سوی پیل دندان رسید آگهی
که ماچین و چین زآتبین شد تهی
ز دریا به کوه بسیلا رسید
کنون با بسیلا که شاید چخید
برآشفت و آمد به پیش پدر
پدر را چنین گفت کای تاجور
ز دشمن نه ایمن بود مرد هوش
جز آن گه که گردد تنش خاک پوش
همی تا بود در جهان آتبین
نه ضحاک ایمن نه دارای چین
سپه دِه مرا تا شوم پیش از این
کجا راه دریا ببندد جز این
بسیلا اگر زآسمان برتر است
وگر کوه و دریا پر از لشکر است
من آن کوه را همچو هامون کنم
به رنگ، آب دریا طبرخون کنم
فرستم بزودی بر شاه چین
سرِ شاه طیهور با آتبین
بخندید خسرو ز گفتار اوی
بدو گفت کای سرکشِ نامجوی
اگر تو به دریا گذاره کنی
همی آسمان را چه چاره کنی
که ضحاک با فرّه ایزدی
بدان رای و آن دانش موبدی
ندانست خود چاره ای ساختن
ز طیهوریان کوه پرداختن
یکی چاره هست و جز آن نیست راه
کز ایدر فرستم به دریا سپاه
نمانم که یک تن ز ماچین و چین
شود سوی کوه از پس آتبین
چو بازارگان کمتر آید به کوه
زن و مرد گردد ز تنگی ستوه
چو یک سال کم بیش باشد حصار
فرستد بخواهد ز ما زینهار
فرستدش طیهور پیشم به بند
نه رنج سپاه و نه بر تو گزند
بدو گفت کای خسرو رهنمای
از این بِهْ ندید هیچ فرزانه رای
ولیکن چنین کار، کارِ من است
که پرخاش و کین روزگار من است
از ایدر به دریا برآرم سپاه
ببندم به ماهی و بر مرغ راه
نباید که مانیش سالی بر این
که بسته برِ تو رسد آتبین
بدو گفت شاه ای گرامی دلیر
ندیدم تو را من بدین دیده سیر
همی باش تا شادمانی برم
که هست از ستاره فزون لشکرم
فرستم سپاهی که دریای آب
فزون زآن ندیده ست و شاهی به خواب
چنین داد پاسخ به دارای چین
که من تا نپردازم از آتبین
دلم کمتر آرام گیرد همی
نه رامش روانم پذیرد همی
از اندیشه چون دل نباشد تهی
تو رامش فزایی، بوَد ابلهی
دلی رَسته باید ز تیمار و غم
از اندیشه دور و تهی از ستم
که یابد در او رامش و نوش جای
وگر بر شود جام می جانفزای
چنین دل به گیتی نیاید به دست
تو گر خواه هشیار باش ار نه مست
می ارچه غمان را چو مرهم بوَد
نه شادی بود کز پسش غم خورد
بپیچی تو روی از می خوشگوار
چو رنجور دارد شره از خمار
مرا زنده، دشمن به گیتی دُرست
چرا بایدم کار و کام تو جست
جهان را چو کردم ز دشمن تهی
بجای است جام می و فرّهی
ز دشمن چو ایمن شود شهریار
همه داد بستانم از روزگار
همی تا بوَد تخم جمشیدیان
ز پیکارشان کی گشایم میان
ز گفتار او شاد شد شاه چین
همی خواند بردانشش آفرین
همان گه درِ گنجها کرد باز
سپه را بفرمود یک ساله ساز
ز لشکر گزین کرد پنجه هزار
سواران رزم و دلیران کار
به کوش دلاور سپرد آن سپاه
سپه را برآراست و برداشت راه
به دریا رسید آن دلیر سترگ
چه دریا که خوانی تو آن را بزرگ
فرود آمد و سخت بگرفت راه
به هر جای بنشاند لختی سپاه
بهک را چو آگاه کردند از اوی
بپرسید و سوی وی آورد روی
فراوان ز هرگونه ای خوردنی
بیاورد، اسبان و گستردنی
وز آن پس یکی کشتی آراست کوش
نشاند اندر او مردم سخت کوش
به گرد بسیلا فرستادشان
ز هر گونه ای پندها دادشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از یک جنگجوی دلیر به نام آتبین روایت میشود که بهدنبال اطمینان از امنیت کشورش در برابر دشمنان است. او به پدرش میگوید که تا زمانی که او در دنیا باشد، نه دشمنانی چون ضحاک و نه فرمانروایان چین احساس امنیت نخواهند داشت. به همین خاطر، او تصمیم میگیرد سپاهی به دریا بفرستد تا راه را برای مقابله با دشمنان هموار کند. خسرو، پادشاه، با این فکر آتابین شاد میشود اما او تأکید میکند که باید از اقدامات خود مطمئن باشد. آتابین میخواهد پیش از هر چیز دشمنان را شکست دهد و آرامش را به سرزمینش بازگرداند. در ادامه، خسرو سپاهی بزرگ برای آتابین آماده میکند و او را برمیانگیزد تا در جنگ پیروز شود. آتابین عزم خود را جزم میکند و به دریا میرود تا جنگ را آغاز کند.
