فقدان و درد از دست دادن فرزند تأکید دارد.
هوش مصنوعی: وقتی لشکر به چین رسید، هر یک از سربازان سر خود را به احترام بر زمین گذاشتند.
هوش مصنوعی: در زمانی که شاه از دوزخ یکی دیو سر برآورد و همه سروران را به قتل رساند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از ما دور شود، بیتردید دلش از جدایی به شدت ناراحت و پریشان میشود.
هوش مصنوعی: صورت آن چنان ترسناکی داشت که از بیم آن، جان انسان به شدت به لرزه افتاد و دست و پای او بیقرار شد.
هوش مصنوعی: نه شمشیر تیز بر او تاثیر گذاشت و نه تیر و نیزهای که زهر داشته باشد.
هوش مصنوعی: از سخنان آنان، شاه به شدت ناراحت و اندوهگین شد و این احساس در تمام شهر و کوچهها سایه انداخت.
هوش مصنوعی: صدا و هیاهو از طرف شهر شنیده میشود و از دربار، سپاهیان چین به سمت درگاه پادشاه حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: از آنها پرسید خسرو حاکم ستمگران که این دیو دوزخ چه نشانهای دارد؟
هوش مصنوعی: دیو به گوینده گفت که کسی که از قدرت و قدرت نمایی صرفاً با تکیه بر ظاهر و زور پیروز میشود، در حقیقت چیزی را از دست داده است.
هوش مصنوعی: لبان او مانند پردهای بزرگ و کشیده است و دندانهایش شبیه دندانهای حیوانات درنده میباشد.
هوش مصنوعی: دو دندان جلو مانند دندانهای فیل و چشمها به رنگ نیل هستند.
هوش مصنوعی: به او شتابان گفتند که مانند کوه کسی او را دیگر نمیبیند و به جلو نمیرود.
هوش مصنوعی: زمانی که سالار چین از آنها شنید، از تخت پایین آمد و به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: او جامهی پادشاهی را پاره کرد، تاج را از سر برداشت و بر زمین افکند.
هوش مصنوعی: او خاکستر را گستراند و بر آن نشسته بود، از شدت درد سر خود را با دو دست میزد.
هوش مصنوعی: کسی در روز و شب با اندوه و ناله زندگی میکند و به مدت یک هفته زبانش را بسته نگهداشته است.
هوش مصنوعی: در شبستانی که شاه به خواب رفته، صدای ناله و گریهای بلند شد، گویی که کسی از درد و اندوه به ماه شکایت میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، تصویری از زیبایی و جذابیت شخصی به تصویر کشیده شده است. فندق و گل سرخ نمادهایی از زیبایی و نازکی هستند، در حالی که شنگرف و عاج به جنبههای ظریف و گرانبهاء آن زیبایی اشاره دارند. به ظاهر میرسد که تصویر شخصی بهطور شگفتانگیزی زیبا و دلربا است، مانند گل و فندق که با دقت و هنرمندی تزئین شدهاند. این تصویر احساس خفگی و فریبندگی را در مخاطب به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: تمام شاخههای سنبل درختان بر زمین افتاده و بوی خوش مشک تمام فضا را پر کرده است.
هوش مصنوعی: از زیبایی گل نرگس، صدف تحت فشار قرار گرفته و مرجان به سوی مروارید حرکت کرده است.
هوش مصنوعی: در ایوان و دروازهٔ پادشاه، کسی که عبادت کننده است، طوقی از قیر سیاه به گردن دارد.
هوش مصنوعی: سوالی در مورد جستجوی زیبايي و جذابیت میشود، که به نوعی اشاره به تلاش برای یافتن عشق یا زیبایی دارد. درواقع، شاعر در این بیت به دنبال زیبایی خاصی در زندگی است که میتواند حس و حال سرافرازی و نشاط را به او بدهد.
هوش مصنوعی: در اثر درد او، شاه چین به آرامش نرسید و سرش را بر زمین نگذاشت.
هوش مصنوعی: درد عمیق دل به خوبی احساس میشود و این احساس نام پسر را در ذهن تداعی میکند.
هوش مصنوعی: دردها به دل آدمی فشار میآورد و جهان پر از رنجها را از سر میگذراند.
هوش مصنوعی: تجربه و رنجی که والدین از بزرگ کردن فرزند خود میکشند، نشان میدهد که داشتن فرزند برای آنها دشوار است. اما کسی که فرزندی ندارد، از این سختیها و دردها به دور است و وضعیت او بهتر و آرامتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.