گنجور

 
صائب تبریزی کمال خجندی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها صائب تبریزی مصرع یا بیتی از کمال خجندی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸۶ :: کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵

    صائب تبریزی (بیت ۱۲): صائب این آن غزل خواجه کمال است که گفت - سرو دیوانه شده است از هوس بالایش

    کمال خجندی (بیت ۱): سرو دیوانه شدست از هوسی بالایش - می رود آب که زنجیر نهد بر پایش



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳:من آن وحشی غزالم دامن صحرای امکان را - که می‌لرزم ز هر جانب غباری می‌شود پیدا

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۶:مکرر بود وضع روز و شب، آن ساقی جانها - ز زلف و عارض خود، صبح و شام آورد مستان را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۸:حیاتِ جاودان، بی‌دوستان، مرگی‌ست پابَرجا - به‌تنهایی مَخور، چون خضر، آبِ زندگانی را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۶:کمند زلف در گردن گذشتی روزی از صحرا - هنوز از دور گردن می‌کشد آهوی صحرایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۸:صنوبر با تهیدستی به دست آورد صد دل را - تو بی‌پروا برون از عهدهٔ یک دل نمی‌آیی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:جهانی پر ز مقصود است راهی روشن و پیدا - دریغا تشنه لب خواهیم مردن بر لب دریا


  2. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۵:دَه دَر شود گشاده، شود بسته چون دَری - انگشت، تَرجُمانِ زبان است، لال را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۶:ای آفتاب روی تو در اوج دلبری - پروانه چراغ رخت شمع خاوری

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۵:دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری - کردی پری به شیشه همین است ساحری


  3. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۲:آسمان، آسوده است از بی‌قراری‌های ما - گریه‌ی طِفلان، نمی‌سوزد دلِ گَه‌واره را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۸:نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را - شمع از خاکستر پروانه می‌ریزیم ما

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۰:با جگر خوردن قناعت کن که این مهمانسرا - جز غم روزی ندارد روزی آماده‌ای

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۱:چشم بیداری است هر کوکب درین وحشت سرا - در میان اینقدر بیدار، چون خوابد کسی؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:می نماید پایکوبان دار را منصور ما - تاک را آتش عنان سازد می پر زور را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:در چمن می رفت ذکر قامت دلدار ما - سرو دامن بر زد و آمد به بستان راست پا


  4. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۴:در عالم فانی که بقا پا به رکاب است - گر زندگی خضر بود، نقش بر آب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۶:چشم تو عجب نیست اگر مست و خراب است - کز روی عرقناک تو در عالم آب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷:بر هر که نظر می فکنم مست و خراب است - بیداری این طایفه خمیازه خواب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۸:در عالم فانی که بقا پا به رکاب است - گر زندگی خضر بود نقش بر آب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۹:جمعیت جسم از نفس پا به رکاب است - شیرازه مجموعه ما موج سراب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۳:از روی عرقناک تو خورشید کباب است - آتش ز تماشای تو یک چشم پر آب است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۴:از پرده شرم تو دلم داغ و کباب است - بر روی شکر گر همه شیرست نقاب است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است - وین کار خرابی همه از حب شراب است

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:روزی که به من ناز و عتابت به حساب است - آن روز مرا روز حساب است و عذاب است


  5. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۲:ذوق نظارهٔ گل در نگه پنهان است - ای مقیمان چمن، رخنهٔ دیوار کجاست ؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۴:خار خاری به دل از عمر سبکرو مانده است - مشت خار و خسی از سیل به ویرانه به جاست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۸:رَفتن از عالَمِ پُرشور، بِه از آمدن است - غنچه، دل‌تَنگ به باغ آمد و؛ خندان، برخاست!

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۴:جوی شیر از جگرِ سنگ بُریدن، سهل است - هرکه بر پای هوس تیشه زند، کوه‌کَن است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۳:غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است - خواب ایام بهارم به خزان افتاده است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۱:نفس سوختهٔ لاله، خطی آورده است - از دل خاک، که آرام در آن‌جا هم نیست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۱:چهره صاف تو آیینه اندیشه نماست - جان ز سیمای تو چون آب ز گوهر پیداست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:از لب خشک صدف ریزش نیسان پیداست - خشکی بحر ز سر پنجه مرجان پیداست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷۲:سبزه خط تو راه دل آگاه زده است - این چه خضرست ندانم که مرا راه زده است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:ای گله گوشه حسن آمده بر فرق تو راست - سرو را نیست چنین قامت رعنا که تو راست

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:ای که از زلف توخون در جگر مشک ختاست - روی زیبای تو آنینه الطاف خداست

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰:چشم غم دیده ما را نگرانی به شماست - قامتت شاهد عدل است که می گویم راست


  6. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۴:از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است - تا شیشه‌ام تهی شده، پیمانه پر شده است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۳:از عمر رفته حاصل من آه حسرت است - جز زنگ از شمردن این زر به دست نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست - از آن برتر است قد تو کآید به شرح راست


  7. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۵:گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست - صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۳:نقطه خالش که نه پرگار سرگردان اوست - کیست کز فرمان او گردن کشد، دوران اوست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۶:چرخ را خون شفق در دل ز استغنای اوست - رنگ زرد آفتاب از آتش سودای اوست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۶:بی محابا در میان نازکش انداخت دست - ناخن شاهین ز رشک بهله ای در دل شکست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۳:محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست - بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۵:وقت آن کس خوش که لب را بر لب پیمانه بست - جبهه را چون خشت بر خاک در میخانه بست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸:هست آن چشمیم و باز آن چشم میجوئیم مست - پیش بالابش حدیث سرو می گوئیم پست نیست

    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۵:سلیهائی کز سهند آمد من و یاران ز کوشک - موج آن بالا و اوج کوشک میدیدیم پست


  8. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۴:رخسارهٔ ترا به نقاب احتیاج نیست - هر قطره عرق به نگهبان برابرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۱:بر مهلت زمانهٔ دون اعتماد نیست - چون صبح در خوشی بسر آور دمی که هست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۴:کام از تو هر که یافت سلیمان عالم است - دستی که در میان تو شد حلقه خاتم است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴:مه را ز ثاب حسن تو هر شب قیامت است - کان سرو را چه شیوه رفتار و قامت است


  9. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۳:نه همین موج ز آمد شد خود بی خبرست - هیچ کس را خبر از آمدن و رفتن نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱:ما درین دیر فتادیم هم از روز الست - رند و دیوانه و تلاش و خراباتی و مست


  10. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۹:نه از روی بصیرت سایه بال هما افتد - سیه مست است دولت، تا کجا خیزد، کجا افتد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۱:نه از روی بصیرت سایه بال هما افتد - سیه مست است دولت، تا کجا خیزد کجا افتد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۲:مبادا بر سر من سایه بال هما افتد - کز این ابر سیه آیینه دل از صفا افتد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۷:سر زلفت نمی خواهم که در دست صبا افتد - کز آن جانها رود بر باد و سرها زیر پا افتد


  11. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۵:دولت سنگدلان زود بسر می‌آید - سیل از سینه کهسار به سرعت گذرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۷:دل دشمن به تهیدستی من می‌سوزد - برق ازین مزرعه با دیده‌تر می‌گذرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۴:مادر خاک به فرزند نمی‌پردازد - روی در منزل و ماوای پدر باید کرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۸:صفحهٔ روی ترا دید و ورق برگرداند - ساده لوحی که به من دوش نصیحت می‌کرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۵:نام بلبل ز هواداری عشق است بلند - ورنه پیداست چه از مشت پری برخیزد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۰:قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند - به من خسته به جز چشم پریدن نرسد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۴:سخن عشق اثر در دل زهاد نکرد - نفس صبح چه با غنچهٔ تصویر کند؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۱:هر که باری ز دل رهروان بردارد - راست چون راه، سبکبار به منزل برود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۲:هیچ کس عقده‌ای از کار جهان باز نکرد - هر که آمد گرهی چند برین کار افزود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۹:یا سبو، یا خم می، یا قدح باده کنند - یک کف خاک درین میکده ضایع نشود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۱:همچو پروانه جگر سوخته‌ای می‌باید - که ز خاکستر ما بوی محبت شنود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۲:رتبهٔ زمزمهٔ عشق ندارد زاهد - بگذارید که آوازه جنت شنود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۸:ناکسی بین که سر از صحبت من می‌پیچد - سر زلفی که به دست همه کس می‌آید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۵:چه خیال است به تیغش دل بیتاب رسد؟ - بیخبر بر سر این تشنه مگر آب رسد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱۵:حسن از دیدن خود بر سر بیداد آید - کار شمشیر ز آیینه فولاد آید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۱۳:(یک ادای نمکین در همه عمر نکرد - یارب این بخت مرا تهمت شوری که نهاد؟)

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۳۵:مرغ حسن از قفس خط سیه تنگ آمد - پر برآورد (و) کنون شوق پریدن دارد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۳۶:آرزو خار و خسی نیست که آخر گردد - ورنه با شعله خوی تو که بس می آید؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:تشنه وصل ترا بی‌تو اگر خواب آمد - هیچ شک نیست که در دیده او آب آبد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵:وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید - دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد


  12. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۶:بنای توبهٔ سنگین ما خطر دارد - اگر بهار به این آب و تاب می‌گذرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵۶:به گرد تربت روشندلان دلیر مگرد - که ابر، سینه خورشید را نسازد سرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸:به حلقه که ز زلفت با خبر ببرد - خبر ز جان و دل و عقلها ز سر بیرد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳:چرا نسیم صبا خاک پاش میسپرد - چه دیدهاست برو زیر پا نمینگرد


  13. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۰:آسایش تن غافلم از یاد خدا کرد - همواری این راه مرا سر به هوا کرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد - هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد


  14. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۱:معاشران سبکسیر از جهان رفتند - بغیر آب روان هیچ کس به باغ نماند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲۱:در آن مقام که شاهی به هر گدا بخشند - چه دولتی است که مارا همان به ما بخشند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴۷:مرا همیشه دل از وصل یار می شکند - سبوی من به لب جویبار می شکند


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۲۸:به مجمعی که دف از قول خویش میزند لاف - جواب دادنی اش در نفس به بانگ بلند


  15. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۷:رنگ من کرده به بال وپر عنقا پرواز - نیست ممکن که به چندین بط می آید باز

