دگر ماه بگذشت بی رزم و کین
برآسوده از خون گردان زمین
بهاران چو برگشت بر چرخ ماه
ز مکران بجوشید یکسر سپاه
گزیده سواران با اسب و ساز
رسیدند در دشت خمدان فراز
چو نوشان سپه دید و آن ساز جنگ
ز خمدان برون آمد او بیدرنگ
صد و سی هزاران دلیران گرد
ز چین گرد کرده برایشان سپرد
همه ساخته با سلیح تمام
همه کارزاری همه خویشکام
دو لشکر همی رفت پرخاشجوی
سوی کینه ی شاه چین کرده روی
ز دو منزلی لشکرش مژده داد
دل شاه چین گشت از آن مژده شاد
سران سپه را همه خواند پیش
همه شادمانی نمود او ز خویش
دو نامه ز نوشان و مکران یکی
بر ایشان بخواند از دبیران یکی
که سیصد هزاران سواران کین
فرستادم اینک ز مکران و چین
شما راز دارید، گفت، این سخن
نباید که پیدا شود ز انجمن
که ایرانیان آن گه آگه شوند
که ناگه سپه بر سر ره شوند
به پهلوی دشمن برآیند نیز
بر ایشان بگیرند راه گریز
میان سپاه اندر آریمشان
دمار از تن و جان برآریمشان
شب آمد گزیده سپه ده هزار
دلیران و رزم آزموده سوار
فرستادشان سوی آن دو سپاه
که نوشان فرستاد نزدیک شاه
بفرمودشان کآن نبرده گروه
فرود آورند از پسِ پشتِ کوه
مرا زآمدن در شب آگه کنید
وز اندیشه گفتار کوته کنید
که من با سران سپه بی گمان
بدان لشکر آیم هم اندر زمان
سپه را به پهلوی دشمن کشیم
همان گه بدان دشت دشمن کشیم
همی تاخت با آن سپه آن گروه
نهانی بیامد سپه سوی کوه
به کوش آگهی آمد و برنشست
از آن شادمانی سرش گشت مست
ز لشکر گه آمد سوی کوه، تفت
سپاهش پیاده همه پیش رفت
سران را بپرسید از آن رنج راه
به راه اندر آورد از آن پس سپاه
میان بسته و سخت کرده دو لب
همی راند بی بانگ و شور و جلب
نه آواز کوس و نه زخم درای
نه گفتار مردم نه رفتار پای
به پهلوی ایرانیان بر دو میل
فرود آمد آن گرد گیتی چو پیل
نه آگاه از آن کار، ایرانیان
که بیشه گرفته ست شیر ژیان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به گذشتن ماهی بدون جنگ و خونریزی اشاره شده و آرامش در زمین برقرار است. با آمدن بهار، سپاه مکران به حرکت درآمد و گِزیده سواران به دشت خمدان رسیدند. آنها در پی جنگ با ایرانیان بودند و از طرف چین خبر رسید که لشکری بزرگ به تازگی آماده شده است. شاه چین از این خبر خوشحال شد و سران سپاه را جمع کرد تا خبر را بررسی کنند. آنها تصمیم میگیرند که هیچگونه اطلاعاتی به ایرانیان ندهند تا غافلگیر شوند. در همین حال، ده هزار دلیر به فرمان شاه ارسال میشوند تا از تحرکات دشمن آگاه شوند و او را به موقع خبر کنند. این سپاه در سکوت به سوی کوه حرکت میکند تا به دشمن نزدیک شود و آماده نبرد گردد. آنها با دقت و بدون جلب توجه، به سمت دشمن پیش میروند.
هوش مصنوعی: تناوب ماه تمام شده و دیگر خبری از جنگ و خونریزی نیست؛ زمین از آثار نبردها و خونها آرام گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی بهار دوباره به سمت آسمان آمد و از سرزمین مکران به جوش و خروش افتاد، تمام سپاه به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: تعدادی از سوارکاران چابک با اسبها و آلات موسیقی به دشت خمدان وارد شدند.
هوش مصنوعی: وقتی سپه را دید که ساز جنگ از خمدان بیرون آمد، او بیدرنگ عمل کرد.
هوش مصنوعی: سیصد و سی هزار دلیر به دور از چین جمع شدهاند تا برای آنها آماده جنگ باشند.
هوش مصنوعی: همه چیز با دقت و آمادگی کامل ساخته شده است، هر کس در عرصه خود تلاش میکند و همه به نوعی درگیر مبارزات و رقابتها هستند.
هوش مصنوعی: دو گروه جنگجو به سوی دشمنی که با شاه چین درگیر شده بود، در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: از دو مکان، نمایندگان لشکر به شاه خبر خوشی دادند که او با شنیدن این خبر، بسیار خوشحال شد.
هوش مصنوعی: او فرماندهان سپاه را جمع کرد و در میان آنها شادی و خوشحالی خود را ابراز کرد.
هوش مصنوعی: دو نامه از مناطق نوش و مکران به ایشان خوانده شد، یکی از دبیران این نامهها را خواند.
هوش مصنوعی: من سه صد هزار سوار به جنگ فرستادم، حالا از سرزمینهای مکران و چین آمدهاند.
هوش مصنوعی: شما اسراری دارید، گفت، این حرف نباید در جمع فاش شود.
هوش مصنوعی: ایرانیان زمانی متوجه خواهند شد که ناگهان سپاهیان بر سر راه آنها ظاهر شوند.
هوش مصنوعی: اگر دشمن به کنار شما بیاید، باید به سرعت راهی برای فرار پیدا کنید.
هوش مصنوعی: ما در میدان جنگ آنها را نابود خواهیم کرد و جانشان را از بدنشان جدا خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: شب فرارسید و گروهی از دلیران و جنگجویان با تجربه در سوارکاری دور هم جمع شدند.
هوش مصنوعی: آنها را به سمت آن دو ارتش فرستاد که نوشان به نزد شاه فرستاده بود.
هوش مصنوعی: او به آنها دستور داد که گروهی را که از کوه گذشته بودند، به پایین برگردانند.
هوش مصنوعی: مرا از آمدن در شب مطلع کنید و از فکر کردن به سخنان کوتاه دوری کنید.
هوش مصنوعی: من با فرماندهان سپاه بدون شک به آن لشکر خواهم پیوست، در همان زمان.
هوش مصنوعی: ما با نیروهای خود به جانب دشمن میرویم و در همان لحظه به سرزمین دشمن حمله میکنیم.
هوش مصنوعی: او با سپاه خود به تندروی میرفت، در حالی که گروهی پنهانی به سمت کوه میآمدند.
هوش مصنوعی: آگاهی و دانایی به دست آمد و به تدریج فرد را شاد و سرمست کرد.
هوش مصنوعی: از لشکر به سمت کوه آمدند، و تمامی سپاه پیاده به جلو حرکت کردند.
هوش مصنوعی: از سران و رئیسان بپرسید که چه سختیهایی را در مسیر تحمل کردهاند تا بتوانند سپاه را به نتیجه برسانند.
هوش مصنوعی: در میان لبهای بسته و محکم، صدای بیصدا و آرامی وجود دارد که در حال حرکت است و هیچ هیاهو یا توجهی را جلب نمیکند.
هوش مصنوعی: نه صدای موسیقی هست و نه زخم شمشیر، نه سخن مردم به گوش میرسد و نه رفتار آنان قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: گردش چرخ روزگار بر دو سمت ایرانیان فرود آمد، همچون فیل بزرگی که بر سر آنها سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: ایرانیان از کارهایی که شیر ژیان در جنگل انجام میدهد، بیخبر هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.