چنین تا نفیر آمد از باختر
که ویران شد آن بوم و بر سر بسر
سیاهان به تاراج دادند پاک
برآمد به خورشید از آن مرز خاک
کسی کاو ز تیغ سیاهان بجست
برفتند، وز هم بدادند دست
سیاهان که از بجّه و نوبه بود
برآورد از آن مرز یکباره دود
یکایک بنزدیک مصر آمدند
همه شهرها را بهم بر زدند
سپاهی فرستاد و باز آمدند
به تن خسته و دل گداز آمدند
سپاهی دگر خسرو دادگر
فرستاد و رنجش نیامد به بر
به تیغ سیاهان همه کشته شد
دل خسته از رزم برگشته شد
فزون کرد لشکر جهاندار شاه
درنگی نبودند با او سپاه
شکسته دگرباره گشتند باز
دریده درفش و پراگنده ساز
از آن کار درماند پیروزه شاه
ز هر سو بفرمود خواندن سپاه
از ایران، وز روم، وز ترک و چین
سپاهی گزین کرد شاه زمین
نریمانِ گرشاسب و قارن بهم
سپه برکشیدند هنگام نم
چو پیش سیاهان کشیدند صف
چو پیلان به لبها برآورده کف
همی کُشته آمد ز هر دو گروه
شده دشت، هامون و هامون چو کوه
چو پیوسته شد جنگشان چار ماه
ستوه آمد از گرز ایشان سیاه
سوی بجّه و نوبه گشتند باز
دل از داغ دو پهلوان درگداز
سپاه نریمان و قارن بهم
کشیده ز رنج سیاهان ستم
به درگاه از آن پس رسیدند باز
بگفتند با خسرو سرفراز
ز رنجی کز آن لشکر زشتروی
کشیدند گردان پرخاشجوی
دلیری و آرامشان روز جنگ
بدان زخم شمشیر کردن درنگ
چه مایه به تن رنج برداشتیم
کزآن مرزشان روی برگاشتیم
فریدون برایشان بخواند آفرین
وز آن شادمان گشت شاه زمین
زمین بجه هر که او داندش
جهاندیده مازندران خواندش
چو خواهی که رزم سیاهان تمام
بدانی، تو را ره نمایم به نام
ز مسعودی این داستان بازجوی
که او رنج دیده ست از این گفت و گوی
بدان هر که این کارنامه نهاد
ز شاهان ایران سخن کرد یاد
فریدون فرستاد از آن پس سری
بدو داد از ایرانیان لشکری
بدان تا نگهدارد آن مرز و بوم
ز بیداد و تیغ سیاهان شوم
چو شد کشور آباد از آن نیکرای
همه مردمِ رفته آمد به جای
دگر باره نوبی چو مور و ملخ
بیامد گرفت آن همه کوه و شخ
سپاه فریدون از آن سان گریخت
که از بیم در راه ترکش بریخت
سیاهان به تاراج بردند دست
همه مرز یکباره کردند پست
دگر باره شد کشور باختر
بدان سان که نه باغ ماندش نه بر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به حمله و ویرانی سرزمین "باختر" توسط سیاهان اشاره شده است. پس از حمله، این سرزمین ویران میشود و مردم آن در ترس و وحشت، تلاش میکنند تا از چنگ سیاهان بگریزند. جنگهایی بین سپاهیان ایران و سیاهان در میگیرد و علیرغم ارسال سپاه قویتر توسط شاه، نتیجهای به نفع ایرانیان حاصل نمیشود و شکستها ادامه دارد. جنگها ماهها طول میکشد و سرانجام فریدون، شاه ایران، تصمیم میگیرد تا با ارسال لشکری جدید از ایرانیان، از مرزهای کشور دفاع کند. اما سیاهان دوباره به حملات خود ادامه میدهند و کشور به حالت ویرانی برمیگردد و مردم در ناامیدی ماندهاند. در نهایت، این داستان درباره رنجها و چالشهایی است که ایرانیان در برابر سیاهان با آن مواجهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که صدای زنگ خطر از سمت باختر به گوش رسید، سرزمین و دیار آنجا خراب و ویران شد.
هوش مصنوعی: مردم تیرهرو اعلام کردهاند که در حال غارت هستند، اما نور خالص و پاک به آسمان میتابد و از ناحیهی این سرزمین ظهور میکند.
هوش مصنوعی: کسی که از تیغ سیاهان فرار کرد، به همراه دیگران رفت و دست در دست هم دادند.
هوش مصنوعی: مردم سیاهپوست که از سرزمینهای بجّه و نوبه آمده بودند، ناگهان از آن مرز دودی بلند کردند.
هوش مصنوعی: همه شهرها به سمت مصر آمدند و به همدیگر برخورد کردند.
