به راه بیابان به جایی رسید
که آبی که بود ایستاده بدید
کسانی که مصروع بودند و سست
به دل ناتوان و به تن نادرست
همه خنده ای خوش بر ایشان فتاد
به آب اندر افتاد مانند باد
چو مرده در آن آب بیهوش شد
ازآن آگهی چون برِ کوش شد
شتابان بیامد به دیدار آب
کشیدند بیرون هم اندر شتاب
منادیگری بانگ زد بر سپاه
که دارید از این آب خود را نگاه
مبادا کز این آب هرگز چشید
که پس چادر مرگ در سرکشید
بفرمود تا مردگان را ز آب
کشیدند هم در زمان بر شتاب
چو باد شمالی بر ایشان وزید
بهوش آمد و این شگفتی که دید؟
سبک گشته آن کس که بودی گران
به رنگ و به تن بهتر از دیگران
همه سستی و رنج از او گشته دور
شد آن ماتم سخت مانند سور
بفرمود تا ز اندلس هرکه هست
به تن سست و مصروع و بی پای و دست
بریدش برآن آب تا مرد سست
بشوید تن و زود گردد درست
بسی حوضها نام خود برنبشت
دگر کرد از این سان و دیگر بهشت
سلیمان گذر کرد روزی برآن
بدید آن همه حوضها بیکران
بفرمود تا آصف برخیا
که دانست کردن همی کیمیا
برآورد از آن شارستانی به رنج
نهاد اندر او هرچه بودش ز گنج
درآورد دیوارش از گِردِ آب
کشیده سر کنگره بر سحاب
نهادش به نیرنگ ازآن سان نهاد
که هرگز درش کس نداند گشاد
به دیوار او گر برآید همی
زند خنده بر روی مردم همی
بدان شارستان اندر افتد نگون
نداند کسی کان چرا است و چون
به گیتی مر او را نبینند باز
ندانست کس را که چون است راز
هرآن کس که او بگذرد بر درش
ز بانگ سگان خیره گردد سرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف مکانی میپردازد که آب ایستادهای مشاهده میشود. افرادی که از نظر جسمی ناتوان و بیمار هستند، با خنده به سمت آب میروند و به درون آن میافتند. در این حین، خبر به دیگران داده میشود که به هیچ وجه از این آب ننوشند، چون این آب باعث مرگ میشود. افرادی که به ناچار به درون آب میافتند، به سرعت از آن بیرون کشیده میشوند و پس از تجربهای شگفتانگیز، به حالت طبیعی خود بازمیگردند. شاعر به نمایندگی از سلیمان به توصیف ماجرای حوضهای جادوئی میپردازد که در آنجا افرادی دچار مشکلات جسمانی میشوند و لازم است که به آب مراجعه کنند تا دوباره به سلامتی خود برسند. در نهایت، اشارهای به عمارت و دیواری خاص میشود که در ورودی آن، هیچکس نمیتواند چگونگی ورود یا خروج را بفهمد، و به راز این مکان هیچکس پی نمیبرد.
هوش مصنوعی: در مسیری که در بیابان پیش میرفتم، به مکان خاصی رسیدم که در آن آب به صورت ساکن و آرامی دیده میشد.
هوش مصنوعی: افرادی که ضعف روحی و جسمی دارند، همیشه در شرایط نامساعد حکمفرما هستند.
هوش مصنوعی: همه خوشحال و خندان بودند، اما ناگهان با یک اتفاق ناگوار، مانند بادی که به یکباره می وزد، زندگیشان دچار تغییر شد.
هوش مصنوعی: وقتی که مانند مرده در آن آب بیهوش شد، به همین دلیل متوجه شد که باید تلاش کند.
هوش مصنوعی: به سرعت به سمت آب آمدند و با عجله آن را برداشتند.
هوش مصنوعی: یک شخصی که در بالای دچار بر روی لشکر فریاد میزند که مراقب باشید و از این آب برای خود محافظت کنید.
هوش مصنوعی: مبادا از این آب بخوری، زیرا پس از آن مرگ بر تو سایه خواهد افکند.
هوش مصنوعی: فرمان داد تا مردگان را از آب بیرون کشیدند و همزمان با سرعت عمل کردند.
هوش مصنوعی: زمانی که باد شمالی بر آنها وزید، به هوش آمدند و از این شگفتی که مشاهده کردند، متعجب شدند.
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر زیبایی و ظاهرش از دیگران برتر به نظر میرسید، حالا سبکتر و سادهتر شده است.
هوش مصنوعی: تمام ناراحتیها و زحمتها از بین رفته و آن عزاداری سخت به شادی و جشن تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: به دستور او، هر کسی از اندلس که در جسم ضعیف و بیمار و بدون پا و دست است، به اینجا بیاورید.
هوش مصنوعی: او را به آب ببر تا ضعفش برطرف شود و به زودی توانمند گردد.
هوش مصنوعی: بسیاری از حوضها نام خود را نوشتهاند، اما حالا تغییر یافتهاند و به شکل دیگری درآمدهاند که حتی بهشتی دیگر شدهاند.
هوش مصنوعی: روزی سلیمان از کنار حوضهای زیاد و بیپایان عبور کرد و آنها را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: آصف برخیا دستور داد زیرا می دانست که چگونه می توان کیمیا (طلایابی) انجام داد.
هوش مصنوعی: از آن شهر بزرگ، با زحمت و درد، هر چه داشته از ثروت و دارایی را به آنجا آورد.
هوش مصنوعی: دیوارش را دور آب کشیده و سر برج آن به آسمان رسیده است.
هوش مصنوعی: او به گونهای طرحی را ترتیب داده که هیچکس هرگز نتواند آن را بفهمد یا کشف کند.
هوش مصنوعی: اگر او به دیوار برسد، به راستی که بر روی مردم لبخند میزند.
هوش مصنوعی: در یک محیط خاص، اتفاقاتی رخ میدهد که هیچکس دلیل و علت آنها را نمیداند و هیچکس از آن آگاه نیست.
هوش مصنوعی: در دنیا کسی هرگز او را دوباره نخواهد دید و هیچکس نمیداند که حقیقت او چه نوعی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دیجور او بگذرد، صدای سگان حامی او را میشنود و به خاطر آن متوقف میشود و سرش را بلند میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.