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۶۹:رنگ من کرده به بال و پر عنقا پرواز - نیست ممکن که به چندین بط می آید باز


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۵:آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز - باربش در دل بیرحم وفائی انداز

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۲:زاهد شهرم و صاحب نظر و شاهد باز - شسته سجاده به می کرده به میخانه نماز


  16. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۱:ز گاهواره تسلیم کن سفینهٔ خویش - میان بحر بلا در کنار مادر باش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۳:رود چگونه به این ضعف کار من از پیش ؟ - که من به پای نسیم سحر روم ازخویش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۴:مخور چو لاله و گل، روی دست ساغر عیش - که در رکاب نسیم فناست دفتر عیش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۴:مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش - که من از دست تو خواهم گرفت خودسر خویش


  17. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۵:ساحلی نیست به از شستن دست از جانش - آن که سیلاب ز پی دارد و دریا درپیش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۹:گنه دیده گراینست که کردم نگهش - دل مینادشب و روز بجز در نگهش


  18. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۸:عالم بیخبری بود بهشت آبادم - تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱۳:عالم بیخبری بود بهشت آبادم - تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱۴:بیخودی داشت ز فکر دو جهان آزادم - تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۹:باز در عشق یکی دل به غلامی دادم - خواجه را گو که بیاید به مبارکبادم


  19. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۹:دست کرم ز رشتهٔ تسبیح برده‌ایم - روزی نمی‌رود که به صد دل نمی‌رسیم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۲:چون روز روشن است که ما رند و عاشقیم - فکر نو می کنیم در آن دم که خامشیم


  20. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۰:نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام - از حق گذشته‌ایم و به باطل نمی‌رسیم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۶:ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام - آئینه دار حاجب رویت به تمام


  21. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۷:آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم - از آب، همین گریهٔ تلخی است به جویم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۹:آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم - از آب همین گریه تلخی است به جویم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۷:وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم - چون نیست ز لطفش خبری یک سر مویم


  22. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۷:جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون - خنده در هنگامهٔ ماتم نمی‌باید زدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۰:دامن فانوس آن وسعت ندارد، ور نه من - گریه‌ها دارم چو شمع انجمن در آستین

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸۶:با لب او کار دندان می کند سین سخن - زین سبب کم حرف افتاده است آن شیرین دهن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸۷:شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن - چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۱:سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذقن - تشنه را جان سوزد آری چون به چاه افتد رسن


  23. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۴:خوش است فصل بهاران شراب نوشیدن - به روی سبزه و گل همچو آب غلتیدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲۲:مرا که دست به خواب است وقت گل چیدن - چه دل گشایدم از گرد باغ گردیدن؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲۳:زکات صحت جسم است خسته پرسیدن - نگاهبانی عمرست پیش پا دیدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲۴:خوش است فصل بهاران شراب نوشیدن - به روی سبزه و گل همچو آب غلطیدن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۵:چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن - گر اختیار کنی خاک پاش بوسیدن

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۲:خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن - به باد روی دلارام باده نوشیدن


  24. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۰:ای گل شوخ که مغرور بهاران شده‌ای - خبرت نیست که در پی چه خزانی داری


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲:چشم و ابروی تو گویند که در مذهب ما - حق بود کشتن عشاق و علیه الفتوی


  25. صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۳:دل نبندند عزیزان جهان در وطنی - که به یوسف ندهد وقت سفر پیرهنی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲۹:دل نبندند عزیزان جهان در وطنی - که به یوسف ندهد وقت سفر پیرهنی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۸:تب چرا درد سر آورد به نازک‌بدنی - که چو گل تاب نیاورد به جز پیرهنی

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹:راز معشوق حدیثیست نهان‌داشتنی - ای صبا پیش کس از قصه ما دم نزنی


  26. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را - نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را - کهنه کردی در ورق گردانی این سی پاره را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را - چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را - چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳:کعبه کویش مراد است این دل آواره را - با مراد دل رسان یا رب من بیچاره را


  27. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:سپند از مردم چشم است حسن عالم آرا را - که نیل چشم زخم از عنبر ساراست دریا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:ز سرسبزی حیات جاودان بخشد تماشا را - به آب زندگی پرورده اند آن سرو بالا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:به هر نوعی که می خواهد دلت بشکن دل ما را - که از مستان نمی گیرند خون جام و مینا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:چه می آری به گردش هر نفس آن چشم شهلا را؟ - محرک نیست حاجت، گرد سر گردیدن ما را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:نمی گردد کف بی مغز مانع سیر دریا را - سفیدی جامه احرام باشد دیده ما را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:به خاموشی محیط معرفت کن جان گویا را - به جان بی نفس چون ماهیان کن سیر دریا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۴:به احسان همتم می‌کرد قارون اهل دنیا را - اگر می‌بود ممکن خرج کردن دخل بی‌جا را!


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را - خلاص خویش میجوئی مجو ناموس و دعوا را


  28. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:خموشی مهر خاموشی زند بر لب سخن چین را - که سازد غنچه لب بسته کوته دست گلچین را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:طلایی شد چمن ساقی بگردان جام زرین را - بکش بر روی اوراق خزان دست نگارین را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۷:فروغ عارضت پروانه سازد شمع بالین را - پر پرواز گردد چشم شوخت خواب سنگین را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:دل و جان تا رهند از بند بگشا زلف مشکین را - به پایت میفتد آخر رها کن یک دو مسکین را


  29. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:مستی و بی خبری رتبه عام است اینجا - ابجد تازه سوادان خط جام است اینجا


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:این چه مجلس چه بهشت این چه مقام است اینجا - عمر باقی رخ ساقی لب جام است اینجا


  30. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:نیست در دیده ما منزلتی دنیا را - ما نبینیم کسی را که نبیند ما را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:طاقت درد تو زین بیش ندارم یارا - چاره ای کن به نظر درد دل شیدا را


  31. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:تا به کی در ته زنگار بود خنجر ما؟ - چند باشد چو زره زیر قبا جوهر ما؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:هست پیوسته به دریای کرم گوهر ما - چه کند خشکی عالم به دماغ تر ما؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۵:تا به کی دور بود سایه ابراز سر ما؟ - خشک باشد لب ما چون جگر ساغر ما


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:بی غمت شاد مباد این دل غم پرور ما - غمخور ای دل که بجز غم نبود در خور ما


  32. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳:چه می کنند حریفان عشق صهبا را؟ - که آتش از دل خویش است جوش دریا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:فکنده ایم به امروز کار فردا را - ازین حیات چه آسودگی بود ما را؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵:چه نسبت است به گردنکشی مدارا را؟ - قدح خراج به گردن نهاد مینا را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰:(مده ز دست درین فصل جام صهبا را - که موج لاله به می شست روی صحرا را)


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:طبیب شهر چه نقدی میدهد ما را - که کس نیافت به حکمت علاج سودا را

    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴:ز بنده خسرو فخار اجازتی می‌خواست - که در غزل ببرم نام آن دلارا را


  33. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳:شکست رنگ می از ترک میگساری ما - نمک به چشم قدح ریخت هوشیاری ما


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:تو خود به گوش نیاری حدیث زاری ما - که در تو کار نکردست درد کاری ما


  34. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹:می می کند خیال تنک ظرف آب را - ویرانه سیل می شمرد ماهتاب را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰:روی تو غنچه ساخت گل آفتاب را - در هم شکست کوکبه ماهتاب را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱:هر کس نکرده در گرو می کتاب را - نگرفته است از گل کاغذ گلاب را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲:می سوزد آرزو دل پراضطراب را - بر سیخ می کشد رگ خامی کباب را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۹۳:رخسار آتشین نپذیرد نقاب را - می سوزد آفتاب قیامت سحاب را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:دی چاشتگه ز چهر فکندی نقاب را - شرمنده ساختی همه روز آفتاب را


  35. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳:از باده چون کند عرق آلود ماه را - در چشم آفتاب بسوزد نگاه را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۴:رویت ز هاله حلقه کند نام ماه را - دلسرد از آفتاب کند صبحگاه را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵:طاعت کند سرشک ندامت گناه را - ریزش سفید می کند ابر سیاه را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۶:رفتم ز راه دل خس و خار گناه را - کردم به آه همچو کف دست راه را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:چشمت به غمزه کشت من بیگناه را - خود زلف را چه گویم و خال سیاه را


  36. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۹:روشن ز داغ های نهان ساز سینه را - از پشت، رو شناس کن این آبگینه را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:دل می کشد به داغ تو هر لحظه سینه را - داغی بکش به سینه غلام کمینه را


  37. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۶:از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را - بی چاک که دیده است گریبان قلم را؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:دوش از در میخانه بدیدیم حرم را - می نوش و ببین قسمت میدان کرم را


  38. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۸:از خلق خبر نیست ز خود بی خبران را - با قافله کاری نبود فرد روان را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۹:استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ - خط حاشیه دان می کند آن غنچه دهان را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۸:بلبل به ثنای تو گشوده است زبان را - گل غنچه به پابوس تو کرده است دهان را

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۹:بگذار شود زیر و زبر جسم گران را - تا چند عمارت کنی این گور روان را؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:بگذار در آن کوی من اشک فشان را - تا دیده دهد آب گل و سرو روان را


  39. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:گمراه کند غفلت من راهبران را - چون خواب، زمین گیر کند همسفران را


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷:ای روشنی از روی تو چشم نگران را - این روشنی چشم مبادا دگران را


  40. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۸:پیوسته خورد دل خون از بی‌غمی جان‌ها - از خنده سوفارست دلگیری پیکان‌ها


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲:از پیرهنت بویی آمد به گلستان‌ها - کردند پر از نکهت گل‌ها همه دامان‌ها


  41. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۵:به نگاهی دل خون گشته ما را دریاب - به چراغی سر خاک شهدا را دریاب


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب - پادشاهی ز سر لطف گدا را دریاب


  42. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۰:ز خط رحیم نشد حسن یار با احباب - به چشم آینه از توتیا نیامد آب

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۱:زهی ز عارض گلرنگ، خونی می ناب - عرق به روی تو جام شراب در مهتاب

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲:چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب - که بوی خون به مشامم رسید ز سرخی باب!

