بخواندی زمان تا زمان دخترش
که او بود همچهره ی مادرش
به نامش نخواندی جز از ماهچهر
خجل بود از آن روشنی ماه و مهر
ز مهرش دل کوش بیهوش گشت
سرش بار دیگر پر از جوش گشت
دلش چون شد از مهر او ناشکیب
سخن گفت و دادش فراوان نهیب
در گنج پرمایه را برگشاد
بسی چیز و پیرایه پیشش نهاد
هم از تخت دیبا هم از بوی خَوش
بدو گفت کز من تو گردن مکش
چو با من بسازی فزونتر دهم
جهان را به دست تو اندر دهم
دل من نخواهد، بدو گفت، شوی
نبیند مرا هیچ بیگانه روی
نشد هیچ خشنو به گفتار اوی
همی خوش نیامدش دیدار اوی
زمان تا زمانش برِ خویش خواند
سخنهای شیرین بر او بیش خواند
نهادی بسی زرّ و زیور برش
مگر سر درآرد بدان دخترش
زنان را فرستاد، گفتند نیز
نه شد هیچ رام و نه پذرفت چیز
چو کوش آن چنان دید دَم در کشید
که جز خامشی هیچ چاره ندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است. شخصی در مورد دخترش صحبت میکند که بسیار شبیه مادرش است و به خاطر زیباییاش از نامش خجالت میکشد. او تلاش میکند دل دخترش را به دست آورد و چیزهای با ارزش و زیبا به او میدهد، اما دختر قبول نمیکند و از او دوری میکند. در نهایت، او ناامید و خاموش میماند و تلاشهایش بینتیجه میماند.
هوش مصنوعی: زمان، دخترش را صدا کرد، چرا که او شبیه مادرش بود.
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده که به دلیل زیبایی و درخشش ماه و خورشید، ماهچهر (اینجا به معنی دختر بسیار زیبا و روشن) شرمنده و خجالتزده است و نمیتواند به زیبایی آنها نزدیک شود. یعنی زیباییهای طبیعی به قدری درخشان و جذاب هستند که دیگر زیباییها در مقابل آنها احساس حقارت میکنند.
هوش مصنوعی: دل به عشق او شوق و نشاط پیدا کرده و به خاطر آن دوباره سرشار از هیجان و شور شده است.
هوش مصنوعی: دل او از عشق و محبت به شدت بیتاب شده و شروع به سخن گفتن کرده و به شدت درونش را خالی کرده است.
هوش مصنوعی: با تلاش و دقت، راز و اسرار گنجینهای ارزشمند را آشکار کرد و برای او بسیار چیزها و زینتها فراهم آوردند.
هوش مصنوعی: او هم از تختی ناز و هم از بوی خوشی که به مشام میرسد با او سخن گفت و گفت که از من دوری کن و به خودت فشار نیاور.
هوش مصنوعی: اگر با من همراه شوی، بیشتر از آنچه که تصور میکنی به تو میدهم و همه چیز را در اختیارت قرار میدهم.
هوش مصنوعی: دل من نمیخواهد که او مرا ببیند، و هیچ کس دیگری هم نباید مرا ببیند.
هوش مصنوعی: او نتوانست هیچ خوشحالیای از گفتار او به دست آورد، و دیدار او نیز برایش دلپذیر نبود.
هوش مصنوعی: زمان، در زمان مناسب خود، سخنانی شیرین و دلنشین را بیشتر بر زبان میآورد.
هوش مصنوعی: اگر گنج و زیور فراوانی هم داشته باشد، اما اگر دخترش در آن نباشد، فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: زنان را فرستادند، اما نه کسی تسلیم شد و نه چیزی قبول کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که او آن وضعیت را دید، چنان دمی گرفت که جز سکوت هیچ راه دیگری را مناسب ندید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.