هوش مصنوعی: خبر به زال رسید که دندانهای فیل به آتش دچار شده و بیپناه مانده است.
هوش مصنوعی: از دریا به کوه بسلا رفته، حالا با بسلا که ممکن است دچار حادثه شود، مواجه شده است.
هوش مصنوعی: او خشمگین شد و به سوی پدر آمد و گفت: ای تاجدار!
هوش مصنوعی: مرد خردمند هیچگاه از دشمن خود در امان نیست، مگر زمانی که جسمش به خاک سپرده شود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در جهان آتش و خطر وجود دارد، نه ضحاک زندگی آرامی خواهد داشت و نه کسی که دارای چین و ثروت است، در امان خواهد بود.
هوش مصنوعی: من را به جایی ببر که قبل از این، هیچ دریایی به اینجا نرسیده باشد.
هوش مصنوعی: بسیاری از چیزها وجود دارند که از آسمان بالاتر هستند و حتی اگر کوهها و دریاها پر از نیروهای جنگی باشند، باز هم این موارد برترند.
هوش مصنوعی: من آن کوه را به رنگ هامون درمیآورم و آب دریا را به رنگ طبرستان تغییر میدهم.
هوش مصنوعی: به زودی پیامم را به شاه چین خواهم فرستاد و سر شاه طیهور را با شعلهای از آتش به او تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: خسرو از حرفهای او لبخند زد و به او گفت: ای سرکش و جویای نام!
هوش مصنوعی: اگر تو دریا را بپیمایی، در این صورت چه دردی از آسمان برطرف میشود؟
هوش مصنوعی: ضحاک با روشنایی و بزرگی الهی، به آن فکر و دانش که از موبدان گرفته است، مینگرد.
هوش مصنوعی: او نمیدانست که برای حل مشکلش باید از دلسوزی و تلاش دیگران بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: یک راه حل وجود دارد و غیر از آن راهی نیست. از اینجا اگر بخواهم سپاه را به دریا بفرستم، تنها همین مسیر وجود دارد.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم که کسی از ما، به خاطر زیبایی و جذابیت به کوه برود و از ما فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که تاجرها کمتر به کوه میآیند، مردان و زنان در اثر تنگی و فشار به ستوه میآیند.
هوش مصنوعی: اگر یک سال نگذشته باشد، او نگهبانی میفرستد و از ما درخواست میکند که مراقب باشیم.
هوش مصنوعی: او را به نزد من بفرستند، نه دردی از سپاه وجود خواهد داشت و نه به تو آسیبی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: او به او گفت: ای پادشاه و راهنمای من، هیچ خردمندی این را بهتر از این نمیبیند.
هوش مصنوعی: اما باید بگویم که این رفتار، خاص من است، زیرا خشم و دشمنی از ویژگیهای روزگار من است.