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۱:چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب - اشاره ای است که بر در زن از جهان خراب


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:چو آفتاب نکند از رخ زمانه نقاب - بریز در قدح گوهرین عقیق مذاب


  43. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۲:آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب - امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:از اشک بلبل است رگ تلخی گلاب - نادان کند حواله ز غفلت به آفتاب

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۴:ای خوشه چین سنبل زلف تو مشک ناب - شبنم گدای گلشن حسن تو آفتاب

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت رضا(ع):عقل ضعیف خویش نگه دار از شراب - در زیر بال موج منه بیضه حجاب


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:آن رخ نبینم ار نبری زلف پر ز تاب - شب منقطع نگشته نبیند کس آفتاب


  44. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۲:من به دوزخ می روم، زاهد اگر در جنت است - دوزخ ارباب معنی صحبت بی نسبت است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۳:اهل معنی را تماشا مانع جمعیت است - حلقه چشمی که شد حیران، کمند وحدت است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۴:حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است - رتبه بینایی هر کس به قدر حیرت است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۶:لعل جان بخش ترا خط دورباش آفت است - نیل چشم زخم آب زندگانی ظلمت است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۷:قسمت روشندلان از زندگانی کلفت است - چشمه حیوان ز آه خود نهان در ظلمت است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۹:بی دماغان را نرنجاندن به صحبت منت است - پیش عزلت دوستان تقصیر خدمت، خدمت است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است - هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است


  45. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۸:حفظ دولت در پریشان کردن سیم و زرست - مد احسان رشته شیرازه این دفترست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۹:نعمت الوان دنیا مایه دردسرست - خون فاسد در بدن آهن ربای نشترست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۰:عاشق پروانه مشرب را چه پروای سرست؟ - رشته این شمع بی پروا کمند صرصرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۱:در شب مهتاب می را آب و تاب دیگرست - باده و مهتاب با هم همچو شیر و شکرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۲:دل چنین زار و نزار از اختر بد گوهرست - شعله لاغر این چنین از چشم تنگ مجمرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:عشرت روی زمین در چرب نرمی مضمرست - رشته هموار را بالین و بستر گوهرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۴:روز ما با شب یکی زان آفتاب انورست - زنگ این آیینه از تردستی روشنگرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰:شیوه چشم کبود از چشم ها دلکشترست - خانه چینی نما را آب و تاب دیگرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲:راحت مرگ فقیران ز اغنیا افزونترست - کفش تنگ از پا برون کردن حضور دیگرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳:نیست شاه آن کس که او را تاج گوهر بر سرست - هر که را سد رمق هست از جهان، اسکندرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴:صندل بی مغز عالم گرده دردسرست - نوش این محنت سرا آهن ربای نشترست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵:آنچه ما را از شراب زندگی در ساغرست - خوردنش خون دل است و ماندنش دردسرست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۹۸:عقل شرع باطن است و شرع عقل ظاهرست - هر که سرمی پیچد از فرمان ایشان کافرست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:زاهدان کمتر شناسند آنچه ما را در سرست - فکر زاهد دیگر و سودای عاشق دیگرست


  46. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۹:در دل هر کس بود درد طلب در منزل است - آب در گوهر ز بی تابی به دریا واصل است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۰:این ز همت خالی و آن از طبع پر می شود - دست عالی زین سبب بهتر ز دست سافل است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:صفحه رخسار تا ساده است فرد باطل است - خال تا خط برنیارد دانه بی حاصل است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵:گرچه از باران دیده خاک آن کو پر گل است - پای عاشق در گل از دست دل از دست دل است


  47. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۷:هر که چون بلبل درین گلشن اسیر رنگ و بوست - از بهار زندگانی بهره او گفتگوست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست - گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:مطلع حسن جمال است آفتاب روی دوست - حسن مطلع بین که در مطلع حدیث روی دوست


  48. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۹:سرنزد از بلبلم هر چند دستانی درست - ناله ام نگذاشت در گلشن گریبانی درست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:ما به کفر زلف او داریم ایمانی درست - بابت پیمان شکن عهدی و پیمانی درست


  49. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۲:شکوه ام آتش زبان گردیده است از خوی دوست - آه اگر آبی بر این آتش نریزد روی دوست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۳:تیغ بر خورشید خواباند خم ابروی دوست - در کمند آرد صبا را زلف عنبر بوی دوست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست - روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲:گل شکفت و باز نو شد عشق ما بر روی دوست - شاخ گل یارب چه می ماند به رنگ و بوی دوست


  50. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۶:غافلان را احتیاج باده گلرنگ نیست - خواب چون افتاد سنگین حاجت پاسنگ نیست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۷:روزی دل جز شکست از یار شوخ و شنگ نیست - قسمت دیوانه از طفلان به غیر از سنگ نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰:نیست مسموع آنکه گفتی با تو ما را جنگ نیست - در پرت دل هست اگر در آستینت سنگ نیست


  51. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۶:یک سر مو راستی در طاق ابروی تو نیست - رحم در سر کار مژگان بلاجوی تو نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴:در گلستانها تماشائی به از روی تو نیست - در بهشت عدن جائی خوشتر از کوی تو نیست


  52. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶:زهرخند ای دل که دور گریه مستانه رفت - روزگار دار و گیر شیشه و پیمانه رفت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹:در سر زنجیر زلف او دل دیوانه رفت - نکته زان لب شنید و جانب میخانه رفت


  53. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۹:تا عرق از چهره جانان تراویدن گرفت - اشک گرم از دیده خورشید غلطیدن گرفت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷:دل به یاد زلف او بر خویش پیچیدن گرفت - شمع دیدش در میان جمع و لرزیدن گرفت


  54. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۵:برق خاشاک گنه، روزه تابستان است - دود این آتش جانسوز به از ریحان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۶:زنگ آیینه من صحبت بیدردان است - نفس سوختگان مغز مرا ریحان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۷:(جسم زاری است که با آه به هم پیچیده است - گردبادی که درین بادیه سرگردان است)

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۸:از گرانخوابی ما عمر سبک جولان است - لنگر کشتی ما بال وپر طوفان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۹:خط نارسته که در لعل لب جانان است - همچو زهری است که در زیر نگین پنهان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۰:گرچه رویش ز لطافت ز نظر پنهان است - هر که را می نگرم در رخ او حیران است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۳۲:هر سر موی تو در کاوش دل مژگان است - خط ریحان تو گیرنده تر از قرآن است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است - شور او در سرو سوز غم او در جان است


  55. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:لب خاموش نمودار دل پر سخن است - جبهه بی گره آیینه خلق حسن است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:کلک من شعله برجسته این نه لگن است - شمع من باعث دلگرمی هفت انجمن است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۰۳:تا به کام است فلک، خار گل پیرهن است - بخت تا سبز بود ساحت گلخن چمن است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱:گل به صد لطف بدید آن بر و پنداشت تن است - شکل خود دید همانا چو ز آبت بدن است


  56. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۹:عقل نخلی است خزان دیده که ماتم با اوست - عشق سروی است که سرسبزی عالم با اوست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:آن چه رویست که حسن همه عالم با اوست - دل در آن کوی نه تنهاست که جان هم با اوست


  57. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۵:سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است - حاصل دست فشاندن به ثمر رعنایی است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۶:ساغر از غیر گرفتن گل بی پروایی است - به حریفان مزه دادن ثمر رسوایی است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:در سر از دود دلم شمع صفت سودایی است - آری این گریه و سوز من و شمع از جایی است


  58. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۶:تیغ ابروی ترا جوهر چین می بایست - رقم ناز بر آن لوح جبین می بایست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:دردل ما بردی و رفتی نه چنین می بایست - نیک رفتی قدری بهتر ازین می بایست


  59. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۱:خاک در کاسه آن سر که در او سودا نیست - خار در پرده آن چشم که خونپالانیست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۲:حال گویاست اگر تیغ زبان گویا نیست - شکوه و شکر به فرمان زبان تنها نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶:روز گاریست که هیچ نظری با ما نیست - وین شب فرقت ما را سحری پیدا نیست


  60. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۸:در قناعت لب خشک و مژه پر نم نیست - عالمی هست درین گوشه که در عالم نیست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۰:گرچه رخسار ترا آب طراوت کم نیست - اثر گریه ما هیچ کم از شبنم نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴:گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست - عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست


  61. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۷:شب که بر انجمن آن شعله سیراب گذشت - عرق شمع ز پیراهن مهتاب گذشت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:ما بی به روی تو آهم ز ثریا بگذشت - بسیاری دیده دریا شد و هر قطره ز دریا بگذشت


  62. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۶:بنفشه پیش خطت قفل بر زبان انداخت - گهر ز شرم لبت سنگ در دهان انداخت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:اب تو نقل حیاتم به کام جان انداخت - به خنده نمکین شور در جهان انداخت


  63. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۰:سرود مجلس ما جوش مستی ازل است - بط شراب در اینجا خروس بی محل است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱۵:مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست - کمند وحدت من چارموجه دریاست


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴:سوال کرد یکی از علای دین گلکار - که تو غلام نئی روی تو سیاه چراست


  64. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۸:زمین ز جلوه قربانیان گلستان است - بریز خون صراحی که عید قربان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۹:ز داغ، سینه پر تیر من گلستان است - ز چشم شیر، نیستان من چراغان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۰:عنان نفس کشیدن جهاد مردان است - نفس شمرده زدن ذکر اهل عرفان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۱:به غیر دل همه عالم سراب حرمان است - ز کعبه روی به هر سو کنی بیابان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲۳:تبسمی که دهد یار ازان دهن جان است - میی که بوسه بر آن لب زد آب حیوان است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است - که همچو سرو بلندش هزار دستان است


  65. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۵:کجا ز دایره عشق، حسن بیرون است؟ - سیاه خیمه لیلی ز آه مجنون است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۶:حذر کنید ز چشمی که آسمان گون است - که همچو سبزه شمشیر تشنه خون است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲۴:سخن بلند چو گردد به وحی مقرون است - اتاقه سر مصحف کلام موزون است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:مرا که ساغر چشم از غم تو پر خون است - چه جای ساقی و جام و شراب گلگون است


  66. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۷:ثبات دولت خوبی ز کوه تمکین است - حصار عافیت باغ، گوش سنگین است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۸:رکاب عزم تو در دست خواب سنگین است - وگرنه توسن فرصت همیشه در زین است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲۵:ز ناله ام در و بام قفس نگارین است - ز گریه ام چمن روزگار رنگین است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:به چین زلف تو کان رشک صورت چین است - ز وقت شیر مزیدن لب تو شیرین است


