همان گه نویسنده را پیش خواند
وزاین داستان چند با او براند
چو بر پرنیان بر گذر کرد نی
یکی مژده را شادی افگند پی
که شاه جهان تا جهان شاه باد
از او دست بدخواه کوتاه باد
کمرگاه او سخت باد و تنش
همه ساله پیروز بر دشمنش
بدان، شهریارا، که این روزگار
شگفتی فراوان نهد در کنار
گرامی یکی پور من دور شد
دل من ز دوریش رنجور شد
به کامم در آمد سرِ شست او
سپاهم شکسته شد از دست او
همی تاخت بر دشمنان چون همای
سپاهم همی برد هر یک ز جای
یکی نامور پور ما را بکشت
به زوبین پولاد و زخم درشت
زمانه کنون روشنایی نمود
مرا با پسر آشنایی نمود
به من باز بخشیدش این روزگار
به کام جهاندار گشته ست کار
از این ناسپاسان همه کین کشید
سر دشمن شاه گیتی بُرید
فرستادم اینک برِ شهریار
بریده سر نامبرده سُوار
چنان شد ستوه آتبین با گروه
که بیرون نیامد شد از پیش کوه
نه بیرون توان شد به راهی دگر
نه فریادش آید سپاهی دگر
از آن پس به فرّ جهان کدخدای
من آن کوه را اندر آرم ز پای
فرستم به درگاه شاهش اسیر
به دست گرامی یل شیر گیر
گزین کرد صد مرد را زآن سپاه
گزینان رزم و دلیران گاه
بدادند یک ساله شان برگ و ساز
همان گه گرفتند راه دراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نویسنده در این بخش از داستان به شاه جهان میپردازد و از پیروزیهای او بر دشمنانش میگوید. او از رنجی که به خاطر دوری پسرش کشیده، صحبت میکند و به سرعت و قدرت پسرش در جنگ اشاره میکند. یکی از دشمنان نامورشان را به قتل رسانده و شاه را از این پیروزی آگاه میسازد. پس از این پیروزی، عزم میکند که به جنگ ادامه دهد و سپاهی از دلیران را انتخاب کند تا به سوی دشمن برود. در نهایت، برای جنگ با دشمنان آماده میشود و راهی طولانی را در پیش میگیرد.
هوش مصنوعی: در همان زمان، نویسنده را به پیش میخواند و از این داستان چند نکته را با او در میان میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی که بر روی پارچههای نرم و لطیف گذر کرد، شادیای را به وجود آورد که نوید یک خوشحالی را میدهد.
هوش مصنوعی: اگر شاهی که در جهان برتری دارد، همیشه برتر بماند، امیدواریم که دشمنان او از دسترسی به او ناکام بمانند.
هوش مصنوعی: او دارای اندام بلندی است و هر سال بر حریفانش پیروز میشود.
هوش مصنوعی: بدان ای شهریار، که این روزگار پر از شگفتیها و عجایب است.
هوش مصنوعی: عزیز من که فرزندم است، دور شده و دل من از دوریاش آزار میبیند.
هوش مصنوعی: من به خواستهام رسیدم، اما سپاه من از دست او نابود شد.
هوش مصنوعی: او مانند پرندهای نیکوپرواز به سمت دشمنان هجوم میآورد و هر یک از آنها را از جای خود میبرد.
هوش مصنوعی: شخصی معروف از خانواده ما را با نیزهای از فولاد و زخم عمیق به قتل رساند.
هوش مصنوعی: دنیای امروز برای من روشن شده و با پسری آشنا شدم.
هوش مصنوعی: این روزگار به من فرصت دوبارهای داده است و حالا همه چیز به نفع کسی که در قدرت است پیش میرود.
هوش مصنوعی: به خاطر بدیهای این ناشکران، دشمنان را به سختی تنبیه کرده و قدرت شاه دنیا را از آنها گرفته است.
هوش مصنوعی: من هماکنون پیامی به فرمانروای خود فرستادم که سر بریدهی آن شخص مشهور را به او نشان دهم.
هوش مصنوعی: آتشسوزی به قدری شدید و طاقتفرسا بود که گروهی در زیر کوه محبوس شدند و نتوانستند از آنجا خارج شوند.
هوش مصنوعی: نه میتواند از اینجا به جایی دیگر برود و نه میتواند صدای نیروی دیگری را بشنود.
هوش مصنوعی: از آن زمان به بعد، فرمانروای من بر همه چیز، همان کوه را از زمین بلند میکنم.
هوش مصنوعی: من اسیری را به درگاه پادشاه میفرستم که در دست دلبر شیریندستم باشد.
هوش مصنوعی: او از آن سپاه، صد نفر از مردان دلیر و شجاع را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: به آنها که یک ساله بودند، وسایل و امکاناتی را دادند، اما در عوض، همان زمان به راهی دشوار و طولانی رفتند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.