ز ناگه برآمد سواری ز راه
یکی نامه دادش به ضحاک شاه
که گشت آتبین کشته با دو پسر
از ایران سوی ما رسید این سه سر
ز شادی بجوش آمدش مغز و هوش
فرستاده را خلعتی داد کوش
سپه را بفرمود تا همگنان
به دروازه رفتند شادی کنان
پس آن نامه بر در بینداختند
خروش تبیره برافراختند
سواری از آن نامداران گرد
برون آمد و نامه برداشت و برد
به طیهور برخواند پس ترجمان
فرو خورد گفتی دلش را غمان
دو دیده ش ز اندوه تاریک شد
چنان شد که با مرگ نزدیک شد
رخش گشت از آن درد همرنگ کاه
نکرد او پدیدار پیش سپاه
بفرمود کز باره آواز داد
که ای بدگهر بدرگ دیوزاد
بدین نامه ی پر دروغ و کمی
همی کرد خواهی تو ما را غمی
بسیلا بدین نامه نتوان گشاد
تو را سر سوی رزم خواهی نهاد
چنان بر در شهر بنشست کوش
که روزی ز لشکر نیامد خروش
همی بود بیست و دو سال از برون
خورش تنگتر شد به شهر اندرون
چنان شد که در شهر دانه نماند
ستور و سپه را دوگانه نماند
ز پرمایه مردم بسی شد هلاک
ز سستی گروهی میان مغاک
چو برداری از آب دریا به موی
شود خشک اگر چشمه ناید بدوی
از آن شهرها جز سه باره نبود
از او لشکر چین نکوبخت بود
دگر شهرها کرد ویران و پست
نماند اندر او جایگاه نشست
سوی چین فرستاد مردم همه
شتابان چو پیش شبانان رمه
چو بنشست بیست و دو سال آن سپاه
بسی مردم از شهریان شد تباه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نجات پهلوان آتبین و دو پسرش از یک شکست در میدان جنگ خبر خوشی برای ضحاک شاه آورد. او از شادی نامهای نوشت و تقدیم کرد. ضحاک به سپاهیانش دستور داد تا به جشن و شادی بروند، اما یک پیک از میان نامداران پس از خواندن نامهای تلخ، ناامید شده و دچار اندوه شد. او به سپاه خبر داد که این نامه دروغین است و چیزی جز غم و فساد برای آنها به همراه ندارد.
در نتیجه، جنگ و ویرانی در شهرها شروع شد و به مدت بیست و دو سال، اوضاع بدتر شد. مردم به خاطر گرسنگی و تنگدستی در خطر هلاکت قرار گرفتند، و سرانجام تنها سه شهر باقی ماند. ضحاک، که وضع را متوجه شده بود، با فرستادن مردم به چین، در پی نجات باقیماندهها بود، اما این وضعیت باعث تباهی و ویرانی بسیاری از شهرها و مردم شد.
هوش مصنوعی: ناگهان سوارکی از راه رسید و نامهای به شاه ضحاک داد.
هوش مصنوعی: آتشنشان آتربین با دو پسرش از ایران به سمت ما آمد و این سه نفر به سوی ما رسیدند.
هوش مصنوعی: او از خوشحالی به شدت شاداب و هوشیار شد و به فرستادهاش هدیهای ارزشمند تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: سپه را فرمان داد که همراهانش به سوی دروازه بروند و با شادی حرکت کنند.
هوش مصنوعی: پس آن نامه را بر روی در آویختند و فریاد و هیاهو و سر و صدای تبیره را به راه انداختند.
هوش مصنوعی: یک سوار از میان نیکنامان بیرون آمد و نامهای را برداشت و به جایی برد.
هوش مصنوعی: پرندگان در آواز خود چیزی میخوانند، و سپس آن را به زبان دیگر بیان میکنند. وقتی که این اتفاق میافتد، گویی دلشان پر از غم شده است.
هوش مصنوعی: چشمهای او از اندوه بسیار تیره و غمگین شدهاند، به گونهای که به مرگ نزدیک میشوند.
هوش مصنوعی: رخسار او به دلیل آن درد تغییر رنگ داد و از شدت رنج، جلوهای برای سپاه نداشت.
هوش مصنوعی: فرمان داد که از بالای بلندی فریاد کند که ای زادهی بد، دور شو از اینجا.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است که به خاطر این نامه پر از دروغ، اگر هم کسی بخواهد، نمیتواند غم و ناراحتی ما را کم کند.
هوش مصنوعی: این نامه به قدری دشوار است که نمیتوانی با آن به راحتی به جنگ بروی.
هوش مصنوعی: او به طور خاص و دقیق در دروازه شهر نشسته است، بهطوری که هیچ صدایی از لشکر به گوش نمیرسد.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که به مدت بیست و دو سال به خاطر شرایطی، روزها به صورت تنگ و محدودتر در شهر گذرانده میشوند. به عبارت دیگر، احساس میشود که محیط زندگی در این مدت کمکم سختتر و تنگتر شده است.
هوش مصنوعی: وضعیت به گونهای پیش رفت که در شهر چیزی باقی نماند و حتی نیروی نظامی نیز قدرتی برای ایستادگی نداشت.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم با ناتوانی و سستی خود، در وضعیتهای سخت و خطرناک نابود شدند.
هوش مصنوعی: اگر از دریا آب بگیری و آن را به موهای خود بمالی، خشک خواهد شد مگر اینکه چشمهای برای مرطوب کردن فراهم شود.
هوش مصنوعی: در آن شهرها چیزی جز سه بار ناموجود نبود و لشکر چین هم از او به خوشبختی نیامد.
هوش مصنوعی: در این شهر، سرزمینهای دیگر را خراب کرده و دیگر جایی برای نشستن و آرامش نمانده است.
هوش مصنوعی: مردم همه با عجله به سمت چین روانه شدند، مانند گوسفندانی که به دنبال شبانان خود حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه آن گروه به مدت بیست و دو سال نشسته بودند، مردم از شهرها به شدت نابود شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.