  67. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:مپوش چشم ز رخسار همچو جنت دوست - که نور چشم فزاید صفای طلعت دوست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶:خرابه دل من پر شد از محبت دوست - مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست


  68. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۱:اگر چه کعبه مقصد نصیب هر دل نیست - ز پا فتادن این راه، کم ز منزل نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:کدام دل که ز عشق تو پای در گل نیست - چه جور کز تو بر آشفتگان بیدل نیست


  69. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۹:درد دلم ز پرسش ارباب عادت است - بیماریی که هست مرا، از عیادت است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰:دور از خداست خواجه مگر بی ارادت است - خدمت نصیب بنده صاحب سعادت است

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:میل دلم بروی تو هر دم زیادت است - وین حد دوستی و کمال ارادت است


  70. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۱:آیینه را توجه خاطر به گلخن است - هر جا صفای قلب دهد روی، گلشن است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۲:احوال دل ز دیده خونبار روشن است - حال درون خانه نمایان ز روزن است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۶۰:نرمی حصار عافیت جان روشن است - از موم پشت آینه بر کوه آهن است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:از حال دل به دوست نه امکان گفتن است - بر شمع سوز سینه پروانه روشن است

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:گر حال دل به دوست نه امکان گفتن است - بر شمع سوز سینه پروانه روشن است


  71. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷:بازآ که بی تو مجلس ما را حضور نیست - در جبهه صراحی و پیمانه نور نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:بازآ که در فراق تو جانم صبور نیست - بازآ که بی حضور تو دل را حضور نیست


  72. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۷:بتوان به آه کام دل از آسمان گرفت - زور کمان به گرمی آتش توان گرفت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳:زلف کمند افکنت اقلیم جان گرفت - با این کمند روی زمین می توان گرفت


  73. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۱:دل رفته رفته رنگ لب لعل او گرفت - زین باده، رنگ کوه بدخشان سبو گرفت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵:مه لاف حسن زد به نو زا رخ بر او گرفت - خط جانب رخ نو گرفت و نکو گرفت


  74. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۷:ماهی که ز پرتو به جهان شور درانداخت - پیش رخت از هاله مکرر سپر انداخت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳:هر نیر که بر سینه ام آن فتنه گر انداخت - دل شهل گرفت آن همه چون بر سپر انداخت


  75. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴:شیرازه جمعیت مستان خط جام است - آزاد بود هر که درین حلقه دام است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳:ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است - در مذهب ما مذهب ناموس حرام است


  76. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۸:در پرده شب هر که می ناب گرفته است - از دست خضر در ظلمات آب گرفته است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:از گریه مرا خانه چشم آب گرفته است - وز نه ما چشم ترا خواب گرفته است


  77. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۳:زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است - زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۴:رخسار تو روز سیه ریش ندیده است - زلف سیهت مفلسی دل نکشیده است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۵:از عشق دلی نیست که زخمی نچشیده است - این سیل سبکسیر به هر کوچه دویده است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷:گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است - خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است


  78. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۷:در نقطه خاک است نهان، گر خبری هست - در پرده این گرد یتیمی گهری هست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست - مسموع نباشد که ز جان دوست تری هست


  79. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۲:خورشید نقاب رخ چون یاسمن کیست؟ - پیراهن صبح آینه دان بدن کیست؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:آن سرو که آمد بر ما از چمن کیست - وان غنچه که دلها شد ازو خون دهن کیست


  80. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۱:در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست - غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶:گر یار مرا با من مسکین نظری نیست - ما را گله از بخت خود است از دگری نیست


  81. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۸:افسوس که ایام شریف رمضان رفت - سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت - دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت


  82. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۲:ظلم فریادی از ضعیفان است - ناله برق در نیستان است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۳:عشق سلطان و عقل دهقان است - رزق دهقان ز عدل سلطان است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:سرو قدت روان لبت جان است - جان من این روان من آن است


  83. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴:کجا میل کبابم در شراب است؟ - بط می هم شراب و هم کباب است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:خطت سبز و لبت مشک و گلاب است - دهانت ذره رویت آفتاب است


  84. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۵:به چشمم بی تو گلشن خارزارست - لب پیمانه تیغ آبدارست

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶:شراب نامرادی بی خمارست - به قدر تلخی این می خوشگوارست


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:دل سختت به سندان سخت بارست - دهانت را میان بس راز دارست


  85. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۹:ز نغمه تا خدا یک کوچه راه است - بر این حرف بلندم نی گواه است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۷۰:ز پیری حاصل من مد آه است - که دود شمع کافوری سیاه است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶:شهید تیغ عشق آر بی گناه است - به جنت جای ماه در پیشگاه است


  86. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۵:حلقه آه مرا سپهر نگین است - گریه من روشناس روی زمین است


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:در صف دلها غم تو صدرنشین است - مرتبه ناله از تو برتر ازین است


  87. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۰:بوسه چون محروم از آن لبهای خندان بگذرد؟ - مور ما چون تلخکام از شکرستان بگذرد؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۱:سر گردان چند از من آن سرو خرامان بگذرد - از غبار هستی من دامن افشان بگذرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:جمع باش ای دل که این وقت پریشان بگذرد - گرچه مشکل مینماید لیک آسان بگذرد


  88. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:فکر جمعیت عبث دل را پریشان می‌کند - آن که سر داده است ما را فکر سامان می‌کند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:عمر را کوته نفس‌های پریشان می‌کند - ختم قرآن را ورق‌گردانی آسان می‌کند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۰:نفس را مطلق عنان رزق فراوان می‌کند - توسن سرکش چو میدان یافت طوفان می‌کند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در توصیف زاینده‌رود و پل آن:زنده‌رود از جلوه مستانه طوفان می‌کند - پل به آیین تمام امسال جولان می‌کند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۵:می‌کشان را باده گلرنگ خندان می‌کند - یک گلابی مجلس ما را گلستان می‌کند


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۲۶:بر سر بی‌مو حسام خلوتی را هرکه زد - حق به دست اوست گر فریاد و افغان می‌کند


  89. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۵:در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود - تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۶:در دل هرکس که ذوق جستجو پیدا شود - قطره اش در عین گوهر واصل دریا شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۷:هر که پیوندد به اهل دل، به جان بینا شود - هر چه رزق طوطی از شکر شود گویا شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۸:دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود - چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۹:گر دلم در زلف پنهان کرده‌ای پیدا شود - مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود


  90. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۷:خواری از اغیار بهر یار می باید کشید - ناز خورشید از در و دیوار می باید کشید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۸:می به روی لاله رنگ یار می باید کشید - باده گلرنگ در گلزار می باید کشید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲:عاشقان را جور و نازیار می باید کشید - طعنه از دشمن جفا ز اغیار می باید کشید


  91. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۵:تا نکرد از گریه چشم خویش را خاور سفید - از گریبانش نشد مهر بلند اختر سفید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴:ای مرا در هجر رویت چشم تر چون سر سفید - شد ز شست و شوی اشکم جام ها در بر سفید


  92. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۱:بوسه از کنج دهان دلربا دارد امید - این دل گستاخ را بنگر چها دارد امید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳:دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید - شربت خاصی از آن دارالشفا دارد امید


  93. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۵:بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد - صراط مردم باریک بین موی کمر باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:غرور نوخطان افزون زخوبان دگر باشد - رم آهوی مشکین از غزالان بیشتر باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۷:به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد - به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹۰:ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر باشد - ازین گلشن گل آن چیند که دستش زیر سر باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹۱:جهان را تار و پود هستی از موج خطر باشد - کف این بحر خون آشام از مغز گهر باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱:گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد - زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد


  94. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۸:دل آزاد طبعان فارغ از قید هوس باشد - قبای بی گریبان را چه پروای عسس باشد؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۹:لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد - که شکر در دل شب ایمن از جوش مگس باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰:نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم نفس باشد - ولی هر جا که شیرین ست غوغای مگس باشد


  95. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد - خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵:مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد - می از کشتن نمیترسم رها کن تا بر آن باشد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸:ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد - مارینا ولی ما را میانی هست و آن هم بی نشان باشد


  96. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲۰:هر کف خاک ز احسان تو جانی دارد - هر حبابی ز محیط تو جهانی دارد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶:گرچه سرو چمن از آب روانی دارد - نتوان پیش قدت گفت که جانی دارد


  97. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۶:قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد - راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹:پیش رویت صنما وصف قمر نتوان کرد - نسبت حقه لعلت به شکر نتوان کرد


  98. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۲:دل اگر از سر اخلاص ز جا برخیزد - خضر چون سبزه ز بوم و بر ما برخیزد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۳:چون خط از چهره آن ماه لقا برخیزد - زنگ از آیینه بینایی ما برخیزد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۸:هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد - عالمی با دل آشفته ز جا برخیزد


  99. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۳:صبر هرچند به دل رنگ حضر می‌ریزد - شوق از خانه برون رخت سفر می‌ریزد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵:ناز گلبرگ رخت سنبل تر می‌ریزد - لالهٔ سوخته‌دل خون جگر می‌ریزد


  100. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۰:اگر آن غمزه خونریز مصور می‌شد - آب آیینه چو شمشیر به جوهر می‌شد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:دوش چشمم ز فراق تو به خون تر می‌شد - آه من بی مه رویت به فلک بر می‌شد


  101. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۳:عاشقان را چه غم از سلسله پا باشد؟ - موج کی مانع آمد شد دریا باشد؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۴:چند جان سختی ما سنگ ره ما باشد؟ - صدف ما گره خاطر دریا باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۵:ساقی بزم اگر آن دلبر رعنا باشد - دور اول همه را نشأه دوبالا باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۴:همه کس را نظری از تو تمنا باشد - این نوع همه از دیده بینا باشد


  102. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴۴:گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد - زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴۵:نقد روشن گهران در گره غم باشد - سور این طایفه در حلقه ماتم باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳:با غم عشق تو دل کیست که محرم باشد - با لب لعل تو جان چیست که همدم باشد


  103. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۰:پیچ و خم لازمه رشته جان می باشد - نیست بی سلسله تا آب روان می باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۱:دیده زنده دلان اشک فشان می باشد - آب از قوت سرچشمه روان می باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۲:شکوه اهل دل از خلق نهان می باشد - این عقیقی است که در زیر زبان می باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸:دل مقیم در آن جان جهان می باشد - خاطر آنجاست که آن جان جهان می باشد


  104. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹۴:کیستند اهل جهان، بی سر و سامانی چند - در ره سیل حوادث، ده ویرانی چند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴:می برند از تو جفا بی سرو سامانی چند - چند ریزی به خطا خون مسلمانی چند


  105. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۰:نه همین اهل خرد آینه اسرارند - که ز خود بیخبران نیز خبرها دارند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴:عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند - عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند


  106. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۱:نه غم خار و نه اندیشه خارا دارند - رهنوردان تو پیشانی صحرا دارند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴:هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند - که چوما چشم بقین و دل دانا دارند


  107. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۲:آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟ - تندی سیل به همواری دریا چه کند؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰:دل من بی تو دگر دیده بینا چه کند - دیده بی منظر خوب تو تماشا چه کند


  108. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۵:دل عاشق تهی از اشک دمادم نشود - بحر چندان که زند جوش کرم کم نشود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳:هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود - هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود


  109. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۶:از لب خلق دم باد خزان می‌آید - بوی کافور ازین مرده‌دلان می‌آید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:از لب او سختی چون به زبان می‌آید - گوییا آب حیاتی به دهان می‌آید


  110. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۸:خوشا کسی که دل خود به چشم مست تو داد - ز سر گذشت و به دنبال این بلا افتاد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۹:بر آن سرم که بشویم ز دیده نقش سواد - چه فتنه ها که مرا زین شب سیاه نزاد!


