دگر روز قارن فرستاده ای
جوانی سخنگوی و آزاده ای
بدیشان فرستاد و شد سوی در
که و مه ز باره برآورد سر
سخنگوی گفت: ای گرانمایگان
دلیران چین و گرانسایگان
شما را که هستید پیر و جوان
درود از زبان جهان پهلوان
همی گوید آن شیر کشور گشای
که شاه جهان را چنان بود رای
که کشور بشوید ز بیداد کوش
بدان گه که برخاست از در خروش
ز چین بود فرزانه پنجاه مرد
به درگاه شاه آمده پُر ز درد
همی ناله آمد ز برنا و پیر
فزون بود یک هفته بر در نفیر
همه کارِ بیداد او خواندند
همی خاک بر درگه افشاندند
همه جامه کرده کبود و سیاه
دژم گشت از آن کار، فرخنده شاه
فریدون نه بر خوی ضحاک بود
که او نام بیداد نتوان شنود
فرستاد ما را از ایران زمین
که بیداد او باز دارم ز چین
مرا رزم با این ستمکاره بود
که بیدادگر بود و خونخواره بود
به بیدادگر بند شاید همی
از این پس چرا رزم باید همی
مرا با شما هیچ کس جنگ نیست
هم این جا مرا بودن آهنگ نیست
چو بیدادی کوش برداشتم
یکی آرزوی دگر داشتم
که ریشی که او کرد، مرهم کنم
دل مردم شهر بی غم کنم
کنون مردم لشکری سربسر
مرا چون برادر شدند و پدر
چو خواهند کایدر بداریمشان
سر از چرخ برتر برآریمشان
وزایشان کسی گر شود نزد شاه
منم پیش شاهش نماینده راه
کنم پایمردیش در پیش تخت
همی تا نماید بدو روی بخت
وگر شهری و مرد دهقان نژاد
ز بیدادگر تا نیارند یاد
به زنهار یزدان و شاه منند
اگر دشمن ار نیکخواه منند
یکایک شوید از پی کار خویش
همه بر سر کشت و بازار خویش
که ما بر همه پاسبانی کنیم
به داد و دهش مهربانی کنیم
فزونی دهیم از دگر شهرها
بسازیم تریاک آن زهرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، فرستادهای از قارن، پیام جوانی شجاع و آزاده را برای مردم چین میآورد. او از جانب پهلوان بزرگ دنیا، فریدون، درودهایی به مردم چین میفرستد و به آنها میگوید که فریدون برای مبارزه با بیدادگری و ظلمی که بر آنها رفته، با افتخار گام برمیدارد.
مردم چین، پیر و جوان، از درد و رنج ناشی از ستمگری بیرحمانه ضحاک به فریدون ناله کرده و به لحاظ احساسی دچار ناامیدی شدهاند. فرستاده میگوید که فریدون نمیتواند بیدادگری را تحمل کند و به همین منظور به چین آمده است. او به مردم توصیه میکند که از جنگ و درگیری پرهیز کنند و فضایی آرام و بدون جنگ ایجاد کنند.
فرستاده، به برادران و پدران مردم چین میگوید که فریدون به دنبال راهی برای برقراری عدالت و جلوگیری از ستمگری است و از آنها میخواهد که به زندگی روزمره خود ادامه دهند و از همکاری و محبت برای ساختن جامعهای بهتر استفاده کنند. او تأکید میکند که باید دست به دست هم دهند تا از ستمگران رهایی یابند و عدالت را برقرار کنند.
هوش مصنوعی: روزی دیگر جوانی آزاد و سخنگو به قارن فرستادهای.
هوش مصنوعی: او به سوی آنها رفت و در همین حال، ماه از پشت کوه سر برآورد.
هوش مصنوعی: سخنگوی گفت: ای مردان دلیر و باارزش چین و گرانقدر.
هوش مصنوعی: سلام و درود به شما، چه پیر باشید و چه جوان، از طرف همگان و به ویژه از طرف یک قهرمان.
هوش مصنوعی: شیر دلی که کشور را تسخیر میکند میگوید که تصمیم و اندیشه او به اندازهای است که شایسته پادشاهی بر جهان است.
هوش مصنوعی: زمانی که ظلم و ستم از سر زمین برداشته شود، آن وقت است که کشور به آرامش و شکوفایی میرسد.
هوش مصنوعی: پنجاه مرد خردمند از چین به درگاه پادشاه آمدهاند و همه پر از غم و رنج هستند.
هوش مصنوعی: ناله و فریاد از جوان و پیر به گوش میرسید و این صدا حدود یک هفته بود که از در خانه به وضوح شنیده میشد.
هوش مصنوعی: همه به کارهای ظلم و ستم او اشاره کردند و همگی بر سر درگاه او خاک افکندند.
هوش مصنوعی: همه لباسها را تیره و سیاه کردند و شاه خوشبخت به خاطر آن کار، ناراحت و بیخبر گردید.
هوش مصنوعی: فریدون به شخصیت ضحاک که نماد ظلم و ستم است، شبیه نیست و او را لایق شنیدن نام بیداد نمیداند.
هوش مصنوعی: ما را از سرزمین ایران به اینجا فرستادهاند تا ظلم و ستم او را از چین متوقف کنیم.
هوش مصنوعی: من در جنگ و مبارزه با کسی بودم که ظالم و خونریز بود.
هوش مصنوعی: شاید از این پس، به خاطر ظلم و ستمی که وجود دارد، دیگر نیازی به جنگیدن نباشد.
هوش مصنوعی: هیچکس در اینجا با من دشمنی ندارد و حتی انگیزهای برای ماندن در این مکان احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: زمانی که با بیعدالتی مواجه شدم، بار دیگری خواستهای جدید در سر داشتم.
هوش مصنوعی: من با آن موهای زیبا و دلربا، میخواهم دل مردم شهر را شاد و بیغم کنم.
هوش مصنوعی: اکنون مردم به عنوان یک لشکر به سوی من آمدهاند و مانند برادر و پدر با من رفتار میکنند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند که ما آنها را از زمین بالا ببریم، به جای اینکه در مشکلات و سختیها بمانند، باید آنها را از دنیا و چرخشهای آن فراتر ببریم و در جایگاه بالاتری قرار دهیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی از آنان پیش شاه بیاید، من به عنوان نماینده او به درگاه شاه خواهم رفت و راه را نشان خواهم داد.
هوش مصنوعی: من استقامت و پایداری خود را در برابر تخت قدرت به نمایش میگذارم تا بخت و اقبال را به طرف خودم جلب کنم.
هوش مصنوعی: اگر شهری باشد و مردی از نسل دهقان، از ستمگر تا یاد نکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه یزدان و شاه برای من حمایتکننده هستند، اما اگر دشمنان هم نیکخواه باشند، باید مراقب بود.
هوش مصنوعی: هر کسی باید به کار و تلاش خود بپردازد و در پی بهبود شرایط و فرصتهای خود باشد.
هوش مصنوعی: ما باید از همه محافظت کنیم و با kindness و بخشش به دیگران محبت کنیم.
هوش مصنوعی: بیایید از دیگر شهرها بیشتر بسازیم و با این کار، مصرف تریاک را که زهر است، افزایش دهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.