دگر روز نوشان یکی برگزید
که گوید به گفتار و داند شنید
بدو گفت از این شهر بیرون خرام
ز مردم سوی آتبین بر پیام
که شهری همی گوید و لشکری
که تو شهریاری و گندآوری
نه دانش بود شاه را این نشست
که این شهر هرگز نیاید به دست
به ده سال کمتر نگردد خورش
که انبار شاه آید این پرورش
فزون است انبار شاه از هزار
سراسر پر از دانه ی آبدار
اگر شاه ده سال جنگ آورد
وگر روزگاری درنگ آورد
همان است روزی و شادی همان
نیایدش سود از درنگ و زمان
به چین اندرون شهرها دیگر است
کز این شهر دیوارشان کمتر است
که بر در نیاردش کردن درنگ
توانی گشادن مر او را به جنگ
وگر شرم داری همی گشت باز
از ایدر فرستیم یک ساله باز
گر از شاه گیتی نکوهش بود
ز دارای چین هم پژوهش بود
ولیکن روا است پنداشتی
که از جنگ بهتر بود آشتی
و دیگر که دارای چین با سپاه
به نزدیکی، ما کشیده ست راه
زمان تا زمان است کایدر رسد
اگر شاه برگشته باشد سزد
ز ما این سخن شاه را پند باد
به پذیرفتن پند خرسند باد
چو پیغام بشنید پاسخ فزود
کز این گفته شهری نیابند سود
زن و کودک کوش و گنجش بنیز
به من داد باید دگر هیچ چیز
مرا با سپاهی و شهری چه کار
چو از کاخ دشمن برآمد دمار؟
فرستاده زی شهر چون بازگشت
از او کوی و برزن پرآواز گشت
ز پاسخ بترسید مردم همه
فتاد اندر ایشان بسی دمدمه
که این کی توان کرد و کی شاید این
چه گوییم فردا به دارای چین
دگر باره یک ماه کردند جنگ
به سنگ و به زوبین و تیر خدنگ
فراوان ز خمدان و چین کشته شد
ز خون باره ی شهر آغشته شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از یک شاه روایت میشود که تصمیم به جنگ با شهری به نام آتبین میگیرد. یکی از مشاوران به شاه میگوید که بیرون رفتن از شهر و جنگیدن با مردمان آتبین ممکن است نتیجهای نداشته باشد و بهتر است به جای جنگ، آشتی کند. او توضیح میدهد که انبار شاه پر از غلات و غذاست و اگر جنگ ادامه یابد، ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد بدون اینکه سودی برساند. همچنین او به شرایط بهتر شهرهای دیگر اشاره میکند که دیوارهای کمتری دارند و جنگ در آنجا آسانتر است.
اما با این حال، شاه به جنگ ادامه میدهد و مشاور به او هشدار میدهد که پاسخ مردم نسبت به این جنگ مثبت نیست و همه دچار ترس و نگرانی شدهاند. در نهایت، یک ماه جنگ ادامه پیدا میکند و در این نبرد، تلفات زیادی از هر دو طرف وارد میشود و شهر نیز به خون آغشته میشود.
هوش مصنوعی: یک روز، شخصی دوتا از خوشنوشان را انتخاب کرد تا به سخنانش گوش دهد و بفهمد چه میگوید.
هوش مصنوعی: به او گفتند از این شهر خارج شو و به سمت آتبین برو، دور از مردم.
هوش مصنوعی: چندین نفر دربارهی شهری و نظامی گفت و گو میکنند و یکی از آنها میگوید که تو مقام و قدرت خاصی داری و برای دیگران ایجاد زحمت میکنی.
هوش مصنوعی: شاه به خاطر دانش و علمش در این مکان حضور ندارد، بلکه به این دلیل است که میداند این شهر هرگز به دست نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید به مدت ده سال کمتر بگردد، انبار شاه این پرورش را دریافت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: انبار شاه بسیار بزرگ و پر از دانههای آبدار است، به طوری که ظرفیت آن از هزاران فضای دیگر بیشتر است.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه برای نبردی ده سال تلاش کند یا مدتی در آرامش بماند، این نشاندهنده حزم و تدبیر اوست.
هوش مصنوعی: روزی و شادی همیشه همانطور خواهد بود و هیچ فایدهای از کمتحرکی و گذر زمان بدست نمیآید.
هوش مصنوعی: در چین شهرها متفاوتی وجود دارد که دیوارهای آنها نسبت به این شهر کمتر است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقابلت بیحرکت بایستد، تو میتوانی او را در مبارزه شکست دهی و به جلو برانی.
هوش مصنوعی: اگر از ما خجالت میکشی، میتوانیم یک سال دیگر صبر کنیم و دوباره سراغت بیاییم.
هوش مصنوعی: اگر از پادشاه جهان بدگویی و انتقاد شود، حتی از ثروتمندترین فرد چین نیز تحقیق و بررسی خواهد شد.
هوش مصنوعی: ولی تو میتوانی فکر کنی که آشتی از جنگ بهتر است.
هوش مصنوعی: و همچنین کسی که با لشکری از چین به ما نزدیک آمده است، راه را برای ورود به سرزمین ما هموار کرده است.
هوش مصنوعی: زمان هر لحظه در حال تغییر است و اگر ملکه یا فرمانروا از راه برگردد، در آن صورت باید این تغییرات را در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: از ما این حرف به شاه مطرح است که امیدواریم او پند ما را بپذیرد و از این قبول کردن خوشحال شود.
هوش مصنوعی: وقتی خبر را شنید، پاسخ را افزایش داد، زیرا از این گفته، شهری بهرهایی نخواهد برد.
هوش مصنوعی: زن و کودک و گنجشک، همه به من محبت کردند و دیگر نیازی به چیز دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: من به سپاه و شهر نیازی ندارم، چون وقتی دشمن از کاخش بیفتد، دیگر چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: خبرنگار از شهر برگشت و به محض اینکه به کوچه و بازار رسید، سر و صدای زیادی برپا شد.
هوش مصنوعی: مردم از جواب دادن ترسیدند و در نتیجه بسیاری از آنها در دچار مشکلات و آشفتگی شدند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر این است که چه کسی میتواند این کار را انجام دهد و چه کسی میتواند این کار را بخواهد. ما نمیدانیم فردا چگونه میتوانیم به ثروت و نعمت هایی مانند چین دست پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: دوباره جنگی آغاز شد که در آن از سنگ، نیزه و تیر استفاده میکردند.
هوش مصنوعی: بسیاری در خمدان و چین به خاطر جنگ و خونریزی کشته شدند و این شهر به خون آغشته شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.