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۱:جز آه و ناله ندارم به عاشقی هنری - مرا زدست هنرهای خویشتن فریاد


  111. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰۹:کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد - ببوس دیده او را که بر تو حق دارد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴۵:درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد - که غیر اشک دگر دانه ای نمی کارد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۵:قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد - غمش میاد کز اینسان دلی بدست آرد


  112. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۱:ز نقشهای غریب آنچه جام جم دارد - دل شکسته ما بی زیاد و کم دارد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱:مرا ز خاک ره آن مه همیشه کم دارد - بدین مشابه گدا را که محترم دارد


  113. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴۱:درین محیط چو غواص هرکه ته دارد - چو موج به که سر رشته را نگه دارد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴۲:شراب روز دل لاله را سیه دارد - ازین سخن مگذر سرسری که ته دارد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴۹:شراب روز دل لاله را سیه دارد - چه حاجت است به شاهد سخن چو ته دارد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۹۶:می مدام دل لاله را سیه دارد - خدا ز عافیت دایمی نگه دارد!


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷:رخی چنین که تو داری کدام مو دارد - خدا همیشه ز چشم بدت نگه دارد


  114. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۹:دل غریب مرا بوی گل بجا آورد - کز آن بهار خبرهای آشنا آورد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷:صبا ز دوست پیامی بسوی ما آورد - بهمدمان کهن دوستی به جا آورد


  115. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳۰:ترا که روی به خلق است از خدا چه رسد؟ - به پشت آینه پیداست کز صفا چه رسد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸:ز خوان وصل تو تا با من گدا چه رسد - به جز جگر به گدایان بینوا چه رسد


  116. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳۲:به گرد گریه من ابر درفشان نرسد - به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷:اگر وظیفة دردت زمان زمان نرسد - حلاونی بدل و لذتی به جان نرسد


  117. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳۷:نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند - به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۸:کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کند - ز عشق سینه که رنجور شد شفا چه کند


  118. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶۴:اگر چه دیده به خواب از صدای آب رود - مرا ز قلقل مینا ز دیده خواب رود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳:ز ماهتاب جمالت ز ماه تاب رود - چه جای ماه سخن هم در آفتاب رود


  119. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۱:به صبر مشکل عالم تمام بگشاید - که این کلید به هر قفل راست می آید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۲:مرا به میکده هر کس که راه بنماید - در بهشت به رویش خدای بگشاید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱:جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید - چو دل بجای نباشد چگونه خواب آید


  120. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱۸:دل گرفته کی از لاله زار بگشاید - ز دستهای نگارین چه کار بگشاید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲:مرا ز صحبت باران چه کار بگشاید - که کارم از گره زلف یار بگشاید


  121. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۱:روی تو صبر از دل بی‌تاب می‌برد - آیینه اختیار ز سیماب می‌برد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۲:عاشق ز رفتن دل بی‌تاب می‌برد - فیضی که خاک از آمدن آب می‌برد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۴:ما را شب فراق کجا خواب می‌برد - صد خواب را ز گریه ما آب می‌برد


  122. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۹:پیش نسیم صبح گل آغوش باز کرد - از پاکدامنان نتوان احتراز کرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۰:تیغ ستم ببین چه به زلف ایاز کرد - پا از گلیم خویش نبایددراز کرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴:چشمت به سعی غمزه در فتنه باز کرد - زلفت به ظلم دست تطاول دراز کرد


  123. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۳:خرم کسی که قصر اقامت بنا نکرد - رفت از میان چو گل کمر خویش وا نکرد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۱:کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد؟ - رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:دیدی که بار وعده خود را وفا نکرد - ما را بخویش خواند و بخلوت رها نکرد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۷:هرگز به باد زلف خود آن مه رها نکرد - کز هر طرف زدوش سری را جدا نکرد


  124. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰۲:مستانه سرو قامت او در خرام شد - طوق گلوی فاختگان خط جام شد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵:ساقی بیار باده که عید صیام شد - آن به که بود مانع رندی تمام شد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۱:مه طلعت ترا به تمامی غلام شد - در مطلع سخن سخن ما تمام شد

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۶:وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد - زلف بنی گرفت و گرفتار دام شد


  125. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰۹:کلفت ز چرخ دیدهٔ بیدار می‌کشد - روزن ز دود بیشتر آزار می‌کشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱۰:آیینه‌ام ز روشنی آزار می‌کشد - خاطر به سیر سبزه زنگار می‌کشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶:چشم توام به غمزهٔ خونخوار می‌کشد - آن خونبها بود که دگربار می‌کشد


  126. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷۲:عاشق کجا به کعبه و دیر التجا کند - حاشا که خضر پیروی نقش پا کند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷۴:محبوس آسمان چه پروبال واکند - در زیر سنگ سبزه چه نشو ونما کند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:در راه عشق هر که بمن اقتدا کند - باید که سر ببازد و جان را فدا کند


  127. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰۸:الفت به عاشقان سگ آن کو نمی‌کند - وحشت رَم از طبیعت آهو نمی‌کند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۵:گل را به دور روی تو کس بو نمی‌کند - بلبل به بوستان سخن او نمی‌کند


  128. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱۷:اول ثنای عشق فصیحان اداکنند - آری طعام را به نمک ابتدا کنند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱۸:حاشا که خلق کار برای خدا کنند - تعظیم مصحف از پی مهر طلا کنند

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱۹:گر یوسف مرا به دو عالم بها کنند - گرد کسادیم به نظر توتیا کنند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴:آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند - از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند


  129. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴۳:بیرون ز خود کسی که پی مدعا رود - بر پشت بام کعبه به کسب هوا رود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴۴:هر کس که در نماز به روی و ریا رود - بر پشت بام کعبه به کسب هوا رود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶:گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود - سلطان توئی کسی به تظلم کجا رود


  130. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴۶:چون غمزه تو بر سر بیداد می‌رود - آسایش از قلمرو ایجاد می‌رود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸:آن سرو قد نگر که چه آزاد می‌رود - وآن غمگسار بین که چه دلشاد می‌رود


  131. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۴:حکم خرد به مردم مجنون نمی‌رود - دیوانه است هرکه به هامون نمی‌رود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰:از سر هوای وصل تو بیرون نمی‌رود - سودای لیلی از دل مجنون نمی‌رود


  132. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶۱:آنجا که خنده لعل ترا پرده در شود - طوطی چو مغز پسته در شکر شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶۲:دل چون کمال یافت سخن مختصر شود - لب وا نمی کند چو صدف پر گهر شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶۳:از نور وحدت آن که دلش بهره ور شود - کی از هجوم ذره پریشان نظر شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶۴:پهلوی چرب، دشمن روشن گهر شود - ماه تمام، دنبه گداز از نظر شود

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۳:در حفظ آن کسی که ز می بی خبر شود - هر برگ تاک، دست دعای دگر شود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸:بوی خوشت چو همدم باد سحر شود - حال دلم ز زلف تو آشفته تر شود


  133. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۲:با عشق انتقام توان ز آسمان کشید - نتوان به زور بازوی عقل این کمان کشید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۲:دلبر چه زود خط به رخ دلستان کشید - خطی چنان لطیف به ماهی توان کشید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹:دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید - خطی چنان لطیف بمامی توان کشید


  134. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۷:هر پرده که از چهره مقصود برافتاد - شد برق جهانسوز ومرا در جگر افتاد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷:باز این دل غمدیده به دام تو در افتاد - بس مرغ همایون که به تیر نظر افتاد


  135. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۴:از تفرقه پروا دل آزاد ندارد - از سنگ خطر بیضه فولاد ندارد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰:آن شوخه به ما جز سر بیداد ندارد - با وعده دل غمزده شاد ندارد


  136. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۳:آن شوخ چه گویم که دل از دست چسان برد - نامد به کنار من ودل را زمیان برد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۴:از خال توان راه به آن کنج دهان برد - بی خضر به سرچشمه جان پی نتوان برد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷:چشم تو که آرام دل خلق جهان برد - سحری است که از سیمبران نقد روان برد


  137. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰۷:خون بهتر ازان می که چشیدن نگذارند - پیکان به ازان غنچه که چیدن نگذارند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۵:ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند - چیدن چه خیالیست که دیدن نگذارند


  138. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱۹:در کودکی از جبهه من عشق عیان بود - گهواره ز بیتابی من تخت روان بود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۶:زآن پیش که جان در تتق غیب نهان بود - عکس رخ دلدار در آئینه جان بود


  139. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۳:با روی تو آیینه روشن چه نماید - بی چهره گلرنگ تو از گل چه گشاید

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳۹:خط در دل روشن گهران مهر فزاید - در آینه ها نقش نگین راست نماید


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۰:وقت است که استان زمان زرگر منی - مانند زر از بوته بما صاف نماید


