بدانگه که از خواب خیزد خروس
خروش درای آمد و بانگ کوس
سپاه آمد و پیل دندان بهم
رمید از دل سلم یکباره غم
ز شادی لبانش پُر از خنده شد
تو گفتی که تور جوان زنده شد
به نیرو شد از کوش و دل کرد خَوش
همی رفت تا پیش آن شیرفش
بپرسید و از کارزارش بگفت
که شد نامور تور با خاک جفت
دل کوش از اندوه تور دلیر
دژم گشت و اندیشه ها کرد دیر
وزآن پس دل سلم خوش کرد باز
بدو گفت کای شاه گردنفراز
سپهر روان را همین است رنگ
گهی آشتی جوید و گاه جنگ
گه آشتی شهریاری دهد
چو جنگ آورد خاک و خواری دهد
تو دل را بدین درد خرسند کن
غمان را به دست خرد بند کن
که من کین آن نامور شهریار
بخواهم، برآرم از ایران دمار
دل سلم خوش کرد و آمد بجای
سپیده دمان بانگ شیپور و نای
برآمد، سپه بر هم آویختند
ز خون یلان گل برانگیختند
همه روز تا شب چکاچاک بود
زمین گِل ز خون، آسمان چاک بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، پس از بیدار شدن خروس، صدای بلند و جنگی به گوش میرسد و سربازان و فیلها آماده نبرد میشوند. دل سلم از غم رها میشود و شادی به لبانش لبخند میآورد. او با امیدواری به سمت پهلوان تور میرود و درباره جنگ و کارزارها سوال میکند. در این حین، تور نامور به خاک میپیوندد و سلم از اندوه دلیر میشود. او به سلم میگوید که زندگی گاهی شامل صلح و گاهی جنگ است و باید دل را از غمها آزاد کند. سلم تصمیم میگیرد تا کینه از شهریار نامور را از بین ببرد. پس از این گفتگو، صبحگاه صدای شیپور و نای به گوش میرسد و جنگ آغاز میشود، در نتیجه خاک سرزمین از خون جنگجویان سرخ میشود. زمین پر از خون و آسمان چاک چاک میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی که خروس از خواب بیدار میشود، صدای بلندی به گوش میرسد و صدای کوس نیز به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: سربازان حمله کردند و فیلها به شدت ترسیدند، و ناگهان غم بزرگی دل سلم را فرا گرفت.
هوش مصنوعی: از خوشحالی لبهایش پر از خنده شد و به حدی شاداب و سرزنده به نظر میرسید که گویی دوباره جوانی و زندگی را پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت و تلاشش، با دل خوش به سمت آن مرد شجاع و دلیر میرود.
هوش مصنوعی: از او پرسیدند و او گفت که نامور تور به خاک پیوسته و به تاریخ ملحق شده است.
هوش مصنوعی: دل را از اندوه خالی نگهدار، زیرا دل شجاع به غم آلوده میشود و اندیشهها به تأخیر میافتند.
هوش مصنوعی: پس از آن، دل سلم شاد و خوشحال شد و به او گفت: ای شاه با گردن بلند و باشکوه.
هوش مصنوعی: آسمان زندگی انسان همواره دچار تغییرات است؛ گاهی به آرامش و صلح میگراید و زمانی دیگر به جنجال و درگیری میافتد.
هوش مصنوعی: هرگاه شهریاری آشتی و صلح را به ارمغان آورد، خوشایند و مفید است؛ اما اگر جنگ و درگیری به وجود آورد، نتیجهاش فقط خاک و تحقیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل خود را به این درد خوشنود کن و غمها را با اندیشهات کنترل کن.
هوش مصنوعی: من برای اینکه این پادشاه مشهور را به دست آورم، از ایران ویرانی به وجود میآورم.
هوش مصنوعی: دل سلم خوشحال شد و به جای صبح زود، صدای شیپور و نای به گوش رسید.
هوش مصنوعی: سپاه درخشان و پرافتخار برپا شد و با نبرد و چنگ زدن همدیگر را درهم آمیختند، بهگونهای که خون شجاعان و دلاوران را به گل تبدیل کردند.
هوش مصنوعی: زمین هر روز تا شب در حال جرقه زدن بود و پر از گل و خون بود، در حالی که آسمان نیز دچار شکاف و ناهنجاری بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.