هوش مصنوعی: او سپاهیان را فرستاد و آنان با حال خسته و دلbroken بازگشتند.
هوش مصنوعی: حاکم عادل دیگری را به میان فرستاد تا مشکلات و رنجها را حل کند.
هوش مصنوعی: دل خستهای که از جنگ و نبرد به خانه برگشته بود، به دست ستمگران سیاهدل نابود شد.
هوش مصنوعی: لشکر پادشاه جهان بیشتر شد و دیگر نیازی نبود که او منتظر بماند تا سپاهش به تعداد کافی برسد.
هوش مصنوعی: دوباره شکستند و پرچم را پاره کردند و به هر سمت پراکنده شدند.
هوش مصنوعی: شاه پیروز که از کارش ناامید شده بود، از همه جهات دستور داد تا سپاه را برای خواندن و آمادهسازی گرد هم بیاورند.
هوش مصنوعی: شاه زمین از ایران، روم، ترکیه و چین سپاهی را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: نریمان و قارن، دو شخصیت برجسته و جنگجو، در زمان نبرد به میدان آمدند و سپاهیان خود را سازماندهی کردند.
هوش مصنوعی: وقتی سیاهان صف بندند، مانند فیلها که با پاهای بزرگ خود به زمین میکوبند، به شدت و با قدرت جلو میآیند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از جنگ و درگیریهایی است که بین دو گروه رخ داده و نتیجه آن، ویرانی و کشته شدن افراد بسیاری است. زمینهایی که در پی این جنگها آسیب دیدهاند، حالا مانند دشتهایی گسترده و بیجان به نظر میرسند. به نوعی، این فضا هم به حالتی شبیه کوه تبدیل شده که از نظر غم و اندوه سنگین و غیرقابل نفوذ است.
هوش مصنوعی: وقتی که جنگ آنها ادامه پیدا کرد و به چهار ماه رسید، از شدت ضربات ومشقتهای آنها به شدت خسته و ناتوان شدند.
هوش مصنوعی: سوی جوانان و تازهنفسها بازگشتند، در حالی که دلشان از اندوه دو پهلوان سوخته و متاثر بود.
هوش مصنوعی: نیروی نریمان و قارن در کنار هم آمدهاند تا به نابودی ظلم و ستمی که بر سیاهان رفته، پایان دهند.
هوش مصنوعی: پس از آن، به درگاه رسیدند و دوباره با شاه سرفراز سخن گفتند.
هوش مصنوعی: به علت رنجی که از لشکری بدچهره متحمل شدند، گروهی که همیشه در حال جنگ و جدال هستند، به زحمت افتادند.
هوش مصنوعی: شجاعت و آرامش آنها در روز جنگ، نشان از این دارد که حتی در برابر زخمهای شمشیر، لحظهای تردید نکردند.
هوش مصنوعی: ما چقدر رنج و سختی کشیدیم که توانستیم از آن محدودیتها و مشکلات عبور کنیم و به مراحل بالاتری برسیم.
هوش مصنوعی: فریدون برای آنها بخواند و دعای خیر کند و به همین دلیل شاه زمین شاد و خوشحال شد.
هوش مصنوعی: زمین به کسی که آن را بشناسد، مازندران نامیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی تمام جزئیات جنگ سیاهپوستان را بدانید، من میتوانم تو را راهنمایی کنم.
هوش مصنوعی: داستان مربوط به مسعودی را بگوش میسپاریم، زیرا او کسی است که از این گفتوگوها رنج زیادی کشیده است.
هوش مصنوعی: بدان که هر کس این گزارش را تنظیم کرده، دارای سخنانی از شاهان ایران است.
هوش مصنوعی: فریدون پس از آن، سرداری از میان ایرانیان را به سوی او فرستاد تا لشکری را آماده کند.
هوش مصنوعی: بدان که برای حفظ و نگهداری کشور و سرزمین از ظلم و ستم و خطرات ناشی از دشمنان، باید تلاش کرد.
هوش مصنوعی: وقتی سرزمین به خاطر ویژگیهای خوبش شکوفا و آباد شد، همه مردم به آن جا آمدند و در آن مکان ساکن شدند.
هوش مصنوعی: بار دیگر زمانی مانند زمان مور و ملخ فرا رسید که آن چندین کوه و شکاف را در بر گرفت.
هوش مصنوعی: سپاه فریدون به گونهای فرار کرد که مانند کسانی بود که از ترس، بر سر راه خود، تیرکهایی را رها میکنند.
هوش مصنوعی: مردم سیاهپوست به طور ناگهانی و به وسیلهٔ حمله، همه چیز را از مرزها دزدیدند و وضعیت را به شدت خراب کردند.
هوش مصنوعی: کشور باختر دوباره به حال و وضعی رسید که نه باغی از آن باقی مانده و نه میوهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.