  140. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۵:از عشق یار نوخط دل زود می گشاید - فصل بهاراز دل زنگار می زداید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۱:سروسهی به بستان گر سال‌ها برآید - با قد دلربایان در حسن بر نیاید

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸:هرگز ز زلف خویان بوی وفا نباید - گر تو شنیدی این بو باری مرا نیاید


  141. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹۹:دامن دشت عدم گیاه ندارد - وای بر آن کس که زاد راه ندارد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد - جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد


  142. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲۹:از بیم خط آن لب شد باریک وچنین باشد - آن را که چنین زهری در زیر نگین باشد

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳۰:ازبیم خط آن لب شد باریک و چنین باشد - آن را که چنین زهری در زیر نگین باشد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۳:گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد - دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد


  143. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۳:شد خرابات مغان از توبه ام زیر و زبر - می زند باد مخالف بحر را بر یکدگر

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۴:ای بر روی تو از آینه گل صافتر - فتنه روی زمین زلف تو را در زیر سر

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۵:ترک من کزپسته اش بی خواست می ریزد شکر - چشم تنگی دارد از بادام کوهی تلختر

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۶:بوسه ای در کار من کن زان لب همچون شکر - تا به چشم شاه شیرین باشی ای صوفی پسر

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه عباس دوم:کرد میزان حساب آماده بهر خاکیان - از شب و روز مساوی میر عدل نوبهار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۸:تیشه من چون زند دامان جرائت بر کمر - هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱:بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر - گاه میرفتم به دیده گاه میرفتم بسر

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳:می خورد خونم به شوخی شاد و خندان آن پسر - شیر مادر می خورد پنداری و مال پدر


  144. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵۹:نیست بی خار درین بادیه یک آبله وار - پای فرسوده چه گل چیند ازین نشترزار؟

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶۰:باد دستانه مکن خرج نفس رازنهار - که برآردنفسی رازجگر صبح دوبار


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۷:چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار - که برون نقش و نگارست و درون ناله زار


  145. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷۳:این نه هاله است نمایان شده از دور قمر - پیش رخسار منیر تو مه افکنده سپر


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۳:گفتم از مصر معانی بفرستم بتو باز - سخن چند که آید به دهانت چو شکر

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸:خاک راه تر از آن روز که آمد به نظر - خواب در چشم من خسته نیاید دیگر

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸:گر قبول نو فتد از من بیدل سیر و زر - هر دو پیش تو فرستم مع شنی آخر

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲:من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر - چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر


  146. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸۰:گشاده رویی من برد دست خصم از کار - شراب شیشه شکن در پیاله شد هموار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه صفی:نشست گل به سریر چمن سلیمان وار - گشود چون پریان بال، ابر گوهربار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۵:کریم سایل خود را غنی کند یکبار - دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۶:یکی هزار شود داغ در دل افگار - زمین سوخته، جان می دهد به تخم شرار


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۴:چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار - کراس زهره که بیند طلوع انور یار


  147. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰۵:از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار - گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰۶:درویش را ز خرقه صد پاره نیست عار - محضر به قدر مهر بود صاحب اعتبار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در تعمیر تربت پاک امیرالمؤمنین علی (ع) و آوردن نهری از فرات به نجف به فرمان شاه صفی:منت خدای را که به توفیق کردگار - از ناف کعبه چشمه زمزم شد آشکار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در فتح قندهار و مدح شاه عباس دوم:صبح ظفر ز مطلع دولت شد آشکار - طی شد بساط ظلمت ازین نیلگون حصار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - درتهنیت ورود شاه عباس دوم از مازندران به اصفهان:منت خدای را که سلیمان روزگار - آمد به تخت سلطنت از سیر و از شکار

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح نواب خواجه ابوالحسن تربتی پدر ظفرخان:اقبالمند آن که به تأیید کردگار - در زیر پا نظر کند از اوج اعتبار


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱:دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار - ساقی بیا که کار تو داری شراب آر

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷:عاشق کند مشاهده حق بروی یار - باری چنان طلب کن و عشقی چنین بیار


  148. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵۳:مطرباچنگ را بکش به کنار - رگ این خشک مغز رابفشار


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹:خوش نسیمی است بوی صحبت یار - خوش نعیمی است وصل بی اغیار


  149. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۳:خضر راه حقیقت است مجاز - مکن این در به روی خویش فراز


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴:آرزو برده ام که چشم تو باز - کشدم که به عشره گاه به ناز

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴:کشت چشم تو ام به شیوه و ناز - نظری سوی کشتگان انداز


  150. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۰:گر کنند از رشته جانها زه پیراهنش - از لطافت رنگ گرداند بیاض گردنش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷۴:سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش - دست برده است از ید بیضا بیاض گردنش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۶۴:از ته دل نیست از همصحبتان رنجیدنش - می دهد یاد از پشیمانی به تمکین رفتنش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳:آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش - چشم من روشن به روی اوست گفتم روشنش


  151. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۲:می کند برتن گرانی سرچو می افتد ز جوش - چون سبوخالی شد ازمی بار می گرددبه دوش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۳:پوچ شد از دعوی بیهوده مغز خود فروش - آب را کف می کند دیگی که ننشیند ز جوش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۴:تا به همواری برآید کار درتندی مکوش - بدخماری دارد ازپی این شراب خامجوش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۶:میکند جان درتن امید، لعل باده نوش - روی آتشناک، خون بوسه می آرد به جوش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۶۵:یار گندم‌گون جوی نگذاشت در من عقل و هوش - خرمنم را سوخت این گندم‌نمای جوفروش!


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹:یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش - ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش


  152. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۳:من و عشقی که دست چرخ را چنبرکند زورش - گذارد درفلاخن کوه قاف عقل راشورش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۴:شرابی را که چون پروانه گردد گرد سر طورش - نسازد پرده رنبوری انگور مستورش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۰:دل مسکین که می بینی ازینسان بی زر و زورش - به کوی میکده کردند خوبان مفلس و عورش


  153. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۷:اگر چه می زند آتش به عالم روی تابانش - گلو تر می شود از دیدن سیب زنخدانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۸:خوشا قزوین و باغ شاه و گلگشت خیابانش - که از آیینه پیشانی صبح است میدانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۹:بلا جویی که من دارم نظر برچشم فنانش - خطر دارد ترنج آفتاب از تیر مژگانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۰:چگونه جان برد صید از کمین چشم فتانش؟ - که گیراتر بود از خون ناحق تیغ مژگانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۱:ز گرد سرمه نتوان دید درچشم سخندانش - مگر این گردرا بشکافدازهم تیرمژگانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۲:رگ ابری است آن لبهای نوخط، بوسه بارانش - که عمر جاودان بخشد به عاشق مد احسانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۳:به سرخی می زند چون مشک خط عنبرافشانش - چه حسن نشأه خیزست این که میگون است ریحانش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۱:دل خونین چنان آمیخت با فولاد پیکانش - که با جوهر یکی شد پیچ و تاب رشته جانش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۷:نشان شیروان دارد سر زلف پریشانش - دلیلی روشن است اینکه چراغی زبر دامانش


  154. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷۹:خط دمیده است ز لعل لب شکرشکنش ؟ - یا به خون چشم سیه کرده عقیق یمنش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸۰:دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش - که رسد پیشتر از گوش به دلها سخنش

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷۹:موجه ای کو که ز دریا نبود ما و منش؟ - یا حبابی که نه از بحر بود پیرهنش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۸:دال زلف و الف قامت و بیم دهنش - هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش


  155. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸۶:سرو اگر جلوه کند پیش قد رعنایش - قمری ازشهپر خود اره نهد برپایش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵:سرو دیوانه شدست از هوس بالایش - می‌رود آب که زنجیر نهد بر پایش

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۸:نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش - در برفت وز سر من نرود سودایش


  156. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸۸:دل به دنیا نگذرد خرد دوراندیش - نشود برق سبکسیر مقید به حشیش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۲:رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش - آشنا ناشده بیگانه شد از عاشق خویش


  157. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱۹:گرفت ازسرخم خشت پیر باده فروش - چراغ عیش برون آمد از ته سرپوش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶:چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به گوش - ز کس مترس و به بانگ بلند باده بنوش

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۴:زهی کشیده کمان ابروی تو تا بن گوش - دمیده سبزة خطت به گرد چشمه نوش


  158. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۰۸:نه شبنم است چمن را به روی آتشناک - عرق زروی تو کرده است گل به دامن پاک

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۳۵:برات رزق ترا از زراعت ایزد پاک - به خط سبز نوشته است بر صحیفه خاک


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۶۵:به سمع شیخ محمد ایا صبا برسان - که باد پیرهن صبر ما ز دست تو چاک


  159. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲۸:جهان فروز چنان گشت باده گلرنگ - که از شمار شرر می دهد خبر دل سنگ


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۵:اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسنگ - دهان نو به شکر نسبتی است ننگا ننگ


  160. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳۹:بدر از روشنی عاریه گردید هلال - کوته اندیش محال است کند فکر مال

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۳۹:هر که از لاغری انگشت نما شد چو هلال - چون مه بدر رسد زود به معراج کمال


    کمال خجندی » قصاید » شمارهٔ ۱:افتتاح سخن آن به که کنند اهل کمال - به ثنای ملک الملک خدای متعال

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵:عشق حرفی ست که دال است بر آیات کمال - آنکه در قال فرو ماند نشد واقف حال

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۷:لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال - درد آن حال نداری به همین درة بنال


  161. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴۵:شکوه حسن فزون گردد از لباس جلال - شود دو آتشه رنگ بتان ز جامه آل

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح شاه عباس دوم:هزار شکر که گوهر فروز جاه و جلال - به خانه شرف آمد به دولت و اقبال


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲:پری به حسن و لطافت نداشت با همه حال - هر آنچه در رخ تست ای مه خجسته جمال


  162. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵۸:جدا ز دولت وصلش به گریه ام مشغول - به سبحه است سر و کار عامل معزول


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۲:زفاقه ره پر محنت و عذاب سفر - طباع مردم دانا بغایت است ملول


  163. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۶:عاشق صادق نمی دارد تمناهای خام - تخم انجم در زمین صبح می سوزد تمام

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۷:سعی کن در عزت سی پاره ماه صیام - کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۷:حاجی کل از بر ما گرچه سوی قبله رفت - نیست ازو حاشا و کلا عازم بیت الحرام


