سپیده چو بگشاد چون باز پر
بگسترد بر دشت خورشید فرّ
غولشکری خاست از هر دو جای
خروش آمد از کوس و آواز نای
درفش دلیران چو پرواز کرد
سپهدار قارن سپه ساز کرد
فرستاد نستوه را سوی راست
سپاهی جهانگیر چونان که خواست
تَلیمان یل را سوی میسره
فرستاد با او سپاهی سره
به قلب اندرون خویشتن جای داد
درفش از پس پشت و پیشش قباد
وزآن روی چون، چشم بگشاد کوش
سپه دید و گیتی گرفته خروش
برآشفت و لشکر برآراست نیز
تو گفتی که بگرفت مغزش ستیز
کرو خان که بُد شاه بر قندهار
یکی لشکر آرای کرد استوار
بدو داد با لشکرش میمنه
بشد با سپه، دور گشت از بنه
همان میسره مر قرا را سپرد
که شاهی تبّت ز شاهان ببرد
به قلب اندرون جای خود کرد کوش
چو رعد از دو لشکر برآمد خروش
که مرّیخ گفتی بنالد همی
زمین سوی گردون بنالد همی
ده و دار و گیر آمد از هر دو روی
روان شد برآن دشت، خون همچو جوی
ز بس جوشن کشتگان بر زمین
به هر جای کوهی نمود آهنین
ز شمشیر خونبار و زخم سنان
ندانست بد دل رکیب از عنان
درخش سنان و چرنگ کمان
همی هوش برد از دل بدگمان
چنین تا جهانجوی نستوه گرد
بکردار آتش یکی حمله برد
بزد بر قرا خویشتن را چو کوه
پس پشت او از دلیران گروه
قرا با سپاهِ تَبَت پیش رفت
صد و سی هزار از یلان بیش رفت
برآویختند آن دو لشکر بهم
زمانه شد از زخم ایشان دژم
دمان شد یکی باد و گردی سپاه
برآمد که خورشید گم کرد راه
همی تاخت نستوه گرزی به دست
کرا یافت زنده ز دستش نجست
چنین تا بر شاه تبّت رسید
خروشید چون شیر کاو را بدید
یکی سفته زوبین زد او را درشت
ز سینه سنانش برون شد ز پشت
چو دیدند ترکان تبّت که شاه
ز زین اندر آمد به خاک سیاه
چو او کشته شد، بازگشتند تیز
گرفتند از آن زخم راه گریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، روزی سپیده دم، جنگاوران با درفش دلیران مشهور شدند و فرمانده قارن سپاه را سازماندهی کرد. او سپاهیان را به دو دسته تقسیم کرد و آماده نبرد شدند. لشکر بزرگ تبت در برابر قرا قرار گرفت و به سمت یکدیگر تاختند. در این میدان جنگ، خونریزی زیادی رخ داد و زمین به رنگ خون درآمد. سرانجام، جنگجوی نستوه به شاه تبت رسید و با ضربهای کشنده او را از پای درآورد. با مرگ شاه، ترکان تبت فرار کردند و از میدان جنگ گریختند.
هوش مصنوعی: زمانی که صبحگاه فرارسید و نور آن پدیدار شد، همانند پرندهای که بالهایش را گشوده است، تابش خورشید در دشت گسترده شد.
هوش مصنوعی: غول لشکری از هر دو سو به پا خواسته و صدای خروش او از ضرب کوس و نواهای نی بلند شده است.
هوش مصنوعی: پرچم دلیران به اهتزاز درآمد و فرمانده قارن، سپاه را سازماندهی کرد.
هوش مصنوعی: او فرماندهای بینظیر را به سمت راست سپاهی بزرگ و پیروزیآفرین فرستاد، همانطور که میخواست.
هوش مصنوعی: تلیمان یل را به سمت مصر فرستاد و با او لشکری بزرگ همراه بود.
هوش مصنوعی: در دل خود، پرچمی را که نشانه قدرت و عظمت است، از پشت و جلوی خود قرار داد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمش را گشود، جنگ را دید و جهان را در حالتی پر سر و صدا و آشفتگی مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: او خشمگین شد و سپاهش را آماده کرد، تو هم گفتی که در ذهنش جنگ و جدل در جریان است.
هوش مصنوعی: در قندهار، یکی از فرماندهان لشکری را متشکل و قدرتمند آماده کرده است که به دستور شاه انجام شده است.
هوش مصنوعی: او با سپاهش به سمت راست حمله کرد و از گروه خود دور شد.
هوش مصنوعی: همان طور که امانتها به کسی سپرده میشوند، قدرت و سلطنت این سرزمین نیز به دستان کسی خواهد رسید که شایستهتر از دیگر پادشاهان باشد.
هوش مصنوعی: او با تلاش و سختی، در دل خودش جایی پیدا کرد، مانند رعدی که از دو سپاه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: مریخ گفتی که زمین به سوی آسمان ناله میکند.
هوش مصنوعی: در دو طرف، دهکده و دار و درخت وجود داشت، و از هر دو سمت، جاری شدن خون مانند جوی در دشت ادامه یافت.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت نبرد و کشتار، در هر نقطهای از کوهها زرههای آهنین و تجهیزات جنگی روی زمین پراکنده است.
هوش مصنوعی: دل بد و زخم خورده رقیب از ضربات شدید شمشیر و آسیبهای دیگر آگاه نبود و نمیتوانست خود را کنترل کند.
هوش مصنوعی: درخشش تیر و رنگ زیبای کمان، دل کسی را که بدگمان است، به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: شخصی بیوقفه و سرسخت به جستجوی دنیا در تلاش است و مانند آتش که به شدت شعلهور میشود، به سوی هدف خود هجوم میبرد.
هوش مصنوعی: او با شجاعت و قدرت، بر منطقه خود فرمانروایی میکند، مانند کوهی که از پشتش گروهی از دلیران وجود دارد.
هوش مصنوعی: سپاه قرا با تهمتهای خود به سمت تَبَت حرکت کرد و بیش از صد و سی هزار نفر از دلیران پیشتر رفتند.
هوش مصنوعی: دو لشکر به هم حمله کردند و زمانه از زخمها و آسیبهای ناشی از این نبرد آزرده و ناراحت شد.
هوش مصنوعی: زمانی که باد وزیدن گرفت و گرد و غباری بهوجود آمد، سپاهی به حرکت درآمد که باعث شد خورشید مسیر خود را گم کند.
هوش مصنوعی: یکی با عزمی نیرومند و بیرحم در حال ضربه زدن به دشمنان است. کسی که قدرت و شجاعتش باعث میشود دیگران نتوانند از دست او فرار کنند و او به آسانی بر آنها مسلط میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که صدای نعرهاش به شاه کشورهای دور رسید، مثل شیری خروشید و به مبارزه آمد.
هوش مصنوعی: کسی با نیزه به او ضربه زد و از سینهاش خون زیادی جاری شد و او از پشت به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: وقتی ترکها دیدند که پادشاه از نشیمن خود به زمین سیاه پایین آمد، متوجه شدند که چه اتفاقی افتاده است.
هوش مصنوعی: وقتی او کشته شد، آنها به سرعت به عقب برگشتند و از آن زخم، راه فرار گرفتند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.