نویسنده را نامه فرمود و گفت
که با نیکمردان هنر باد جفت
بدین نامه، شاها تو رامش پذیر
که بر ما دگر گشت گردون پیر
فگنده همه دشت پر دشمن است
لب ژرف دریا سر بی تن است
یکی حمله آورد سالارِ کوش
که از نامداران رمانید هوش
بزد خشت سوزنده بر جوشنم
از آن بد نگهداشت یزدان تنم
سرش زخم کردم به یک زخم گرز
رمید از سپهدار یکباره برز
ز دیهیم چون روی برگاشت بخت
سپاهش چو ریزنده برگ درخت
ز پشت تگاور همی ریختند
نبودند صد تن که بگریختند
همه کشته گشتند در کارزار
دگر خسته و بسته بیچاره زار
سپه یافت چندان فزونی و ساز
که هرکس شد از خواسته بی نیاز
از این مایه ور گنج و بار و بنه
چو سالار پرمایه شد یک تنه
یکی بهره از هرچه در خورد شاه
فرستادم اینک بدان بارگاه
ز دریا من آهنگ کردم به چین
ببینم که چون است چندان زمین
یکی بر گرایم یلان را به جنگ
ببینم که پیشم که دارد درنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نویسنده نامهای به یک نیکمرد نوشت و از او خواست که با افراد شایسته همکاری کند. او توضیح داد که اوضاع بر ما سخت شده و دشمنان در همه جا حضور دارند. یکی از سرداران دشمن به جنگ آمده بود و در نبرد به او ضربهای زد. نویسنده با یک ضربه دیگر او را زخمی کرد و دشمن فرار کرد. از طرف دیگر، سپاه دشمن در تعداد و قدرت زیاد بود و بسیاری از سربازان در میدان جنگ کشته شدند. نویسنده به شاه اطلاع داد که از منابع موجود بهرهبرداری کرده و به جنگ ادامه میدهد. او همچنین قصد داشت به چین برود و وضعیت آنجا را ببیند و برای ادامه نبرد برنامهریزی کند.
هوش مصنوعی: نویسنده را به نگارش نامهای مامور کرد و به او گفت که باید با شخصیتهای نیک و شایسته در ارتباط باشد.
هوش مصنوعی: در این نوشته، ای شاه، تو باید آرامش را بپذیری، زیرا دوران کهن بر ما تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: در این دشت، همه جا پر از دشمنان است و در عمق دریا، مانند سر بدون بدن، وضعیت غمانگیزی حاکم است.
هوش مصنوعی: یکی از سرداران با تمام قدرت به ما حمله کرد؛ بهطوریکه نامآوران ما از ترس هوش و حواسشان را از دست دادند.
هوش مصنوعی: آتش آسیبزا را بر روی زرهام ریخت، اما از آن حفظ و نگهداری کرد یزدان ، تا بدنم آسیب نبیند.
هوش مصنوعی: سرش را به یک زخم شدید زدم و با یک حرکت ناگهانی از سپهدار فرار کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که بخت از روی تو دور شود، مانند برگهای درخت که به زمین میریزند، سرنوشت و پشتیبانیات نیز از تو دور میشود.
هوش مصنوعی: از پشت تگاور به آنها حمله میکردند و هیچکس به اندازه صد نفر نبود که فرار کند.
هوش مصنوعی: همه در میدان نبرد به قتل رسیدند و دیگر خسته و بدحال و رنجور هستند.
هوش مصنوعی: ارتش توانسته است به اندازه کافی نیرو و تجهیزات به دست آورد که هر شخصی از خواستههای خود بینیاز شود.
هوش مصنوعی: از این منبع بزرگ، ثروت و دارایی جمع شده است و مانند یک رهبر پرقدرت، همهچیز را به تنهایی در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: من از هر آنچه که به شاه مربوط میشود، سهمی برای او فرستادم. حال به این بارگاه نگاه کن.
هوش مصنوعی: از دریا به سوی چین حرکت کردم تا ببینم آنجا چه حال و هوایی دارد و زمینش چگونه است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم یکی از سربازان دشمن را در میدان جنگ ببینم که در مقابل من ایستاده و در حال تردید است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.