هوش مصنوعی: من از سرزمین ایدر به سمت دریا میروم و سپاهی تشکیل میدهم، با ماهیها بستری میسازم و راه را برای پرندگان هموار میکنم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نباید به این فکر کنی که سالها بگذرد و در نهایت به هدفی که برای دیگری در نظر داری، نرسی یا به آن نرسی. به عبارت دیگر، نباید منتظر بمانی که شرایط بهگونهای شود که به آنچه میخواهی برسی.
هوش مصنوعی: شاه به دلیر و عزیز خود میگوید که من هرگز با این چشم تو را به اندازه کافی ندیدهام.
هوش مصنوعی: بمان و صبر کن تا خوشحالی به سراغم بیاید، چرا که من لشکری دارم که از ستارهها بیشتر است.
هوش مصنوعی: سپاهی میفرستم که دریاهای پرآب را هرگز نظاره نکرده و پادشاهی را در خواب دیده است.
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد به آن شخص که من تا زمانی که از آتشین خویش رها نشوم، چیزی نخواهم داد.
هوش مصنوعی: دل من هرگز آرام نمیگیرد و آرامش روانم را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: اگر دل از فکر خالی باشد، تو به خوشی چیزی اضافه نمیکنی، بلکه نادانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: برای داشتن دل شاد و آزاد، باید از غم و نگرانی دور بود و از ظلم و ستم پاک شد.
هوش مصنوعی: هر کس که در او آرامش و لذت را بیابد، وگرنه با نوشیدن شراب زندگیبخش، جان خود را تازه میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل و احساساتت را در این دنیا به دست آوری، باید هشیار و آگاه باشی؛ در غیر این صورت، مانند کسی که مست است، نمیتوانی آنها را در اختیار بگیری.
هوش مصنوعی: اگر شراب که تسکیندهنده غمهاست در دسترس باشد، دیگر شادی معنایی ندارد چرا که پس از آن، دوباره غم سراغ میآید.
هوش مصنوعی: اگر تو از شراب خوشطعم روی برگردانی، مانند کسی خواهی بود که در اثر خمار از درد و رنج به سر میبرد.
هوش مصنوعی: من را زنده نگهداشتن دشمن در این دنیا چه فایدهای دارد، چرا باید به دنبال آرزوها و خواستههای تو باشم؟
هوش مصنوعی: وقتی که جهان را از دشمنان خالی کردم، در آنجا به جای جنگ و کشمکش، خوشی و لذت زندگی را مینوشم.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه از خطر دشمن در امان باشد، میتوانم همهچیز را از روزگار بستانم و حق خود را بگیریم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرزندان جمشید به جنگ و نبرد ادامه میدهند، من هیچگاه میان این مشکل را حل نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: شاه چین از سخنان او خوشحال شد و به خاطر دانشش او را ستایش میکرد.
هوش مصنوعی: در همان لحظه که درهای گنجینهها را گشود، به سپاه دستور داد که یک سال آمادهسازی کنند.
هوش مصنوعی: از میان لشکر، هزار سوار دلیر و شجاع را برگزید.
هوش مصنوعی: دلاور سختکوش، آن دسته را به دست گرفت و ارتش را آماده کرده و راه را پیش گرفت.
هوش مصنوعی: او به دریا رسید، اما چه نیازی به نام بزرگ برای دریاست؟
هوش مصنوعی: فرود آمد و به شدت راه را مسدود کرد و در هر جا که ممکن بود، سپاه را برای مدتی سکونت داد.
هوش مصنوعی: وقتی بهک را از موضوع مطلع کردند، از او سؤال کرد و به سمت او رفت.
هوش مصنوعی: او انواع مختلف خوراکیها را به فراوانی به همراه آورد، و همچنین اسبها و چیزهای دیگری که قابل گسترش و استفاده هستند.
هوش مصنوعی: سپس یک کشتی آماده کردند و مردان تلاشگری را در آن نشاندند.
هوش مصنوعی: به دور بسیلا افرادی را فرستاد و به هر نوعی به آنها نصیحت و پند داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.