از ایشان چو دیگر نیامد به دست
بیامد به تخت مهی برنشست
به مژده نوندی فرستاد تفت
به نامه به طیهور گفت آنچه رفت
چو مژده به کوه بسیلا رسید
ز طیهور نامد نشانی پدید
به جایش جهانجوی کارم به تخت
نشسته برش شاد و پیروز بخت
چو آن نامه در پیش لشکر بخواند
برآن نامه را هر کسی زر فشاند
فرستاده را کارم نیکدل
ببخشید چندان که کردش خجل
وزآن پس دلش را چنان بود رای
که آرد یکی مهربانی بجای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، فردی به تخت سلطنت نشسته و به مژدهای که فرستاده شده، واکنش نشان میدهد. او نامهای از طیهور درباره اتفاقاتی که رخ داده، دریافت کرده و خوشحال است. وقتی نامه در پیش لشکر خوانده میشود، همه حضار خوشحالی خود را ابراز میکنند و فرستاده را مورد محبت و بخشش قرار میدهند. پس از این، فرد به فکر مهربانی و کمک به دیگران میافتد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه دیگران چیزی به او ندادند، او با تکیه بر مهارتهای خود، به مسند قدرت رسید و بر آن تکیه زد.
هوش مصنوعی: خبر خوشی به نوندی فرستاد و در نامه به طیهور گفت آنچه پیش آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی خبر خوش به کوه بسیلا رسید، از پرندهها نشانی از آنجا دیده نشد.
هوش مصنوعی: به جای او، کسی که جستجوگر دنیا بود، اکنون بر تخت نشسته و شاد و خوشبخت است.
هوش مصنوعی: زمانی که آن نامه در برابر لشکر خوانده شد، هر کسی به احترام آن نامه طلا به زمین میریخت.
هوش مصنوعی: فرستاده را با دل نیک و مهربانی ببخشید، تا جایی که موجب خجالت او نشود.
هوش مصنوعی: پس از آن، دلش به قدری مهربان شد که بتواند یکی از صفات محبتآمیز را به جای آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.