  164. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۶:چون صدف دستی که از بهر گهر برداشتم - گر به دندان می گرفتم عقد گوهر داشتم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۷:شب که آن آیینه رو را در برابر داشتم - طالع فغفور و اقبال سکندر داشتم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۰:دوش بی روی تو روی از خون دل برداشتم - بار بر دل پای در گل دست بر سر داشتم


  165. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶۷:شد ز بیقدری غبار دیده ها شعر ترم - مهره گل گشت از گرد کسادی گوهرم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶۸:شست نقش انجم از افلاک مژگان ترم - ابر شد مستغنی از دریا ز آب گوهرم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷:شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم - صید من عشق است و دل پیر و عنایت رهبرم


  166. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲۰:نبرد از سینه جام باده گلرنگ زنگارم - هلال منخسف شد صیقل از آیینه تارم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۳:چه بودی گر شبی در خواب رفتی چشم بیدارم - مگر دیدار بنمودی ز روی مرحمت بارم

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۵:سر زلف تو کرد آخر به سودایی گرفتارم - که دیگر از پریشانی دمی سر بر نمی‌آرم


  167. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۱:نه امروز ست سودای جنون را ریشه درجانم - به چوب گل ادب کردی معلم در دبستانم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۵:ترا چون چشم خود دیگر به مردم دید نتوانم - دو چشم دیگری خواهم که از غیرت بپوشانم


  168. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸۳:قضا روزی که کرد از چار عنصر خشت بالینم - غبارآلود شد آیینه چشم جهانبینم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۲:کجا شور قیامت تلخ سازد خواب شیرینم؟ - که پای سیل می‌آید به سنگ از خواب سنگینم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۶:چه خوش‌تر دولتی زینم که دایم با تو بنشینم - که سیری نیست از رویت مرا چندان که می‌بینم


  169. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹۵:نشست از آسیای چرخ گرد شیب بر رویم - سفیدی می کند راه فنا از هر سر مویم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۵:چه خوش بود آن شبی کز در در آمد یار مهرویم - رخش بوسیدم و لب هم، دگرها را نمی گویم


  170. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳۳:چند در خاک وطن غنچه بود بال و پرم؟ - در سر افتاده چو خورشید هوای سفرم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۷:روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم - گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم


  171. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸۰:روی سخن ز آینه‌رویان ندیده‌ام - گاهی ز پشت آینه حرفی شنیده‌ام


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۲:من ترک زهد کرده و رندی گزیده‌ام - خاشاک راه داده و گوهر خریده‌ام


  172. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸۵:با شوخ دیدگان هوس آشنا نیم - چون عقده حباب اسیر هوا نیم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۵:ای بخت بارینی که به باران رسانیم - در تنگنای زرنشان وارهانیم


  173. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۰۱:فریاد که از کوتهی بخت ندارم - دستی که ترا تنگ در آغوش فشارم

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۶۸:از دل نبرد زنگ الم باد بهارم - چون گرد یتیمی است زمین گیر غبارم


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۵:گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم - ور دیده روشن طلبی در نظر آرم


  174. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹۲:چیست جان تا زیر تیغ یار نتوان باختن؟ - سهل باشد پیش آب زندگی جان باختن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹۳:فاش خواهد شد ز آهم عشق پنهان باختن - ز اضطراب شمع من گل می کند جان باختن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۶:نیست بازی با رخ او عشق پنهان باختن - با چنان رخ غایبانه نیست آسان باختن


  175. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱۵:تندخویان می زنند آتش به جان خویشتن - می خورد دل شمع دایم از زبان خویشتن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱۶:برده ام تا از سر کویت نشان خویشتن - هم به جان تو که بیزارم ز جان خویشتن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۲:دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن - جان دهد مرغ از برای آشیان خویشتن


  176. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱۵:سر نمی پیچد ز اشک لاله گون مژگان من - پنجه با دریای آتش می زند مرجان من

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱۶:نیست جز لخت جگر چیزی دگر بر خوان من - از پشیمانی دل خود می خورد مهمان من

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۱:دارد از سبقت ز چشم بد خطرها جان من - هر که پیش افتد ز من، باشد بلاگردان من


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۹:ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان من - نیستی غایب زمانی از دل من جان من


  177. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳۵:دل چو گردد صاف آن مه بی حجاب آید برون - صبح چون گردید روشن، آفتاب آید برون


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۴:گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون - ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون


  178. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶۱:مجلس رقص است، بر تمکین بیفشان آستین - دست بالا کن، گلی از عالم بالا بچین

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در وصف کعبه و تخلص به مدح امیرالمؤمنین علی (ع):ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین - مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴:چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این - الوداع ای زهد و تقوی الفراق ای عقل و دین

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵:در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دین - بار در پیچیدهام هذا جنون العاشقین


  179. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷۵:عشق ما را ظرف دنیا برنتابد بیش ازین - درد ما را کوه و صحرا برنتابد بیش ازین


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۵:آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین - داغ هجران جان تنها برنتابد بیش ازین


  180. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰۸:میسر نیست بی ابر تنک خورشید را دیدن - ازان رخسار در ایام خط گل می توان چیدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰۹:به زیر تیغ جانان از بصیرت نیست لرزیدن - نفس در زیر آب زندگی ظلم است دزدیدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱۰:ندارد حاصلی چون زاهدان خشک لرزیدن - می خونگرم باید در هوای سرد نوشیدن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱۱:مروت نیست جرم بوسه دزدان را نبخشیدن - که بس باشد قصاص این گناه سهل، لرزیدن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۲:نخواهم بیش از این از خلق راز خویش پوشیدن - نمی آید ز من کاری بغیر از باده نوشیدن


  181. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳۹:ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من - نمک بر چشم سوزن می زند زخم نهان من

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۴۰:نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من - نمک پرورده عشق است مغز استخوان من


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷:حدیث یار شیرین لب نگنجد در دهان من - که باشم من که نام او برآبد بر زبان من


  182. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۶:ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان - گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۷:نیست بی مغز حقیقت سخن خودشکنان - گوش را تنگ شکرساز ازین خوش سخنان


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۴:نوش کن خواجه علی‌رغم صُراحی‌شکنان - باده‌ای تلخ به یاد لب شیرین‌دهنان


  183. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۸:چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن - نیست یک سرو به غیر از تو درین سبز چمن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۹:خبری یافتم از یار مپرسید ز من - تا نیارید بر من خبر دار و رسن


  184. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۶:امروز رخ نشسته به خون جگر سخن - از صلب خامه آمده با چشم تر سخن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶:طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن - برد از دهان ننگ نو ننگ شکر سخن


  185. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹۱:همچشم آبله است دل اشکبار من - در پرده دل است گره نوبهار من

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹۲:دایم به یک قرار بود مشت خار من - چون آشیان خوش است خزان و بهار من

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹۳:دلدار رفت و برد دل خاکسار من - یکبار شد ز دست کند و شکار من


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۱:کارم ز دست شد نظری کن بکار من - بنگر بکار بنده خداوندگار من


  186. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۷:ای قامت بلندت معراج آفریدن - یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۳:گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن - من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن


  187. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۰:مکن منع تماشایی ز دیدن - که این گل کم نمی گردد به دیدن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۱:خوشا در کوی دلبر آرمیدن - گل از گلزار وصل بار چیدن

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۳:شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن - بدین قلم زبان باید بریدن


  188. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۶:بوالهوس از خط نظر پوشید زان روی چو ماه - خط به چشم بی سوادان می کند عالم سیاه

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۷:نفس ظلمانی نمی دارد محابا از گناه - نیست پروا طفل زنگی را ز پستان سیاه

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۰:چون به یاد شرم می افتم در اثنای نگاه - می زند غیرت ز مژگان تیشه بر پای نگاه


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۴:زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد و آه - راه ازین گونه است بسم الله که دارم عزم راه

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۵:زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن نگاه - تا ببینی از تو مسکینان بسی بر خاک راه


  189. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۶:به ستم کی رود از جای دل غم دیده؟ - این سپندی است که مرگ بسی آتش دیده


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۹:ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده - شکر ننگ تو برتنگ شکر خندیده


  190. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۷:به جان رسید دل روشنم ز بخت سیاه - کند درازی شب عمر شمع را کوتاه


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۲:برهگذار قد بار دیدم از ناگاه - کدام قد الفی بود در میانه راه

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۲:مرا که روی تو بینم چه حاجت است - که کسی نظر نکند با وجود گل به گیاه


  191. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۲۵:بگشا ز بال همت عالی مکان گره - تا کی شوی چو بیضه درین آشیان گره؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۷:ای از حدیث زلف توام بر زبان گره - بگشای برقع از رخ و از زلف آن گره


  192. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۱:تا سرو ترا راه به گلزار فتاده - گل گشته به تعظیم تو از شاخ پیاده

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۲:از توبه شود سرکشی نفس زیاده - گیرندگی سگ شود افزون ز قلاده


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۸:ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده - شد در همه خلق از نمکت شور زیاده

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۰:در پای تو تنها به سر ماست فتاده - خلقیست به آن خاک قدم روی نهاده


  193. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۲:آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده - مایل به اوفتادن چون میوه رسیده


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۶:اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده - در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۶:ای مردم دو چشمم مثل رخت ندیده - لیکن جمال خوبت رشک فرشته دیده


  194. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱۱:شب که مغزم را به جوش آورد شور بلبلی - بود دامان دگر بر آتش من هر گلی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱۲:قطره ای از قلزم توحید باشد هر دلی - دست رد بر هیچ مخلوقی منه گر واصلی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۶:ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی - از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی


  195. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱۸:جامه زرین نگردد جمع با سیمین تنی - یوسف از چه برنمی آید ز بی پیراهنی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱۹:برد شبنم را برون از باغ، چشم روشنی - با دل روشن تو محو آب و رنگ گلشنی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲۰:ای ز رویت برق عالمسوز در هر خرمنی - وز نسیم جلوه ات هر آتشی را دامنی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۵:من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی - ماه من تا چند نعل باژگونه می‌زنی


  196. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴۱:مرا از عشق داغی بر دل افگار بایستی - چراغی بر سر بالین این بیمار بایستی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۰:مرا در درد بی باری دریغا بار بایستی - هزاران غم کزو دارم یکی غمخوار بایستی


  197. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴۷:نمی آییم چون یوسف به چشم هر خریداری - بحمدالله متاع ما ندارد روی بازاری

