یکی پاسخش کرد از آن پس به مهر
که از نامه ی شاه خورشید چهر
ز شادی ببالید بر رخ گلم
ز رامش بخندید جان و دلم
ز روی دگر شد دلم ناتوان
ز مهراج هندو هم از هندوان
مرا خواند شاه از پی کار او
بدان تا فرستد به پیگار او
بداند شهنشاه خورشید فر
که با ما سپاهی ست بسیار مر
به دو سال گرد آید ایدر سپاه
به دو سال دیگر رسم نزد شاه
یکی سال دیگر بباید درنگ
بدان تا شود ساخته ساز جنگ
چنین روزگاری بخواهد کشید
که داند که گردون چه آرد پدید!
و دیگر که آگاه گردد سیاه
که رفتیم و بردیم از ایدر سپاه
بیایند وین مرز ویران کنند
کنام پلنگان و شیران کنند
شود رنج ما باد و کشور تباه
به مردم رسد رنج و بیداد شاه
از ایدر گذشتن مرا نیست روی
چو فرمان دهد شاه آزاده خوی
فرستمش چندانک باید سپاه
سواران جنگاور رزمخواه
سه ساله من از گنج روزی دهم
بسی هدیه و دلفروزی دهم
بیایند و مهراج را برکنند
به تیغ از تن هندوان سر کنند
ز ما آفرین باد بر جان شاه
جهان سر بسر زیر فرمان شاه
چو پوینده از کوش خشنود گشت
در آن ره شتابانتر از دود گشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر نامهای از شاه خورشید چهر، بسیار شاد و دلخوش میشود. او از طرف شاه به کارهای مهراج هندو دعوت میشود تا سپاه بزرگی به سوی او بفرستد. انتظار میرود که این سپاه در مدت دو سال به آنجا برسد و یک سال دیگر هم برای آمادهسازی جنگ لازم است. این فرد نگران است که در نبود سپاه، سرزمینش ویران شود و مردم با مشکلات و بیداد مواجه شوند. او با شجاعت میگوید که با فرمان شاه هرچقدر نیاز باشد سپاه میفرستد، تا مهراج هندو را نابود کند و کشور تحت فرمان شاه را حفظ نماید. پایان شعر نشاندهنده شتاب و تلاش او برای پیشرفت در این مسیر است.
هوش مصنوعی: یکی به محبت و با حسن نیت پاسخ او را داد و گفت که از نامهی پادشاهی که چهرهاش مانند خورشید میدرخشد، آمده است.
هوش مصنوعی: از خوشحالی، گل صورتم شکوفا شده و از شادی، جان و دلم به خنده درآمده است.
هوش مصنوعی: دل من از محبت دیگری ناتوان شده است؛ حتی از محبت هندیها و مهراجهایشان.
هوش مصنوعی: شاه از من خواسته که به کار او رسیدگی کنم تا بتواند کسی را به دنبال او بفرستد.
هوش مصنوعی: سلطان خورشید میداند که در کنار ما سپاهی بزرگ وجود دارد.
هوش مصنوعی: پس از دو سال، نیروها به این جا خواهند آمد و در دو سال بعد، به سوی شاه خواهند رفت.
هوش مصنوعی: یک سال دیگر باید صبر کرد تا مقدمات و تجهیزات لازم برای جنگ آماده شود.
هوش مصنوعی: زمانهای خواهد آمد که کسی نمیداند آینده چه حوادثی را به وجود خواهد آورد.
هوش مصنوعی: و دیگر اینکه وقتی سیاه متوجه شد، متوجه شد که ما به کجا رفتیم و سپاهیان را با خود بردیم.
هوش مصنوعی: بیایید و این سرزمین خراب را ویران کنید، جایی که پلنگان و شیران زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: اگر رنج ما به باد برود و کشور ویران شود، این درد و ستم به مردم میرسد و نتیجهاش ستمگری شاه خواهد بود.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از جایی عبور کنم، زیرا اگر شاه آزادمنش فرمان بدهد، من به آن عمل میکنم.
هوش مصنوعی: او را به اندازهای میفرستم که نیاز به تعداد زیادی سواران جنگجو و جنگآور باشد.
هوش مصنوعی: من سه سال است که با داشتن گنجی از روزی، به دیگران هدیهها و شادیهای زیادی میدهم.
هوش مصنوعی: بیاورند و مهراج را از قدرت برکنند و به وسیله تیغ، سر هندوان را از بدن جدا کنند.
هوش مصنوعی: از ما برای جان پادشاه جهان ایجاد برکت باد، که سر و جانمان زیر فرمان اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که راهپیمای خسته از تلاشش راضی و خوشحال شد، در آن مسیر با سرعتی بیشتر از دود به حرکت درآمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.