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۱۵:خضاب تازه‌ای هردم به روی کار می‌آری - شدی پیر و همان دست از سیه‌کاری نمی‌داری


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۳:وصال اوست بخت ما نبینم آن به بیداری - خیالش دولتست ای دل تو باری دولتی داری


  198. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۷:نمی باید ترا مشاطه ای بهر خودآرایی - به صحرا می روی، از خانه آیینه می آیی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۸:ز خوبان قامت جانان علم باشد به یکتایی - الف را هیچ حرفی برنمی آرد ز رعنایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۹:شنیدم بلبل خود را ستایش کرده ای جایی - میان عندلیبان دگر افتاده غوغایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۰:مرا افکنده رخسار عرقناکش به دریایی - که دارد هر حبابش در گره طوفان خودرایی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۰:نشان خاک پای او اگر می یافتم جایی - سرم می گشت در پائیش غلطان دیده در پایی


  199. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰۶:چه ثمر می‌دهد آن دل که نه آبش کردی؟ - به کجا می‌رسد آن پا که به خوابش کردی؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۶:دل که سودای تو می پخت کبابش کردی - بود غمخانه دیرینه خرابش کردی


  200. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱۷:نیست پروای بهارم، من و کنج قفسی - که برآرم به فراغت ز ته دل نفسی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۶:گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی - تا نیابی نظر اهل صفا هیچ کسی


  201. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۳:عیش فرش است در آن محفل روح افزایی - که فتد شیشه می جایی و ساقی جایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۴:باش در ذکر خدا دایم اگر جویایی - کاین براقی است که تا عرش ناستد جایی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۹:قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی - گره به دریا برسی قطره نبی دریایی


  202. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۰:مآل تیغ زبان نیست غیر سربازی - به زیر تیغ کنی چند گردن افرازی؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶:چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی - به ناز و شیوه نسوزی مرا و نگدازی


  203. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۷۶:ز من مدار توقع سخن از انجمنی - که نیست باعث گفتار چشم خوش سخنی


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳:محبت تو اماما فریضه چون روزه است - اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی


  204. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۵:فکنده شور محبت مرا به صحرایی - که موج می زند از هر کنار دریایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۶:گرفته است مرا در میان تماشایی - که در خیال نیاورده هیچ بینایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۷:ز حسن شوخ تو نظاره تماشایی - سفینه ای است که گردیده است دریایی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۱:کدام سر که ندارد دماغ سودایی - کدام دل که بود خالی از تمنایی


  205. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹۶:در خاک و خون کشید مرا ترک‌زاده‌ای - مژگان به نازبالش دل تکیه داده‌ای

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹۷:ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده‌ای - در رهگذار سیل میان را گشاده‌ای


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۵:ای بار نازنین مگر از فتنه زاده‌ای - کامروز چشم فتنه‌گری برگشاده‌ای


  206. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۴:ای زلف مشکبار تو از رحمت آیتی - وز لعل آبدار تو کوثر روایتی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۵:ای حسن خط ز مصحف روی تو آیتی - از خوبی تو قصه یوسف حکایتی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۷:دارم ز ابروان تو چشم عنایتی - کر نازم اره کشی نکنندم حمایتی


  207. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۳۵:دایم ستیزه با دل‌افگار می‌کنی - با لشکر شکسته چه پیکار می‌کنی؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۰:بر گل به پای سرو چو رفتار می‌کنی - از لطف پای نازکت افگار می‌کنی


  208. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵۷:حیف است درین فصل دماغی نرسانی - چشمی ز گل و لاله چو شبنم نچرانی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۴:سیمین بدنی سرو قدی پسته دهانی - هر وصف که آید به زبانم به از آنی


  209. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵۹:ای جاده سودای تو هر رشته آهی - در هر گذری چشم به راه تو نگاهی


    کمال خجندی » مستزاد:ای ریخته سودای تو خون دل ما را - بی هیچ گناهی


  210. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۱:با زلف تو دم می زند از نافه گشایی - بی شرمی مشک است ز مادر بخطایی!


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۲:تن در پی جان می‌رود ای بخت کجایی - موقوف تو ماندیم که راهی بنمایی


  211. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۲:ما صلح نمودیم ز گلزار به بویی - چشمی چو عرق آب ندادیم ز رویی


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۷:دریاب کمال این سخن نازک و باریک - آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸:ای ولوله عشق تو به ره هرزه کویی - رندان سر کوی تو مست از تو به بویی

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۵:گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی - چون زلف توام جان دمد از هر سو مویی


  212. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۴:زمین از ترکتاز او غباری - فلک از کاروانش شیشه باری


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۳:تو چشم آنکه حق بینی نداری - وگر نه هرچه بینی حق شماری


  213. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۹:تجلی سنگ را نومید نگذاشت - مترس از دورباش لن ترانی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۸:بده ساقی شراب ارغوانی - که بی می خوش نباشد زندگانی


  214. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۱:مکن ای بی وفا ناآشنایی - در آتش سوخت گل از بی وفایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۰:محبت چون کند زورآزمایی - شکست آرد به قلب مومیایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۱:مرا چون نیست طالع ز آشنایی - همان بهتر که سازم با جدایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۱:محبت چون کند زورآزمایی - شکست آرد به قلب مومیایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۲:مرا چون نیست طالع ز آشنایی - همان بهتر که سازم با جدایی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱:چه لطف است این که با من می‌نمایی - لب نازک پرسش می‌گشایی


  215. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۷:آن را که نیست قسمت از روزی خدایی - دایم گرسنه چشم است چون کاسه گدایی

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۴:گر می نمی ستانی ای زاهد ریایی - بستان ز چشم ساقی پیمانه خدایی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۹:ای بوده با تو ما را خویشی و آشنایی - با آشنای خویشت تا چند بی‌وفایی؟


  216. صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۲:ورق تا نگردانده باد خزانی - غنیمت شمر نوبهار جوانی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۲:گر از در به تیم برانی نو دانی - اگر کشته خویش خوانی تو خوانی


  217. صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه عباس دوم:زهی عذار تو آیینه دار حیرانی - عرق به روی تو واله چو چشم قربانی


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۹:ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی - ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی


  218. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۷:از نغمه عشاق چه ذوق اهل هوس را؟ - از ناله بلبل چه خبر چوب قفس را؟


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:سیری نبود از لب شیرین تو کس را - کس سیر ندید از شکر ناب مگس را


  219. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۳:گر ز روی خود براندازی نقاب - پشت بر دیوار ماند آفتاب


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰:عنبرست آن دام دل یا مشک ناب - یا ز سنبل پر گل سوری نقاب


  220. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵۹:امروز حسن خط به رخ او مسلم است - یاقوت از شکسته آن زلف، درهم است

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۶۳:این شور در جهان نه از افلاک و انجم است - هر فتنه ای که هست (به) زیر سر خم است


    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰:دهقان فضل عالم بردان هلال دین - آنی که جنه است چو خمی پرزگندم است


  221. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴۲:گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید - خاری از پا نکشیدم که به چشمم نخلید


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵:رات اور دوسری باد گلریز شد و بر سر گل ژاله چکید - آب در جوی وز پیرامن جو سبزه دمید

    کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۶:قطعه مدح تو گردید ترک شد مکتوب - عفو فرما ز دعاگو که قلم دیر کشید

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵:هر که در راه تو اول قدم از خویش برید - هم به اول قدم آنجا که می خواست رسید


  222. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۷۷:نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند - راه عشاق ترا هیچ نوایی نزند


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲:گر به سنگ سنمم عشق تو دندان شکند - دل ز لبهای تو دندان طمع بر نکند

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳:بار ما سرو بلند است بگوئیم بلند - پست گفتن سخن از بیم رقیبان تا چند


  223. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷۵:کاکل او درهم است از شورش سودای خویش - از پریشانی ندارد زلف او پروای خویش


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳:ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خویش - پرسشی میکنز رنجوران شب پیمای خویش


  224. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۰۳:ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن - که به جامه های صورت نتوان نماز کردن

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۷۴:ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن - که به جامه های صورت نتوان نماز کردن


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۶:چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز کردن - زلب تو وعده دادن پس وعده ناز کردن


  225. صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۱۳:یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او - ازین غبار بلندی گرفت رایت او

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۸۴:یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او - ازین غبار بلندی گرفت رایت او


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۵:غلامِ پیرِ خراباتم و طبیعتِ او - که نیست جز می و شاهد حریفِ صحبتِ او


  226. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۲۶:غرض از خوردن می مستی بالادست است - باده را هر که به اندازه خورد بدمست است!


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:سرو پیش قد و بالای تو دیدم پست است - عقد زلف تو به انگشت گرفتم شست است


  227. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۸:در بساط آسمان خشک، همت کم بود - آفتابش کاسه دریوزه شبنم بود


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷:پیش از آندم که می و میکده در عالم بود - جان من با لب خندان قدح همدم بود


  228. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۸۱:از سفر با رخ افروخته جانان آمد - رفت چون ماه و چو خورشید درخشان آمد


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۸:دلبرا چشم خوشت آفت مستان آمد - نشنة لعل تو سر چشمه حیوان آمد


  229. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۷:ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر - که از تمام بود ناقصش مبارک تر!

    صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۶:صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند - جا در بیاض گردن خوبان روزگار


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶:زهی چو کعبه ترا صد هزار سر بر در - ندیده از مژه سیل بار ما تر تر


  230. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۳:آبروی دیده ها باشد ز اشک آتشین - کاسه دریوزه می گردد نگین دان بی نگین


    کمال خجندی » قصاید » شمارهٔ ۳:ای مه رخسار تو مطلع صبح یقین - غاشیه کبریات شهپر روح الامین


  231. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۶:در علم ظاهری چه کنی عمر خود تباه؟ - دل را سفید کن، چه ورق می کنی سیاه؟


    کمال خجندی » قصاید » شمارهٔ ۲:ای بر کمال قدرت تو عقل کل گواه - بر بر لوح کبریایی تو توقیع لا اله

    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۰:ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه - بر روی روز نقطه خالت شب سیاه


  232. صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۹:زان لب نتوان کرد به دشنام کناره - تیغ دو دم اوست مرا عمر دوباره


    کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۹:خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره - عمریست که دارم هوس عمر دوباره



sunny dark_mode